سه‌شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 07 - ۲۷ شوال ۱۴۴۵
برچسب ها
# اقتصاد
۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۳

بسته پیشنهادی عمو پورنگ برای بچه​ها و والدین​شان

داریوش فرضیایی معتقد است برای کتاب​خوان کردن بچه ​ها اول باید فاصله بزرگترها با کتاب کم شود و برای این کار هم باید چیزهای غیرضرور زندگی را حذف کنیم.
کد خبر: ۵۶۵۸۲

عموپورنگ، 41 ساله است و برنامه اش 13 ساله. او از کتاب و کتابخوانی برایمان گفت؛ از دغدغه​ای که وادارش کرده بود تا اسم برنامه اخیرش را «کتابخانه پورنگ» بگذارد و پدر و مادرها را مجاب کند بچه ها را با کتاب به استودیوی برنامه بفرستند - هرچند در کل برنامه زیاد از کتاب خبری نباشد- خودش هم یادداشت روزانه می​نویسد و ایده​هایش را از دل کتاب​ها بیرون می​کشد. چند سالی هم هست قرار است کتابی منتشر کند که با توجه به تنوع روزگار و اتفاقاتی که برایش رخ می​دهد، همچنان خبری از کتاب نیست.آنچه می​خوانید، گزیده​ای از گفتگوی بلند خبرگزاری ایبنا با داریوش فرضیایی است:

 

چه کنیم تا فاصله کودکانمان را با فرهنگ کتاب و کتابخوانی، کم کنیم؟
اول، فاصله خودمان را کم کنیم بعد از بچه​ها انتظار داشته باشیم.
باید با خیلی از چیزهای غیرضروری زندگی مثل تجملات خداحافظی کنیم و به جای آن تعلق خاطر و دلبستگی​مان به کتاب را افزایش دهیم. این مهم با شعار صورت نمی پذیرد و باید عملی وارد میدان شد. یکی از بهترین راه های مأنوس شدن با کتاب و جا افتادن فرهنگ آن این است که اجازه دهیم کتاب های متنوع با موضوعات مختلف به بازار نشر راه پیدا کنند. در این صورت هرکس با هر سلیقه و ذائقه ای به سمت خواندن می رود.

- باید سطح شعور خواننده را در نظر بگیریم و به آن توهین نکنیم. وقتی کتاب​ها گسترده باشند نیاز مخاطب تامین می​شود و از آن جا که این مخاطب دانا، پایبند به فرهنگ و نگاه ایرانی است بدون شک کتاب​هایی را انتخاب می​کند که برخلاف این اصول نباشند.

- کتابخانه عموپورنگ بستر و بهانه ای برای آشتی کودکان با کتاب بود. هدف ما در این برنامه؛ معرفی کتابخانه بود نه کتابخوانی. این که غیرمستقیم به بچه ها بگوییم کتابخانه، مکانی پر از شادی و دانستنی است. با وجودی که در فرهنگسراها و سراهای محله، کتابخانه هست اما کودکان ما خیلی با این محیط فرهنگی که می تواند بهترین رفاقت​ها و تبادل اطلاعات در آن صورت گیرد آشنا نیستند. در کتابخانه عموپورنگ، دنیای فانتزی بچه​ها به دنیای واقعی آدم بزرگ​ها گره می​خورد و من مستقیم به بچه ها نمی​گفتم کتاب بخوانید. فعلا اولین قدم که معرفی کتابخانه برای قشر کودک بود را برداشتم.

- کتاب آنلاین دارد مرسوم می​شود. فضای مجازی یکی از پدیده​های علم امروز است و باید تسلیم این قضیه شویم. اما کتابخوانی سنتی، آدم را به نویسنده نزدیک می​کند. اصلا وقتی کتاب را ورق می​زنی انگار زندگی جریان دارد. مطالعه از طریق مانیتور رایانه، ماشینی است ولی زمانی که کتابی را دست می گیری و یا برای تهیه اش به کتابخانه یا کتابفروشی می​روی، حس خوشایندی به سراغت می​آید. متاسفانه این روزها آدم های پشت ویترین کتابفروشی های انقلاب، خیلی کم شده اند.

- در برنامه کتابخانه، به والدین می​گفتیم؛ بچه ها را با کتابِ کودک به استودیو بفرستند. می خواستیم از این طریق آمار بگیریم که خانواده ها تا چه حد به خرید کتاب برای فرزندانشان اهمیت می​دهند. جالب است بدانید در این 150 برنامه ای که اجرا کردم، تنها 10، 12 مرتبه، بچه ها را کتاب به دست دیدم که بیشتر اوقات هم این کتاب ها مناسب سن شان نبود در حالی که کیف این کودکان پر بود از شکلات و پفک و آب معدنی!

- گران بودن کتاب به بُعد اقتصادی​اش باز می​گردد. دولت باید یارانه و امتیازاتی قائل شود تا کتاب، ارزان​تر به دست مردم برسد. الان همه می​گویند دلت خوش است! ما نان شب نداریم آن وقت می​گویی بیا کتاب بخوان. اما من در جواب این عزیزان می گویم وقتی خرید 2، 3 کیلو میوه، 50000 تومان می​شود، چرا نمی​خواهیم حاصل تراوشات ذهنی یک نویسنده را حداقل به قیمت همان 2 کیلو میوه بخریم؟ متاسفانه مردم ما می​خواهند برای اقلام فرهنگی، هزینه​ای نپردازند.

- فکر می​کنید مردم در نمایشگاه چه قدر کتاب می​خرند؟ متاسفانه بیشتر برای گردش و تفریح می​آیند. تعداد آدم​هایی که به دنبال کتاب خاصی هستند یا با پلاستیکِ کتاب، بیرون می​آیند خیلی کم است.


بسته پیشنهادی عموپورنگ 
«دوباره احمق​های چلم» اثر آیزاک بشویتس سینگر با ترجمه خدیجه روزگرد که یک داستان طنز است و بچه​ها این کتاب را در فضای مجازی، معرفی کرده بودند. «مرداب روح» نوشته جیمز هالیس با ترجمه فریبا مقدم. «جانِ کلام» از گراهام گرین و « 365 روز با غذاهای گیاهی ایرانی» رسول حیدری و محمد دریایی که این کتاب در زمینه تغذیه سنتی و سالم است.

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار