يکشنبه ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 28 - ۱۸ شوال ۱۴۴۵
برچسب ها
# اقتصاد
۲۱ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۹:۱۴

این فیلمسازان ناامیدمان کردند

نهمین روز جشنواره فیلم فجر همراه بود با آثار فیلمسازان خوش‌ذوق و صاحب‌تجربه که با فیلم جدیدشان علاقمندان خود و سینمای ایران را ناامید کردند. دیروز با نمایش یک اقتباس ادبی، یک کمدی مغشوش، یک فیلم عجیب از کارگردانی خوش‌ذوق و یک فیلم اول ساده و صمیمی به پایان رسید.
کد خبر: ۵۱۹۸۵

همچنین به فاصله یک روز مانده تا پایان جشنواره، نامزدهای بخش‌های مختلف مسابقه سینمای ایران و بخش نگاه نو معرفی شدند. نامزدهایی که مثل هر سال کاندیداهای سوال‌برانگیز در میان آنها کم نیست که البته تعجب‌آور هم نیست. البته در فیلم‌های جشنواره سی و دوم آنقدر حاشیه و متن‌های اعجاب‌آور دیده‌ایم که سلیقه شخصی گروهی به نام هیئت داوران نمی‌تواند تأثیری فراتر از آن بگذارد.

«آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» فیلم جدید کارگردان تجربه‌گرایی است که به حرکت بر مسیر تجربه‌های موفق خود هم رضایت نمی‌دهد. از همین رو است که مرتب در حال متعجب کردن دوستداران خود و فیلم‌هایش است. فیلم اقتباسی است از رمانی به همین نام نوشته مرجان شیرمحمدی که خود نقش شخصیت آذر را در فیلم ایفا کرده است.

فیلمی که با قرار گرفتن در کنار اقتباس برجسته‌ای چون «گاوخونی»، نوع رویکرد افخمی به انتخاب یک قصه ادبی را مورد توجه قرار می‌دهد. هرچقدر که داستان جعفر مدرس صادقی قصه‌ای به ظاهر غیر قابل به تصویر کشیدن بود و افخمی بهترین زبان سینمایی را برای به تصویر کشیدن آن انتخاب و فیلم را تبدیل به اثری منحصر به فرد کرد، به نظر نمی‌آید رمان مورد اقتباس در فیلم جدیدش ویژگی خاصی جز داستانی پرگو و پر شخصیت داشته باشد.

به همین دلیل فیلم هم به تبع رمان و برای بازسازی فضای حاکم بر آن، گاه و بیگاه به نریشن متوسل شده و باقی لحظات ترکیبی است از دیالوگ و توصیف و در این میان آنچه گمشده، سینما و زبان تصویر است هرچند فیلمساز اعتقادی به آن نداشته باشد. اما واقعیت این است که این یک فیلم سینمایی است.

«خواب‌زده‌ها» جدیدترین فیلم فریدون جیرانی است که پس از دو ملودرام تلخ اجتماعی به کمدی روی آورده است. فیلمی که معلوم نیست پاسخگوی چه نیازی در سینمای ایران است و چه ویژگی به کارنامه این فیلمساز سینماشناس اضافه می‌کند.

فیلمی که قصد دارد با تعدیل لحن اغراق‌گون خود در فضای کمدی فانتزی تبدیل به اثری مفرح و پرانرژی شود که هدفی جز جذب مخاطب ندارد. اما این فیلم با قصه مغشوش، شخصیت‌های کاریکاتوری و شوخی‌هایی که در سطح حرکت می‌کنند حتی با کپیه‌برداری ایده حضور یک بازیگر مرد (اکبر عبدی) در نقش زن هم نمی‌تواند ارتباط گسسته مخاطب را با آن بهبود بخشد.

«آرایش غلیظ» تازه‌ترین فیلم حمید نعمت‌الله است که همچون دیگر آثار این فیلمساز بر اساس فیلمنامه‌ای مشترک از خودش و هادی مقدم‌دوست شکل گرفته است. همراهی نعمت‌الله و مقدم‌دوست یادآور خاطرات خوشی در سینما و تلویزیون است از سریال «وضعیت سفید» تا فیلم «بی‌پولی» و فیلم‌های تلویزیونی مشترک یا مستقل آنها.

اما واقعیت این است این تجربه جدید به واسطه خط داستانی، شخصیت محوری، پرداخت قصه و حتی خطوط فرعی و ... نمی‌تواند نسبت درستی با آثار برجسته کارنامه آنها پیدا کند. فیلمی که نه می‌تواند قهرمان خود را برجسته و دوست‌داشتنی جلوه دهد تا مسئله‌اش تبدیل به مسئله مخاطب شده و همراه وی نگران شود. نه قصه به ظاهر پر اوج و فرودش، درامی جذاب و گرم از روابط کنجکاوی‌برانگیز است که مخاطب را برای پیگیری ترغیب کند.

فیلم همچون آثار قبلی نعمت‌الله در خطوط فرعی به شخصیت یا قصه‌ای خاص می‌پردازد که معمولاً این انتخاب همخوانی خوبی با قصه اصلی دارد. اما در این فیلم ماجرای مرد برقی و پیوند اجباری که قرار است بین این خط و داستان ترخیص محموله آتش‌بازی صورت بگیرد، به گونه‌ای سست و ضعیف است که لحظه‌ای هم ذهن مخاطب را درگیر نمی‌کند و سوال برانگیز است.

نکته دیگر در مورد «آرایش غلیظ» و تعداد زیادی از فیلم‌های جشنواره امسال، تصویر بی‌واسطه، طناز و خوشایندی است که از اعتیاد مدرن ارائه می‌دهند. در این فیلم با رویکردی اغراق‌آمیز آنچنان تصویر برانگیزاننده‌ای در فضای طنز از مصرف مواد و عوارض نشاط‌آور آن ارائه می‌شود که به شکلی نگران‌کننده قبح آن از بین می‌رود و بیش از همه نقاط ضعف ریز و درشت فیلم نگران‌کننده است.

«فرشته‌ها با هم می‌آیند» نخستین فیلم سینمایی حامد محمدی است که فیلمنامه‌های «طلا و مس» و «حوض نقاشی» را در کارنامه دارد. نخستین تجربه کارگردانی وی اثری است بی‌ادعا و جمع و جور در حال و هوای «زیر نور ماه» و بیش از آن «طلا و مس» که قهرمان فیلم را در معرض آزمونی معمولی‌‌تر قرار می‌دهد.

آزمونی که چیزی نیست جز بازخورد حضور یک طلبه جوان که در میان عامه مردم به عنوان نماینده روحانیت دیده می‌شود و برخورد با وی برآیندی است از نوع نگاه به این قشر. شوخی‌های ظریف و تازه‌ای که از خلال این برخوردها در فیلم به وجود می‌آید، ناشی از نگاهی تیزبین است که بدون تمسخر هر یک از دو طرف، فضایی رئال و در عین حال پر انرژی و رئال را وارد کار می‌کند.

نکته دیگر رابطه این طلبه با زن جوان حامله‌اش و فضای عاطفی ملموسی است که بین آنها وجود دارد و کارگردان سعی کرده تا جای ممکن بدون شکستن حرمت‌ها به این فضا نزدیک شود و به واسطه پرداختن به این حریم در میان قشری خاص، در واقع نگاه کلیشه‌ای به روابط عاطفی بعد از ازدواج را بشکند که در پی دغدغه حاکم بر فیلم «طلا و مس» است.

در نهایت گرما و انرژی که ورود سه قلوها به این خانواده و فضای فیلم می‌دهد همراه با خود حسی از همراهی ایجاد می‌کند تا مخاطب قصه نه چندان پر اوج و فرود این خانواده ساده و معمولی را از ورای نگاهی به درون آنها، تماشا کند و در نهایت هم نه به واسطه یک اتفاق دراماتیک کلیشه‌ای همچون مرگ و تولد یا تحول و تغییر گل‌درشت بلکه با رسیدن این زوج از نوعی نگاه به نگاهی متفاوت‌تر نسبت به زندگی و طرف مقابل، کار را تمام کند تا ادعای بزرگی نکرده باشد که قادر به انجامش نباشد.


نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار