به گزارش ایران اکونومیست؛مالیات در اقتصاد امروز، نه تنها منبع تأمین مالی دولت ها بوده بلکه، به عنوان ابزار سیاست اقتصادی می تواند آثار مفیدی داشته و اقتصاد را در شرایط مختلف هدایت و به سمت افزایش رشد اقتصادی، توزیع برابر درآمدها و نهایتا رفاه بیشتر جامعه هدایت نماید.
پرداخت مالیات توسط جامعه نه تنها باعث می شود که دولت بتوانند بر اساس جریان درآمدی آن اهداف خود را برنامه ریزی نماید، بلکه امروزه مالیات به عنوان ابزار قدرتمند اقتصادی به دولت ها کمک نموده تا با اجرای سیاست های اقتصادی منطبق با شرایط حاکم بر اقتصاد، برای رفع معضلاتی همچون بیکاری و نابرابری درآمدی اقدام نمایند.
تأمین مالی دولت توسط مالیات، آثار مفیدی در اقتصاد دارد. هنگامی که دولت ها بر منبع مالیات تکیه داشته باشند از یک طرف برای تداوم این درآمد، باید سیاست هایی را اتخاذ نمایند تا شرایط ایجاد درآمد هر چه بیشتر را برای آحاد جامعه فراهم نمایند تا از محل فعالیت ها و درآمدهای شکل گرفته برای جامعه بتوانند مالیات بیشتری دریافت نمایند.
از طرف دیگر، از آنجا که شرایط مناسب فعالیت و ایجاد درآمد در جامعه فراهم می باشد، پرداخت مالیات توسط مردم تبدیل به یک وظیفه می گردد. همچنین پرداخت بخشی از درآمدهای افراد به عنوان مالیات، آنها را نسبت به نوع خرج آن توسط دولت ها حساس تر و نظارت آنها را بر عملکرد دولت ها بیشتر می نماید.
این وابستگی دو طرفه بین وظایف دولت ها جهت ایجاد شرایط مناسب اقتصادی و پرداخت مالیات به عنوان یک وظیفه از طرف جامعه و نظارت بر دولت ها، به ایجاد یک جامعه مستحکم و دولتی پاسخگو و قدرتمند انجامیده که استقلال دولت و جامعه، نتیجه عینی آن خواهد بود.
بدین لحاظ، مالیات به عنوان سالم ترین منبع تأمین مالی دولت ها در بین راه های دیگر تأمین مالی می باشد. از طرفی به دلائلی از جمله شرایط نامناسب اقتصادی و رکود حاکم بر فعالیت های اقتصادی و فرار مالیاتی، درآمد های دولت کاهش یافته و دولت ناچارا برای تأمین مالی خود به راه های دیگری متوسل می شود که فروش ثروت و یا منابع طبیعی از جمله نفت، یکی از راه های تأمین مالی دولت ها در این شرایط می باشد.
تکیه مالی دولت به درآمدهای نفتی، جریان درآمدی را برای دولت فراهم می آورد که ناشی از کار و تلاش جامعه نبوده و از هیچ ارزش افزوده ای که توسط جامعه شکل گرفته باشد، بوجود نیامده است. لذا می تواند آثار نامناسبی را به دنبال داشته باشد.
افزایش درآمدهای دولت از منبع مالیات در چنین شرایطی می تواند از طریق گسترش پایه های مالیاتی وکاهش فرار مالیاتی شکل گیرد تا ضمن افزایش درآمدهای مالیاتی بر بخش تولید نیز فشار کمتری وارد گردد.
این مسئله نیاز به گسترش فرهنگ مالیاتی در چارچوب فرهنگ عمومی جامعه و آگاهی عمومی در این مورد را خواهد داشت.
برخی از عوامل تأثیر گذار بر فرار مالیاتی عبارتند از وجود درآمدهای نفتی و نقش آن در تأمین مالی دولت باعث کم رنگ شدن نقش مالیات شده که موجب کاهش حساسیت دولت و مردم در اخذ و پرداخت مالیات شده و فرار مالیاتی را بوجود می آورد.
چنانچه جامعه از چگونگی خرج درآمدهای مالیاتی آگاه باشد و نتیجه پرداخت های خود را به صورت افزایش خدمات دولت مشاهده نماید، میزان تمایل به پرداخت مالیات افزایش و فرار مالیاتی کاهش خواهد یافت.
دولت هر چه شفاف تر عمل کند و مردم به این باور برسند که مالیات پرداختی آنان در جهت رفاه آنها استفاده می گردد، باور مالیاتی آنها افزایش یافته و قانون گریزی و فرار مالیاتی آنها کاهش خواهد یافت.
برخورد های یکسان و اخذ مالیات از مودیانی که در شرایط یکسان قرار دارند، مبین عدالت مالیاتی است و باعث افزایش اعتماد به دستگاه مالیاتی و خود اظهاری گشته و فرار مالیاتی را کاهش می دهد.
آگاهی مردم به نقش مالیات در زندگی و تأمین خدمات عمومی، رشد اقتصادی و رفاه عمومی و اقتدار دولت و ملت، آموزش و آگاهی دادن به جامعه در مورد حقوق آنها، فرهنگ مالیاتی را در جامعه نهادینه نموده و تمایل به پرداخت مالیات را در جامعه افزایش داده و ضمن کاهش هزینه های دریافت مالیات، کارایی مالیاتی نیز افزایش می یابد.
موارد فوق می تواند در جهت کاهش مشکلات مربوط به اخذ مالیات و افزایش کارایی مالیاتی موثر واقع شده و در راستای دریافت مالیات حقه ی دولت، از فرار مالیاتی و بی عدالتی در این زمینه جلوگیری کرده و انگیزه فعالیت های اقتصادی صحیح را برای فعالان اقتصادی جامعه فراهم نماید.این موضوع عامل توسعه فرهنگ مالیاتی و جلوگیری از فرار مالیاتی است که نتیجه نهایی آن، رشد، توسعه و افزایش رفاه و قدرتمندی دولت و کشور عزیزمان ایران خواهد بود.