محمدرضا سبزعلیپور اقتصاددان و رئیس مرکز تجارت جهانی ایران در نود و پنجمین نشست ماهانه خود با اعضاء مرکز جامع صادراتی ایران نسبت به نابسامانی و تحولات روزهای اخیر بازار سکّه و ارز و کاهش شدید ارزش پول ملی، گرانی لحظه به لحظه و تورم وحشتناک واکنش نشان داد.
وی طی سخنانی در جمع مدیران شرکتهای صادراتی، صاحبان صنایع و سرمایه، فعالان اقتصادی و دانشگاهیان، به عواقب این بحران و دلنگرانی مردم اشاره کرد و گفت: همچنانکه می دانید ارز و درآمدهای ارزی، یکی از اَرکان بسیار مهم برای اقتصاد هر کشوری می باشد که کمبود و یا افزایش آن می تواند اقتصاد کشورها را از (عرش به فرش) و یا برعکس از (فرش به عرش) برساند، در همین راستا مدیریت نرخ ارز در اقتصاد کشورها علی الخصوص در اقتصاد کشور خودمان ایران، همواره یکی از چالشهای عمدۀ سیاستگذاران اقتصادی بوده است. لکن بحث مهم و اساسی این است که اِعمال سیاستهای پولی درست و صحیح، قطعاً در افزایش درآمدهای ارزی کشور و همچنین کنترل بازار ارز و تثبیت نرخ آن تأثیر مثبت دارد.
وی افزود: اما بنابه دلایلی خاص که به کررات راجع به آن سخن گفته ایم، قریب به یک سال است که طوفان شدیدی بازار سکّه و ارز ایران را درنوردیده و خسارات جبران ناپذیری را ببار آورده که در کمال تأسف هنوز هم در حال وزیدن و خسارت زدن می باشد که حاصل این بحران، افزایش بی حساب و کتاب و وحشتناک نرخ دلار و رشد شدید نرخ برابری ارزهای عمده را در مقابل ریال ایران درپی داشته است، لکن در طی این مدت و در زمانی که هرج و مرج بازار ارز ایران را فرا گرفته و بر سایر بازارها و صنوف دیگر کشور نیز تأثیر منفی گذارده این ابهام و این پرسش اساسی ذهن بنده و اذهان مردم شریف ایران را اشغال کرده و آن پرسش این است که چرا دولت و مسئولین ذیربط بانک مرکزی هیچ اقدام اساسی، علمی و عملی جهت کنترل بازار و تثبیت برابری نرخ ریال و دلار انجام نداده و ریال ایران را در تبِ داغ بازار مریض ارز، در حال ذوب شدن و نابودی رها کرده اند؟
فلذا مردم سوال می کنند که آیا دولت و بانک مرکزی برخلاف آنچه که می گویند، برنامه ای برای مقابله با بحران ارز ندارند یا آنکه آقایان برنامه هایی را برای کنترل قیمت ارز دارند اما فعلاً "به صلاح نیست" که آنرا اعلام و اجرا کنند.!؟ این چه تدبیری است که اجازه می دهند تا ارزش دلار طی کمتر از یکسال تا حدود پانصد درصد افزایش قیمت پیدا کرده و ارزش پول ملی جمهوری اسلامی ایران نیز با تنزل کاهش قابل توجه و چشمگیری روبرو شود؟ همه اینها و دهها موارد دیگر مجموعه ابهامات و سؤالاتی هستند که بی پاسخ مانده و میبایست هر چه سریعتر روشن و به بطور شفاف علل و دلایل آن توسط دولت به مردم عزیزمان اعلام شود.
علیپور تصریح کرد: همچنانکه استحضار دارید چند ماهی است که بحران ارزی بیش از پیش کشور را فرا گرفته و تا جایی این بحران ادامه پیدا کرده که طی روزهای اخیر علی الخصوص دو سه روز گذشته بقدری وسیع شده که تقریباً به نقطۀ اوج خودش رسیده است، بطوریکه نرخ دلار 3700 تومانی در پاییز سال 96 به نرخ بی سابقۀ 19500 تومان در اواخر هفته قبل رسید!! و همۀ مردم را مات و مبهوت و نسبت آیندۀ کار و زندگی خود نگران کرد.
در طی این ایام، باز هم دولت محترم و مسئولین بانک مرکزی روزۀ سکوت گرفته اند و چندان اقدام درست و اساسی جهت رفع بحران و تثبیت نرخ دلار در بازار ارز انجام نداده اند تا اینکه نرخ دلار به مدار 20،000 تومان وارد شد و با این وجود متأسفانه هنوز دولتمردانِ محترم گردِ هم جمع نشده اند و جلسه ای هم جهت بررسی و رسیدگی به اوضاع وخیم و نابسامان ارزی کشور تشکیل نداده اند و نهایتاً هیچ اقدام عاجل و تصمیم قابل قبولی در جهت رفع بحران و تثبیت بازار ارز اتخاذ نکرده اند.!!
سبزعلیپور اظهار داشت: اوضاع نابسامان ارزی روزهای اخیر و کاهش شدید ارزش ریال، مردم را به واکنش واداشته و غالب مردم را به این فکر انداخته که چه کار کنند تا ارزش دارایی و نقدینگی شان حفظ شود و روز به روز قدرت خریدشان کاهش نیابد از همین رو اکثر مردم اعم از باسواد و بی سواد، پولدار و کم پول، پیر و جوان، مرد و زن، صاحب نام و گمنام و.... همه و همه این سوال را بعضاً از ما می پرسند که پول و نقدینگی شان را به چه چیزی تبدیل کنند که ارزش آن روز به روز افزایش یابد نه کاهش؟
غالباً بدنبال خرید ارزهای خارجی معتبر اعم از (دلار و یورو و پوند...) سکّه، ملک، خودرو، کالاهای اساسی و.... میباشند تا از این گذر و بواسطۀ گرانی لحظه به لحظۀ ارز و سکّه و سایر کالاها، سود زیادی نصیب شان گردد.!!!
وی در ادامه افزود: فارغ از اینکه مردم به دنبال کدامیک از موارد فوق الذکر برای خرید باشند همگی یک کار مشترک انجام می دهند و آن اینکه همه به دنبال نقدینگی خود میروند تا پولهایشان را به ارز یا کالا مبدل کنند!! بخش اندکی از پولهای مردم در منازلشان می باشد ولیکن بیش از 90 درصد پول مردم در بانکهای کشور پس انداز شده که غالب سپرده گذاران برای دریافت پولهایشان بسوی بانکها سرازیر شده و یا خواهند شد.!! در کمال تعجب، روز پنجشنبه گذشته برای انجام کار بانکی، شخصاً به دو شعبۀ بانک مختلف مراجعه نمودم ولیکن بواسطۀ احترام و محبتی که مسئولین شعب برای حقیر قائل بودند چند دقیقه ای را در محضرشان سپری کرده و با آنان به گفتگو نشستم اما بحث اصلی اینجاست که در دقایقی که در آن شعب بودم در کمال تعجب به عینه مشاهده نمودم که 6 نفر در یک شعبه و 4 نفر هم در شعبه دیگر خواستار دریافت سپرده هایشان بودند که در بین آن افراد، از سپرده گذاران چند صد میلیون تومانی بود تا چند ده میلیارد تومانی!! هرچه رؤسای شعب به سپرده گذاران اصرار می نمودند که این کار را نکنید و سپرده هایتان را از بانک خارج ننمائید اما انگار گوش مراجعه کنندگان شنوایی شان را از دست داده بودند و هیچ سخن و توصیه ای را نمی پذیرفتند و همگی مشترکاً میگفتند که تصمیم دارند تا پولهایشان را به .... تبدیل کنند!!
علیپور گفت: این موضوع مرا بسیار نگران کرد و حتی باید اعتراف کنم که از عواقب این موضوع ترسیدم!! زیرا این صحنه ای که شخصاً مشاهده نمودم دقیقاً مشتی بود از خروار. آن افراد و سپرده گذارانی که من آنها را دیدم جمعاً مبلغی معادل 10 میلیارد تومان را می خواستند از دو شعبه خارج کنند!! یعنی اگر در تمامی شعب بانکها آنهم در سراسر ایران، روزانه 100 نمونه دیگر همچون موردی که بنده دیدم اتفاق بیافتد، چیزی حدود 1000 میلیارد تومان در هر روز و 30000 میلیارد تومان در هر ماه از شعب بانکهای کشور پول خارج خواهد شد و این یعنی بحران و فاجعه!! مگر هر کدام از بانکها چقدر نقدینگی نزد خود دارد؟ البته این محاسبه ای که بنده انجام دادم می تواند با اعمال سیاستهای غلط و بی تدبیری مسئولین به دهها برابر نیز افزایش یابد و این موضوع یعنی شکسته شدن کمر بانکهای کشور.!!
این اقتصاددان تشریح کرد: بانک نهادی کاملاً اقتصادی است که وظایف متعددی را برعهده دارد و خدمات مختلفی را نیز به مشتریان خود ارائه می دهد که یکی از این خدمات در ایران، جذب نقدینگی مردم و پرداخت سود به سپرده هایشان می باشد لکن بانکها برای تأمین و پرداخت سود به سپرده های مردم، فعالیتهای دیگری انجام می دهند تا از این گذر، کسب درآمد کنند که در این راستا وام میدهند، کارمز اخذ میکنند و مهمتر از همه اینکه شرکت داری و بنگاهداری هم میکنند ولیکن هر روز عده ای پولشان را به بانکها می سپارند و عده ای هم از بانکها پول می گیرند و همین سپرده گذاریها در برابر برداشت پولها، موجب می شود تا تعادلی در بانکها برقرار شده و هیچ ضربه ای به بانکها نخورد و هیچ بلایی هم سر سپرده های مردم نیآید اما اگر در طی روز هیچکس پولی را در بانکها نسپارد و برعکس به یکباره صدها نفر برای دریافت سپرده هایشان به بانکها مراجعه کنند دیگر هیچ تضمینی وجود ندارد که کمر آن بانک نشکند و در و پیکرش هم بسته نگردد. حال اگر بزرگترین بانک کشور هم باشد همین بلا سرش می آید.!!
وی افزود: اوضاع وخیم ارزی و ورود نرخ دلار به مدار 20،000 تومان و افزایش نرخ سکّه به بالای 5 میلیون و 500 هزار تومان موجب بی اعتمادی و ترس مردم شده و همین امر هجوم مردم به بازارهای ارز و سکّه را در پی داشته که متأسفانه بدون توجه به عواقب کار و بدون در نظر گرفتن این موضوع که شاید بجای سود، ضرر هم بکنند، پولهایشان را از منازل و بانکها خارج و به ارز و سکّه و کالا تبدیل مینمایند فلذا خروج سپرده ها از بانکها، ضربۀ بزرگی بر پیکرۀ بانکها خواهد زد و باید هشدار دهم که "پاییز اقتصاد ایران" و "طوفان ارزی" روزهای اخیر که در حال حاضر نیز بشدت می وزد و خسارتهای جبران ناپذیری بجا میگذارد باعث شده تا پولهای بانکهای کشور همچون برگ درختان بریزند و همین "پولریزان" موجب "خزان بانکها" خواهد شد مگر اینکه دولت و مسئولین بانک مرکزی علاج واقعه را قبل از وقوع بکنند و جلوی بحران ارزی و بی اعتمادی مردم را با سیاستها و اقدامات صحیح خود بگیرند.
علیپور اضافه کرد: برخی از مدیران بانکها بحران را احساس و برای جلوگیری از ضرر بیشتر اقداماتی را انجام داده اند اما متأسفانه برخی از مدیران بانکها شیپور را از سر گشادش نواخته اند و با تصمیمات غلط شان به بحران اقتصادی کشور دامن می زنند!! بطور مثال یکی از بانکهای خصوصی به تمام بازنشسته های شاغل در بانک اخطار داده تا چند روز آینده از کار برکنار و باید بانک را ترک کنند اما غافل از اینکه هر کدام از این افراد بازنشسته ها که مسئولیت شعب بانک را در اختیار دارند می توانند مشتریهای زیادی را هم همراه خود از آن بانک ببرند و یا به آنان مشاوره دهند تا پولهایشان را از آن بانک خارج کنند!! لذا انتظار بر این است تا مدیران بانکها تصمیمات درستی را برای عبور از بحران اتخاذ کنند نه اینکه با تصمیمات غلط خویش، گرهی بر گره های قبلی بزنند.
سبزعلیپور اظهار داشت: نابودی اقتصاد در یک جامعه می تواند ضربات و خسارات جبران ناپذیری را بر پایه نظام سیاسی و حکومتی آن جامعه وارد کند فلذا سوء مدیریت در بانکها زمینه انحراف و نهایتاً نابودی اقتصاد را رقم خواهد زد. اگر خاطر مبارکتان باشد حدود چهار سال پیش از طریق رسانه ها عرض کردم که بوی خطر در صنعت بانکداری کشور به مشام می رسد و زنگهای خطر بصدا درآمده که دولت محترم و در رأس آن مسئولین وقت بانک مرکزی بجای توجه به عرائض دلسوزانه حقیر و پیگیری موضوع، متأسفانه از سخنان بنده مکدر شده و اینجانب را مورد بی مهری خود نیز قرار دادند لکن امروز باکمال تأسف و با صدای بلند داد می زنم که بجای زنگ خطر، اینبار صدای ناقوس های خطر بصدا درآمده که می بایست موضوع را جدی گرفت و آن را چاره کرد در غیر اینصورت بهای سنگین این بی تدبیری و حتی به جرأت می توان گفت این خیانت را باید کل نظام جمهوری اسلامی ایران پرداخت کند. برخی از مدیران بانکها بجای اینکه در این ایام حساس بفکر باشند و طرحی نو دراندازند تا شاید با کاهش مشکلات اقتصادی، باری از روی دوش مردم، فعالان اقتصادی و دولت بردارند متأسفانه با بی توجهی و انجام کارهای عجیب و غریب، عبس، جالب و سوأل برانگیز نه تنها اعتنایی به بانک مرکزی نمی کنند بلکه به ریش ملت و دولت نیز می خندند.
علیپور در ادامه به لایحه بودجه اشاره کرد و گفت: موضوعی که در لایحه بودجه سال 97 میخواهم به آن بپردازم قیمت نفت و نرخ دلار می باشد، بطوریکه در بودجه 97 برای دلار مبلغ 3500 تومان و بابت هر بشکه نفت رقم 55 دلار در نظر گرفته شده است. حال بحث اصلی اینجاست که با میزان نفتی که دولت طی شش ماه گذشته فروخته و قیمتش هم بطور متوسط حدود 70 دلار بوده کلی درآمد ارزی دولت افزایش پیدا کرده از طرف دیگر دلار 3500 تومانی مصوب در بودجه را حدود 10 هزار تومان می فروشند و با این محاسبۀ سر انگشتی درآمد دولت در شش ماه گذشته تقریباً دو برابر شده است، لکن از دولت سوال می کنم که این پولهای مازاد صرف چه اموری شده و چرا با وجود افزایش درآمدهای ارزی و ریالی، هیچ اقدامی در جهت کنترل بازار ارز و تثبیت نرخ دلار، حفظ ارزش ریال و کاهش تورم انجام نداده و نمی دهید؟
رئیس مرکز تجارت جهانی ایران در خاتمه سخنان خود اظهار داشت: قاطعانه عرض میکنم که خواسته فعالان اقتصادی کشور از دولت این است که تا هرچه سریعتر جلوی سوء مدیریت ها و ادامه خدمت افراد بی سواد، نالایق و بحران ساز را در رأس امور بگیرد و با اتخاذ سیاستهای درست و اصولی، بحران ارزی و گرانی لحظه به لحظه را کنترل نماید و اعتماد و آرامش را بر فضای کسب و کار و همچنین زندگی مردم بازگرداند و زمینه ای فراهم کند تا مردم و مسئولین با احترام متقابل با یکدیگر برخورد نمایند. مخلص کلام اینکه طی مطالعه و بررسیهای فشرده ای که در سالهای اخیر درخصوص صنعت بانکداری کشور انجام داده ام به نتایجی رسیده ام و همچنانکه در خرداد ماه سال 96 بطور رسمی اعلام کردم که بانکهای کشورمان اصلاً ورشکسته نیستند بلکه مشکل اصلی اینجاست که برخی از مدیران "ورشکسته" و "تاریخ مصرف گذشته"، بر سر تعدادی از بانکها و مؤسسات مالی چنبره زده و تحت عنوان مدیریت، بر این مجموعه های مالی حکومت می کنند که حاصل این حکمرانی و بی تخصصی، شده است همین بحرانها و تجمعات خیابانی که زیاد دیده ایم!!! اما امروز برای چندمین بار هشدار می دهم که اگر دولت سریعاً اقدام اساسی در جهت کنترل بازار ارز و کاهش نرخ دلار و افزایش ارزش پول ملی انجام ندهد متأسفانه طی روزها و هفته های آینده باید منتظر خبرهای بدی در ارتباط با صنعت بانکداری کشور باشیم که اگر بحرانی در این زمینه رخ دهد نه تنها "صندوق ضمانت سپرده های بانکی" بلکه هیچ تشکیلات دیگری نمی تواند جوابگوی بحران باشد.!! فلذا اقدام جدی و ورود مسئولین بانک مرکزی، ریاست معزز جمهوری و مجلس محترم در این راستا ضروری می باشد.