به گزارش ایران اکونومیست؛ نتایج این مقاله نشان میدهد که صبر و شکیبایی یکی از عوامل بسیار مهم در توسعه اقتصادی است؛ شاخصی که ایران در آن بهشدت نسبت به میانگین جهانی پایینتر است.
بسیاری از نظریههای موجود از رفتار انسان در علم اقتصاد و دیگر علوم نزدیک با آن، فرض میکنند که یک مجموعه از خصیصههای فردی و اجتماعی، فرآیند تصمیمگیری افراد را هدایت میکند که در حوزه فردی شامل خصیصههایی در مورد ریسکپذیری یا ریسکگریزی، صبر و انتخاب زمان دریافت مبلغ X به عنوان پاداش در حال یا دریافت مبلغ بیشتر از X در آینده است. این خصیصهها در حوزه اجتماعی در مورد مقابله به مثل مثبت و منفی، نوعدوستی و اعتماد است.
** نتایج جهانی دادهها
دادهها (حاصل از نمونهگیری 80 هزار نفری از 76 کشور دنیا) نشان میدهد که افراد شکیبا به احتمال بیشتری پسانداز میکنند و دستاوردهای تحصیلی بیشتری دارند. افرادی که تلورانس بیشتری برای ریسک دارند به احتمال بیشتری خوداشتغال هستند و سیگاری خواهند بود. همچنین مزیتهای اجتماعی از دامنه وسیعی از رفتارهای مطلوب جامعه و پیامدهایی همچون اهدا کردن، زمان گذاشتن داوطلبانه، یاری رساندن به غریبهها، کمک به دوستان و خویشاوندان، قابل پیشبینی هستند. این ارتباطات موجود میان خصیصهها و پیامدها، به طور کیفی در تقریبا همه کشورها مشابه هستند.
مردمانی که نیاکان اروپایی دارند، نسبت به میانگین جهانی شکیباتر هستند. تا جایی که تمام 10 کشوری که از نظر رجحان شکیبایی در صدر هستند، یا در کشورهای انگلیسیزبان اروپای جدید (ایالات متحده، کانادا و استرالیا) یا در اروپای غربی قرار دارند و کشورهای حوزه اسکاندیناوی نیز در بالاترین سطوح شکیبایی هستند. سطوح اعتماد نیز به طور ویژهای در کشورهای اروپای جدید بالاست، این در حالی است که کشورهای اروپای غربی ریسکگریزی قابل ملاحظهای دارند.
در شرق نیز، کشورهای اروپای شرقی که سابقا کمونیست بودند، به طور میانگین نسبتا ریسکگریز و نه خیلی شکیبا هستند و سطوح نوعدوستی پایینی دارند. اما الگوها برای نقطه مقابل آنها یعنی کشورهای اروپای غربی کمتر واضح است. کشورهای آسیای شرقی و جنوبی نیز نسبتا ناشکیبا هستند، به جز کشورهای کنفوسیوسی (چین، ژاپن و کره جنوبی). این گروه از کشورها به طور سازگاری ریسکگریز هستند و نسبتا مقابله به مثل منفی در آنها بالاست. به طور میانگین نوعدوستی در این کشورها بالاست.
مردمان خاورمیانه و شمال آفریقا نسبتا سطح بالایی از ریسکپذیری را دارند و سطوح شکیبایی در آنها پایین است. رجحانهای اجتماعی و اعتماد در این گروه از کشورها متغیر است. قابل توجه است که همه 10 کشوری که بیشترین سطوح ریسکپذیری را دارند، از کشورهای خاورمیانه یا آفریقا هستند که غالب آنها نیز از کشورهای جنوب صحرای آفریقا هستند. مضاف بر این، تمام کشورهای جنوب صحرای آفریقا در مقابله به مثل مثبت، نوعدوستی و اعتماد، به طور میانگین پایینتر از میانگین جهانی بوده و نسبتا ناشکیبا هستند.
در نهایت، در کشورهای آمریکای جنوبی، غالب جمعیت ناشکیبا هستند و برحسب مقابله به مثل منفی، در سطوح پایینی قرار دارند. آنها مقادیر معتدلانهتری را در ریسکپذیری و ویژگیهای مطلوب جامعه (جامعهپسند)، یعنی نوعدوستی، مقابله به مثل مثبت و اعتماد دارند.
** ایران
شاخص صبر در ایران نسبت به میانگین جهانی بسیار پایین است. البته در کنار ضعف ایران در این شاخص، مردم ما در دیگر شاخصهای مورد بررسی این مطالعه جهانی وضعیت بسیار خوبی دارند. به طوری که سطح اعتماد، مقابله به مثل مثبت و منفی، نوعدوستی و ریسکپذیری در ایران نسبت به میانگین جهانی بالاتر است. تا جایی که شاخص اعتماد و نوعدوستی در ایران نسبت به میانگین جهانی بسیار بیشتر است؛ اما نکته آنجاست که مطابق نتایج این بررسی جهانی، مهمترین شاخص برای رشد و توسعه اقتصادی همان مسأله صبر و شکیبایی است.
حسین جوشقانی، اقتصاددان و عضو هیأت علمی دانشگاه شریف معتقد است که ناشکیبایی در مردم ایران غالبا به مسأله یادگیری بازمیگردد و دو عامل آموزش و وضعیت فضای کسبوکار میتواند سطوح شکیبایی را در مردم ایران افزایش دهد. او همچنین اذعان میدارد که وضعیت خوب ایران در پنج شاخص دیگر و به طور ویژه در اعتماد بین فردی و نوعدوستی، بستر مناسبی را برای سیاستگذاریهای کارا و اثربخش فراهم میکند.
او اینگونه ادامه میدهد که از میان شش شاخص (صبر، ریسکپذیری، مقابله به مثل مثبت، مقابله به مثل منفی، نوعدوستی و اعتماد)، به جز شاخص صبر، پنج تای دیگر نشان میدهند که ما ظرفیتهای بالقوهای داریم که میتوانیم از آنها استفاده کنیم. به عنوان مثال در بحث نوعدوستی، نتایج مقاله نشان میدهد که جامعه ایران بهشدت نوعدوست است و میانگین این شاخص برای ایران بسیار بالاتر از میانگین جهانی است. از همین رو ما میتوانیم روی این نوعدوستی برای سیاستگذاریها حساب کنیم. اما به این خاطر که زیرساختهای ما سنتی هستند و غالب نیز ناکارآمدند، تاکنون نتوانستهایم از این خصیصهای که میان مردم ایران وجود دارد جهت رشد و توسعه اقتصادی بهره ببریم.
دولتهای ما با شعار رفع فقر و نابرابری هزینههای بسیار زیادی به صورت مستقیم و غیرمستقیم کردهاند. به طور ویژه بعد از انقلاب بودجههایی که صرف کمک به فقرا شده است بسیار زیاد و غالبا غیراثربخش بوده است. تا جایی که امروزه ضریب جینی ایران با ایالات متحده آمریکا تفاوت بسیار کمی دارد و این ناکارآمد بودن هزینههای صورتگرفته در ایران برای مبارزه با فقر بسیار خطرناک است. زیرا توجیه تمام مداخلات مضری که دولتهای ما برای مبارزه با فقر انجام دادهاند، از یارانههای مستقیم گرفته تا یارانههای غیرمستقیم مانند یارانه حاملهای انرژی، به بحثهای عدالت اجتماعی برمیگردد. حالا نکته این است که جامعه ایران بهذات نوعدوست است و اگر مکانیسمهایی برای ساختار یافتن و اثربخش شدن این نوعدوستی شکل بگیرد، دولت میتواند سطح مداخلات مستقیم خود را کاهش داده و به جای اینکه منابع دولتی صرف کاهش فقر و توسعه عدالت اجتماعی شود، تولید و اشتغال با استفاده از این منابع تحریک شوند.