به گزارش ایران اکونومیست، اوراسیای بزرگ محدوده ای جغرافیایی است که جمهوری های استقلال یافته از شوروی و برخی کشورهای آسیایی همچون ایران، چین، افغانستان و ترکیه را شامل می شود.
به گزارش ایرنا، «مهدی سنایی» سفیر ایران در روسیه روز پنجشنبه در کانال تلگرامی خود ترجمه ای از یادداشت «سرگئی کاراگانوف» رئیس دانشکده سیاست و اقتصاد جهانی مدرسه عالی اقتصاد روسیه با عنوان «از گردش به شرق تا اورآسیای بزرگ» در نشریه «روسیه در سیاست جهانی» را منتشر کرده است.
کاراگانف در یاد داشت خود نوشت: دور کنونی گردش روسیه به شرق در نیمه قرن بیستم به عنوان پاسخ اقتصادی به مطرح شدن آسیا طراحی شد. واقعیتی که در وهله اول برای مناطق شرقی این کشور امکانات جدیدی در بخش توسعه فراهم کرد و اجازه داد مناطق واقع در آن سوی کوههای اورال، منطقه خاور دور به اراضی توسعه بالقوه روسیه تبدیل شوند.
گردش به شرق همچنین بر اساس پیشبینی کندی اجتناب ناپذیر رشد اقتصادی شریک اصلی سنتی روسیه (اروپا) و بغرنج شدن روابط با آن توجیه میشد که ضرورت متنوع ساختن روابط اقتصادی و منابع توسعه خارجی را برای روسیه بیش از پیش نمایان میکرد.
فرو پاشیدن نظم جهانی، که غرب از لحظه 'پیروزی' نهایی ظاهری آن به جهان تحمیل کرده بود، نمایان شدن روند بیثباتی و منطقهای شدن اقتصاد و سیاست جهانی و تسریع روند سیاسی شدن روابط اقتصادی باعث شد ارتباط متقابل و وابستگی به یک بازار، نسبتاً سود کمتر داشته و حتی خطرناک باشد.
بر این اساس بود که در نهایت، روند 'آسیا برای آسیا' بجای 'آسیا برای جهان' وارد صحنه شد، توسعه در آسیا، بطور اخص چین، بطور فزاینده به سوی بازارهای داخلی و منطقهای جهت گیری میکند. بطور موازی روند توسعه طلبی اخلاقی و عقیدتی تمدنهای سابقاً کبیر آسیا آغاز شده است ، تمدنهایی که طی دو قرن گذشته در حالت وابستگی استعماری یا نیمه استعماری به غرب بودند. کشورهای آسیایی بسیاری از دستآوردهای غربی را جذب، از نظم اقتصادی لیبرال ساخته شده از طرف آن استفاده کرده، تقویت شدند و درخواست کردند روی نقشه عقیدتی و راهبردی جهان جایگاه مناسبی به آنها اختصاص داده شود.
کارشناس روس نوشت: اجتناب ناپذیر بودن کناره گیری حداقل موقت آمریکای خسته از نقش پر هزینه هژمونی جهانی به یک امر مشهود تبدیل شده است. اوباما در دوران ریاست جمهوری خود به خط مشی رستاخیز داخلی توجه کرد، ولی نخبگان قدیمی به او اجازه ندادند.
ترامپ روند 'گوشه گرفتن' را تقویت کرد و بدین ترتیب آمریکا به باقیمانده خطرناک مخلوط مداخله جویی و انزوا گرایی تبدیل شد و سعی دارد مرکز مستقل خود را ساخته و بخشی از تعهدات بدون منفعت را از خود سلب کند.
روند تشکیل جهان دو قطبی از جهان چند قطبی و عبور از مرحله ناگزیر هرج و مرج نمایان شده است؛ جهانی که یک قطب آن پیرامون ایالات متحده و قطب دیگر آن در اوراسیا قرار خواهد داشت. چین مرکز اقتصادی قطب اوراسیایی بنظر میرسد، ولی مرکز اورآسیایی فقط درصورتی شکل خواهد گرفت که پکن مدعی نقش هژمونی نباشد. روسیه نیز با گردش به شرق امکانات بسیاری را بدست آورد که در آغاز نمیتوانست پیش بینی شود.
گردش روسیه به شرق به کرات اعلام شد، اما فقط در سالهای 2011 و 2012 عملاً در سطوح سیاسی و اقتصادی اجرا شد. این سیاست به رغم سقوط بازرگانی خارجی روسیه و نرخ روبل از بسیاری لحاظ تحقق یافت، بازرگانی با آسیا رشد داشت و سهم آن در کل بازرگانی خارجی روسیه بسرعت بالا میرود.
رشد سریع سرمایه گذاریها آغاز شده است، این سرمایه گذاریها فعلاً از چین دریافت میشود، روابط روسیه و چین ماهیت اتحادی دارد، ولی این روابط بطور فزاینده با تقویت روابط با ژاپن، ویتنام، دیگر کشورها، هند، کره جنوبی و ایران تکمیل و متوازن میشود.
ادغام 'راه ابریشم جدید' چین با 'اتحاد اقتصادی اوراسیایی' روسیه در منطقه در جریان است؛ سیاست روسیه در آسیا ماهیت فراگیر و راهبردی کسب میکند، ولی هنوز راه درازی در پیش است هر چند امر اصلی رخ داد؛ چراکه جهتگیری ژئو استراتژیک نخبگان حاکم روسیه تغییر یافت.
البته تعیین هویت ژئوپلیتیک و ژئو اقتصادی جدید روسیه به معنی رهایی از وابستگی اخلاقی و سیاسی به غرب و تقویت کیفی مواضع در گفتوگو و تعامل با آن است. روسیه ضمناً قصد منصرف شدن از همکاری با کشورهای اروپایی (در مواردی که همکاری با منفعت باشد) را ندارد؛ چرا که این نوع رویگردان شدن، نه تنها از لحاظ اقتصادی با صرفه نیست بلکه ممکن هم نیست و از نقطه نظر عقیدتی خطرناک بوده باشد.
فعال سازی نوین همکاری روسیه با دیگر کشورهای اروپایی، همکاری اتباع این کشور با اروپاییها در مرحله جدید و از موضع جدید مفید خواهد بود. اروپا شریک معمولی و تحویل دهنده مناسب بسیاری از فناوریها و کالاها است. نزدیک شدن به شرکای قدیمی موفقیتهای روسیه در بخش سیاست خارجی را تسهیل میکند؛ در اوکراین، هرچند با تأخیر و به قیمت گزاف، توسعه طلبی مرگبار اتحادهای غربی متوقف شد. در سوریه سیاست دیوانه وار تغییر رژیم حاکم بر این کشور عقیم ماند و روسیه بهعنوان قدرت پیروزمند اعتماد به نفس جدیدی یافت.
کارشناس روس خاطرنشان کرد: اوراسیای بزرگ باید بر اساس ارزش های حقوق بین الملل تشکیل شود؛اوراسیای بزرگ یک چارچوب نظری برای تعیین هویت ژئو استراتژیک و ژئو اقتصادی آینده روسیه به عنوان مرکز و شمال قاره بلند شونده است. روسیه یکی از حلقههای مهم رابط حمل و نقلی و اقتصادی آسیا و مهمترین تحویل دهنده امنیت به قاره است. روسیه به پاس تجربه چند صد ساله تعامل هم با غرب و هم شرق، وظیفه دارد نقش مرکزی را در راه انداختن و احیای تعامل فرهنگی در اوراسیا ایفا کند. روسیه ضمناً قصد ندارد از مهمترین ریشههای فرهنگی اروپایی خود منصرف شود و آنها را توسعه میدهد.
دستاورد حاصله در گردش به سوی آسیا نه تنها به گسترش جهات قبلاً بنیان گذاشته شده توسعه بلکه راه انداختن پروژههای جدید هم نیاز دارد، ولی در وهله اول باید دوباره به تعمیق پیش بینی بازارهای آسیا و اقیانوس آرام پرداخت تا سرمایه گذاریها، بطور اخص سرمایه گذاریهای فعلاً اندک، به حوزههایی روانه شود که محصول آنها تقاضای بلند مدت دارد. سیاست گردش باید با راهبرد فعلاً غایب احیا و توسعه روسیه ارتباط داده شود.
راههای حمل و نقل شمال - جنوب در تکمیل توسعه زیرساخت ترابری در امتداد عرض جغرافیایی اهمیت فوق العاده دارد. این مسیرها نه تنها خاور دور بلکه همچنین مناطق مرکزی و غربی سیبری، مناطق مجاور اورال را به بازارهای رو به رشد سریع در غرب چین، ایران، هند و پاکستان متصل میکند. به رغم کندی کنونی روندهای همگرا در اتحاد اقتصادی اوراسیا در نتیجه بحران اقتصادی، اتحاد به دستور کار بلند مدت نیاز دارد. ممکن است این دستور کار سیاست واحد ترابری و سیاست تجاری مشترک، همگرایی با شرایط مناسب در فضای واحد اوراسیای بزرگ، شرکت در تشکیل استانداردها و مقررات آن را در بر گیرد.
هدایت شرکت سیاست خارجی و نظامی - سیاسی روسیه در امور آسیا و آسیا اقیانوسیه گروه جداگانهای از مأموریتهای پیش رو را تشکیل میدهد. نمایان شدن بسیاری درگیریهای دیرینه در آن، تقویت تقریباً اجتناب ناپذیر سیاست آمریکایی بازداشتن چین و تمایل به بازی بر اساس تضادها و نگرانیهای بازیگران و (احتمالاً مهمترین امر، که با سیاست و مقاصد چین ارتباط ندارد) رشد نگرانی همسایگان در برابر اقتدار فزاینده چین، همه اینها باعث میشود نیاز به شرکت سازنده روسیه به عنوان بازیگر باتجربه، کشور مقتدر دیپلماتیک و قدرت دوست با اکثر کشورهای منطقه بروز کند. نبود سامانه امنیتی باثبات و پیشرفته در منطقه باعث میشود این تقاضا شدت یابد.
رئیس دانشکده سیاست و اقتصاد جهانی مدرسه عالی اقتصاد روسیه در ادامه یادداشت خود نوشت: روسیه بطور عینی بزرگترین تحویل دهنده امنیت در منطقه و جهان، از جمله به واسطه بازدارندگی راهبردی و گفت وگو با ایالات متحده (که امروز تقریباً در کار نیست) و در آینده به واسطه گفت وگوی سهجانبه روسیه – چین – ایالات متحده خواهد بود، اگر دو طرف ضرورت این نوع گفت وگو را درک کنند.
مشارکت اعتمادی فراگیر و تعامل راهبردی روسیه و چین هم به تعمیق نیاز دارد. این تعامل ماهیت نزدیک به اتحاد دارد ولی روابط در سطوح میانه و پایین، بطور اخص در بخش تجاری، توسعه نیافته و (امری که به همین اندازه مهم است) 'عمق راهبردی' – یعنی اهداف مشترک بلند مدت توسعه همراه هم – ندارد.
از قرار تعامل رهبری در جهت ساخت مشارکت یا انجمن اوراسیای بزرگ میتواند چنین هدف مشترکی برای همه کشورهای اوراسیای بزرگ باشد.