سفر این زوج آلمانی، ۴ آوریل ۲۰۱۶، یعنی حدود ششماه پیش از شهری که نیم میلیون نفر جمعیت دارد و مقر آدیداس و استدلر است، آغاز میشود. شهری که در تاریخ سیاسی آلمان به واسطه توجه هیتلر و نازیها، جایگاه برجستهای دارد.
مایکل زِی (Michael Zeh) و جوهانا گارتْنِر (Johanna Gaebrtner) تقریبا هر روز ۶۰ کیلومتر رکاب میزنند تا به انتهای کره زمین برسند، به جزایر چاتهام، در اقیانوس آرام که در مسیر قطب جنوب قرار دارد.
آنها از آلمان، جمهوری چک، اسلواکی، مجارستان، رومانی، بلغارستان، ترکیه، گرجستان، ارمنستان گذشتهاند و حالا به ایران رسیدهاند. از نورنبرگ تا تهران ۶۸۰۰ کیلومتر رکاب زدهاند و قرار است تا حدود دو ماه دیگر مسیر ایران را تمام کنند و راه را از ترکمنستان، ازبکستان و قیرقیزستان تا نیوزیلند ادامه میدهند.
هزینه این سفر قرار است از محل پسانداز دونفرهشان تأمین شود. برای همین برنامهریزی کردهاند هر نفر روزانه بین ۸ تا ۱۰ دلار هزینه کند. مایکل پیشبینی میکند؛ پساندازشان تا استرالیا کفاف بدهد و اگر لازم باشد ممکن است آنجا به کار موقتی مشغول شوند تا هزینهی ادامه سفر را تامین کنند.
زی و گارتنر شیفته سفر با دوچره هستند، حتی جواهانا یکبار قبلا تجربه این نوع سفر را داشته، البته به همراه مادر و پدرش و در نوجوانی. او برای نشان دادن این درجهی شیفتگی میگوید: همیشه روی دوچره بودهام، بدون توجه به وضعیت آب و هوا.
البته انگیزه این زوج آلمانی، یک ماجراجویی صرف همراه با دوچرخه نبوده است، آنها سعی کردند نگاه متفاوتی به سفرشان داشته باشند، برای همین دورترین نقطهی خاکی روی نقشه زمین را به عنوان مقصد نهایی انتخاب کردند و دیگر آنکه یک شعار برای سفرشان تعیین کردند؛ حفاظت از جنگلهای بارانی.
مایکل زی درباره این شعار میگوید: دوست داشتیم سفرمان یک هدف و یا شعار داشته باشد، جستوجو را شروع کردیم که در نهایت با یکوبسایت، همنام خانوادگیام مواجه شدم که به شخصی آلمانی تعلق داشت و برای حفاظت از جنگلهای بارانی در مناطق گرمسیر تلاش میکرد. میدانم که در گذشته وسعت زیادی از این جنگلها نابود شده و حالا عدهای درحال احیای آنها هستند. ما هم خواستیم در این پروژه مشارکت داشته باشیم، برای همین سفرمان را با شعار حفاظت از جنگلهای بارانی آغاز کردیم.
او ادامه میدهد: ما برای حمایت از این پروژه شخصا از کسی پول نمیگیریم، ولی وبسایتی راهاندازی کردهایم تا هر کسی تمایل به مشارکت داشت از آن طریق کمک کند. تا حالا هم ۱۱۰۰ یورو برای حفاظت از جنگلهای بارانی جمع کردهایم.
مایکل میگوید: ما برای حفاظت از کره زمین و طبیعت فقط این کار را انجام ندادهایم، در طول سفرمان تا جایی که توانستهایم به محیط زیست آسیب وارد نکردهایم، حتی سعی کردهایم از کمترین مواد پلاستیکی استفاده کنیم.
زوج آلمانی حدود ۲۰ روز پیش وارد ایران شدند و از مهماننوازی مردم آن به شگفت آمدهاند. آنها در "هشجین" اردبیل به یک عروسی ایرانی دعوت شدند که به نظرشان متفاوت از جشنهای عروسی بود که تا به حال دیده بودند. یک هفتهای است که از تهران پرترافیک خارج شدهاند و اکنون در شرق ایران، درحال رکاب زدن در جاده ابریشم، هستند.
مایکل میگوید: گرفتن ویزای ایران کار دشواری نبود، هرچند ما تا ایران برای ورود به سایر کشورها به ویزا نیازی نداشتیم، اما از اینجا به بعد برای ورود به کشورهای دیگر باید ویزا داشته باشیم.
او ادامه میدهد: ما دو هفته در ایروان بودیم تا ویزای ایران صادر شود. نفری ۷۵ دلار دادیم و ویزای یکماه را گرفتیم. البته توقف طولانی ما در ایروان فقط به ویزا مربوط نمیشد، آنجا مشکلی پیش آمد که باعث شد زمان بیشتری در ارمنستان بمانیم.
این گردشگر آلمانی میگوید: یکشب در ایروان دوچرخهها را قفل نکردیم و فردای آن شب دیدیم ابزار و وسایلی از دوچرخههایمان کم شده است، نمیتوانستیم بدون آنها سفر را ادامه دهیم، برای همین برنامه را تغییر دادیم تا شاید بتوانیم آنچه از دست داده بودیم را پیدا کنیم. در تمام منطقه، آگهی وسایلمان را پخش کردیم و یک روز صبح طی یک تماس تلفنی از محل وسایلمان مطلع شدیم. گفته میشد یک شیطنت بچهگانه بوده و دزدی در کار نبوده است. خوشبختانه آن ماجرا به خیر گذشت.
او اضافه میکند: ما در ایروان پدر و مادرهایمان را هم ملاقات کردیم و مسافتی کوتاه را همراه آنها رکاب زدیم. همهی این اتفاقها باعث شد کمی بیشتر در ارمنستان بمانیم.
مایکل احتمال میدهد حدود هفت تا هشت هفتهی دیگر در ایران باشند، برای همین، یکبار دیگر ویزاهایشان را تمدید کردهاند. آنها روی جادهی ابریشم حرکت میکنند و مسیر را از طریق نقشه، جی پی اس و تلفن همراه پیدا میکنند و از ابتدا تا حالا هم هیچ راهنمایی نداشتهاند.
این زوج آلمانی ۲۷ و ۲۸ ساله میگویند؛ ما علاوه بر ماجراجویی در کشورهای مختلف همراه با دوچرخههایمان، کمپینگ میزنیم، آشپزی میکنیم، آثار تاریخی و مناظر طبیعی را میبینیم و از سفر و زندگیمان لذت میبریم.