يکشنبه ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 28 - ۱۸ شوال ۱۴۴۵
۲۴ آبان ۱۴۰۱ - ۱۳:۳۷

خواندن، سطحی از زیستن

لذت حاصل از خواندن، تأثیراتی در روح ما می‌گذارد که قابل فراموشی یا زوال نیست.
کد خبر: ۵۳۹۵۳۲

به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه رسالت نوشت: «مطالعه از ریشه طلع می‌آید؛ معنای نخستش همان اطلاع یافتن است اما معنی ریشه‌ای‌تر و باطنی‌اش؛ بالا رفتن و طلوع. یعنی آدم وقتی کتاب می‌خواند، بر سطح معلوماتش افزوده می‌شود و بالاتر می‌رود و طلوع می‌کند؛ مثل خورشید.

مهم‌ترین مفهومی که آدم‌ها از کتاب خواندن در ذهن دارند و اصلی‌ترین انتظارش از خواندن نیز همین بیشتر دانستن است؛ آدم باید کتاب بخواند که یک چیزی حالی‌اش بشود و به دردش بخورد. در ذهن بسیاری افراد کتاب‌خوانی با علم‌آموزی مترادف است. اما افرادی که با کتاب پیوندی جدی دارند و با آن زندگی می‌کنند، رویکردشان کمی متفاوت است. آنها کتاب را صرفا با هدف علم‌آموزی و افزایش معلومات نمی‌خوانند. طبعا با کتاب خواند معلومات ما افزایش می‌یابد اما برای کتاب‌خوان‌ها این هدف غایی و نهایی نیست. آنها کتاب می‌خوانند؛ چون کتاب خواندن برایشان فعالیتی در لحظه است.ما داروها را با زمان‌بندی مشخص و با دفعات معلوم مصرف می‌کنیم تا نتیجه‌ به تدریج حاصل شود. اما یک فنجان چای یا قهوه را  با چه هدفی می‌خوریم؟

تشبیه کتاب خواندن به فنجانی چای را جرعه جرعه سر کشیدن، البته چندان دقیق نیست. دقیق‌ترش این است که بگوییم کتاب‌خواندن مثل قدم زدن در یک بوستان است؛ هم تأثیرات لحظه‌ای دارد و هم آثاری ماندگار. رابطه داشتن با طبیعت، در روح آدم تغییراتی مثبت ایجاد می‌کند. ما می‌توانیم از طبیعت چیزهای زیادی بیاموزیم اما در وهله اول از حضور در آن، حس دریافت می‌کنیم. کتاب‌خواندن در وهله نخست، ما را به مرتبه‌ای روحانی می‌برد، به عالمی دیگر. کتابخوانی در درجه اول، فعالیتی است آرامش‌بخش و لذت‌ناک و خود این آرامش و لذت، سازنده است. پرورش روح ما تنها از راه آموختن مطالب علمی پیش نمی‌رود بلکه در بسیاری اوقات با احساسات اتفاق می‌افتد.

در بالا گفتیم مطالعه یعنی دانستن و طلوع کردن اما در حقیقت، مطالعه سفر به نشئه‌ای دیگر از حیات ماست؛ بالا رفتن و رسیدن به فضا و زمانی دیگر است. مطالبی که از یک کتاب می‌آموزیم، به احتمال زیاد روزی از یاد ما خواهند رفت اما تجربه جادویی غرق شدن در کتاب و مطالعه، در روح انسان خانه می‌کند. کتاب خواندن فارغ از محتوای کتاب، سطح یک آدم را عوض می‌کند و کتاب‌خوان نمی‌شود کسی، مگر آنکه لذت کتاب را بچشد.

احادیثی که درباره کتابخوانی داریم نیز همین نکته را تأیید می‌کند؛ اینکه خواندن فعالیتی با اصالت است و خود موضوعیت دارد؛ تنها ناظر بر اهداف و نتایج نیست و لذات و حالاتی به همراه دارد که هم آنی و هم دارای تأثیرات پایدار است. حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام می‌فرمایند: «الکتب بساتین العلماء». کتاب‌ها  بوستان‌های دانشمندانند. یا اینکه: «من تسلی بالکتب لم تفته سلوه». کسی که با کتاب آرامش یابد، هیچ آرامشی را از دست نداده است. این احادیث از آن نظر جالبند که به کتاب، ارزش و اهمیت ذاتی می‌دهند.

در فیلم «خیلی دور، خیلی نزدیک» رضا میرکریمی، صحنه‌ای وجود دارد که من هر وقت درباره کتاب فکر می‌کنم؛ یاد آن می‌افتم. دکتر عالم، زمانی که در دل کویر گرفتار طوفان شن شده و به همراه ماشینش در دل شن‌ها مدفون، در آن لحظات ناامیدی و اضطراب و بیچارگی به کمک چراغ ماشین کتابی باز می‌کند و می‌خواند. کتاب دقیقا یک چنین چیزی است؛ می‌توان در بدترین حالت هم به آن پناه برد و به جایی دیگر رفت. در آن فیلم، کتاب زودتر برای مرد مدفون در تاریکی، دست دراز کرده بود.»

 

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار