به گزارش شرق، يک سال قبل به ماموران پليس خبردادند زني 49ساله به قتل رسيده و جسدش کنار خيابان رها شده است. زماني که ماموران در محل حاضر شدند فهميدند اين زن ميترا نام دارد و آثار برجاي مانده روي گلويش نشان مي دهد احتمالااو خفه شده است. به دستور بازپرس جسد به پزشکي قانوني انتقال يافت و تحقيقات آغاز شد. بررسي زندگي شخصي اين زن فاش کرد او هويتي ايراني- آمريکايي دارد و چند ماه قبل از مرگش از آمريکا به ايران آمده بود. کارآگاهان همچنين متوجه شدند ميترا در آمريکا همسر و فرزند دارد اما آنها به ايران نيامده اند.
پليس در گام بعدي تحقيقات متوجه شد ميترا، از زماني که به ايران آمد با جواني به نام رامين آشنا شد و با او در ارتباط بود. رامين جواني 20ساله بود که آخرين بار او با مقتول تماس گرفته بود. رامين با رديابي هاي انجام گرفته شناسايي و بازداشت شد. اين جوان ابتدا در برابر دادن اطلاعات به ماموران مقاومت مي کرد اما در نهايت لب به اعتراف گشود و گفت ميترا را به قتل رسانده است.
رامين در مورد نحوه آشنايي اش با ميترا گفت: اولين بار در چت روم با او آشنا شدم، بعد از چند روز چت کردن شماره تلفنش را گرفتم تا با او صحبت کنم و همديگر را ببينيم. در ميدان ولي عصر با او قرار گذاشتم وقتي که سر قرار حاضر شدم هيچ دختر جواني را نديدم، دوباره با شماره اي که داشتم تماس گرفتم او گفت سرقرار آمده است و مشخصاتش را داد متوجه شدم او زني ميانسال است اما اين موضوع را به من نگفته بود. به او گفتم نمي خواهم با تو رابطه اي داشته باشم، چون خيلي بزرگ تر از من است. اصرار ميترا براي اينکه با هم رابطه داشته باشيم، باعث شد من هم وارد اين رابطه شوم. ميترا زن ثروتمندي بود و خيلي براي من پول خرج مي کرد. اين جوان ادامه داد: بعد از چند ماه که با او رابطه داشتم با يکي از دوستانم در موردش صحبت کردم، مي دانستم رابطه من و ميترا به جايي نمي رسد. تصميم گرفتم با دوستم ماشينش را بدزدم و چون پژو207 داشت فکر مي کرديم مي توانيم با سرقت اين ماشين پول به دست آوريم نقشه قتل را دوستم طراحي کرد. به ميترا گفتم دوستم اصرار دارد او را ببيند و به همين دليل هم قرار رفتن به يک رستوران را گذاشته ام، قبول کرد وقتي سر قرار حاضر شد من روي صندلي جلو ماشين کنار ميترا نشستم و دوستم آرش هم روي صندلي عقب نشست به جاي خلوتي که رسيديم آرش از پشت دستش را دور گردن ميترا انداخت و آن قدر فشار داد که ميترا خفه شد.
متهم ادامه داد: ميترا خيلي تقلامي کرد خودش را نجات دهد دستش را روي بوق گذاشت تا توجه مردم را جلب کند اما از ترس اينکه کسي بيايد جلويش را گرفتم. بعد از اينکه ميترا خفه شد و جانش را از دست داد به سمت بيابان هاي اطراف تهران رفتيم و جسد را آنجا رها کرديم. مرد جوان ادامه داد: ميترا چون زن ثروتمندي بود فکر مي کرد مي تواند مردهاي جوان را در مشت خودش داشته باشد. او 29سال از من بزرگ تر بود و مي دانستم اين رابطه به جايي نمي رسد ضمن اينکه گفته بود شوهري آمريکايي و دو پسر دارد که در آمريکا زندگي مي کنند، اگر من حاضر باشم به رابطه ام با او ادامه دهم از شوهرش جدا مي شود پول ميترا من را به سمت خودش کشانده بود و نمي خواستم او را از دست بدهم از طرفي تمايلي هم نداشتم با زني که از مادرم بزرگ تر است رابطه داشته باشم. به همين دليل هم با انگيزه سرقت در قتل او دخالت کردم. ماموران پليس در ادامه تحقيقات با همکاري رامين دوستش آرش را که عامل اصلي قتل بود شناسايي و بازداشت کردند.
آرش در تحقيقات گفته هاي هم جرمش را تاييد کرد و گفت به خاطر رسيدن به پول و ثروت حاضر شد ميترا را به قتل برساند. اين جوان گفت: قرار بود پژو207 ميترا را بفروشيم و پولش را تقسيم کنيم. البته اول قرار بود ماشين را بدزديم و کاري به ميترا نداشته باشيم اما همين که من دستم را از پشت دور گردن او انداختم تا بي هوشش کنم ميترا دستش را روي بوق گذاشت و مجبور شدم براي ساکت کردن او دستم را محکم تر فشار بدهم و او خفه شد. وقتي جسد را از ماشين خارج کرديم و ماشين را برداشتيم حال هردوي ما خيلي بد شد و بعد از چند روز هم بازداشت شديم.
با توجه به اينکه اولياي دم در آمريکا بودند، بازپرس از طريق اقوام مقتول از آنها خواست که براي طرح شکايت به ايران بيايند دو فرزند مقتول بعد از يک ماه به ايران آمده و درخواست قصاص خود را مطرح کردند، شوهر آمريکايي مقتول هم درخواست مجازات متهمان را کرد. با تکميل پرونده و صدور کيفرخواست پرونده به دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد و به زودي متهمان در شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران محاکمه مي شوند.