دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 29 - ۱۹ شوال ۱۴۴۵
۲۰ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۹

نویسنده «مستوران»: پای علاقه در میان نبود چراغ ادبیات داستانی خاموش می‌شد

پژوهشگر ادبیات داستانی و نویسنده رمان «مستوران» با گلایه از وضعیت درآمدی نویسندگان گفت: اگر پای علاقه در میان نبود شاید خلق آثار برجسته داستانی نیز در چنین احوالاتی دور از انتظار بود، که البته همت والای داستان‌نویسان هنوز اجازه نداده چراغ ادبیات داستانی خاموش شود.
کد خبر: ۴۵۱۲۷۵

فصل نخست سریال مستوران، جدیدترین محصول سازمان اوج، از دوشنبه ۱۶ خرداد روانه آنتن شبکه یک سیما شد. به همین بهانه گفت‌وگویی داشتیم با محمد حنیف، خالق داستان مستوران که ماحصل مکتوب این ماجراجویی تلویزیونی است.  

نویسنده رمان‌هایی چون با اعمال شاقه و این مرد از همان موقع بوی مرگ می‌داد، در گفت‌وگو با خبرنگار ایران اکونومیست لب به اعتراض گشود و با بیان این که داستان‌نویسان از جمله شریف‌ترین و عاشق‌ترین افراد جامعه هستند، گفت: کافیست میزان درآمد متوسط کل ایشان را با افرادی شاغل در حِرَفِ دیگر مقایسه کنید. امروز حتی دستمزد یک تعمیرکار از دستمزد اغلب اساتید دانشگاه‌ها هم بیشتر شده است؛ چه رسد به نویسنده‌ای که حداقل یک سال و گاه چندین سال از عمر خویش را صرف نوشتن داستانی می‌کند. این واقعاً دردناک است. به همین دلیل اگر پای علاقه در میان نبود، اوضاع تیراژ ادبیات داستانی ایران از این هم که هست، بدتر می‌شد و اصولا شاید خلق آثار برجسته داستانی نیز در چنین احوالاتی دور از انتظار بود، که البته همت والای داستان‌نویسان هنوز اجازه نداده چراغ ادبیات داستانی خاموش شود.

وی افزود: بزرگترین ضعف داستان‌نویسی در ایران را باید در سیاستگذاران فرهنگی، مهندسان وضعیت رفاهی جامعه و اوضاع معیشتی مردم و به ویژه طبقة متوسط کتاب‌خوان جستجو کرد. رمان‌نویسی گونه‌ای ادبی است که ظهور و فراز و نشیبش با وضعیت شهرنشینی و طبقة متوسط جامعه بستگی تام دارد. به نظر من اگر امروز تیراژ کتابهای داستانی به ویژه آثار نخبه‌پسند و ارزشمند افول کرده، چون از قدرت طبقه متوسط کاسته شده است. چون مخارج سنگین و نزول روزافزون ارزش پول ملی، روز به روز سفره کسانی را که باید خریدار آثار داستانی باشند، کوچکتر و کوچکتر کرده است.

حنیف با اشاره به تجربیات شخصی خود در این باره ادامه داد: خود من بارها چنین شرایطی را تجربه کرده‌ام؛ در خلال سالهای هفتاد تا هفتاد و دو که از صدا و سیما استعفا داده بودم تا به خیال خام خود به آموزش و پرورش برگردم، و همین سبب شد تا قریب دو سال را با درآمد اندک پژوهشگری آن موقع سر کنم، یک بار برای بردن فرزند بیمارم به درمانگاه دولتی، معطل بیست تومان پول بودم. در چنان شرایطی بدترین فحش به من این بود که بیا کتاب بخر. همین که موقع فروش کتاب‌های کتابخانه‌ام چند کتاب را برای خودم برداشتم، هنر کرده بودم.

زوال طبقه متوسط همانا، زوال فرهنگی جامعه همان

وی خاطرنشان کرد: امروز وضعیت برای بسیاری از مردم طبقه متوسط بدتر است. به قول دکتر فردین علی‌خواه، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه گیلان، بحران شدید اقتصادی باعث ظهور پدیده‌ای به نام «نوبینوایی» شده است. هر سال تعداد بیشتری از افراد طبقه متوسط به شهرهای کوچکتر و حاشیه‌های شهرهای بزرگ رانده می‌شوند. تحصیل‌کردگانی که به دلائل مختلف سرمایه اقتصادی خود را از دست داده‌اند، سرمایه کم‌خریدار خویش را بر دوش گرفته و به جایی رفته‌اند که قدر مطاع ایشان را نمی‌شناسد. پس زوال طبقه متوسط که به تعبیر جامعه‌شناسان موتور محرکه اصلی تحرک اجتماعی محسوب می‌شود، به زوال فرهنگی و به‌طور طبیعی به زوال اخلاقی می‌انجامد.

رمان‌نویسی گونه‌ای ادبی است که ظهور و فراز و نشیبش با وضعیت شهرنشینی و طبقة متوسط جامعه بستگی تام دارد

حنیف در ادامه گفت: به همین خاطر است که بخشی از ذهن پاره‌ای بزرگان هنگام تلمذ دانشجویان و مریدان، درگیر بازار بورس و بیت‌کوین و قیمت ملک شده است. آلبرت شوایتزر پزشک انسان‌دوست افسانه شده و در این میان صحبت از خریدن و خواندن رمان ـ که فراغت می‌خواهد و آرامش خیال ـ مضحک به نظر می‌رسد.

نویسنده «مستوران»: پای علاقه در میان نبود چراغ ادبیات داستانی خاموش می‌شد
محمد حنیف، پژوهشگر ادبیات داستانی

این نویسنده و پژوهشگر خاطرنشان کرد: البته که تمامی طبقه متوسط اینگونه نیست، برخی هنوز با سخت‌کوشی به آخرین بقایای زندگی پیشین چسبیده‌اند، بعضی خود به جرگه دلالان پیوسته و فرهنگ را سه‌طلاقه کرده‌اند، بعضی به افیون و مسکرات پناه برده‌اند، عده‌ای فقر را فخر خود دانسته و تصمیم گرفته‌اند که پنجه در پنجة سرنوشت نیندازند؛ ذائقه فرهنگی عده‌ای دیگر تغییر کرده و ابزارهای دیجیتال نوین، شیوه بهره‌برداری فرهنگی ایشان را تغییر داده است. و البته دلائل دیگری نیز می‌توان برای صدور حکم برائت نویسندگان در پیش آمدن این اوضاع برشمرد. اما در هر حال نتیجه طبیعی چنین شرایطی این شده که مخاطبانِ کتاب و تئاتر و سینما، در مقایسه با گذشته بسیار کمتر شده است. و این لزوما بدان معنا نیست که ادبیات داستانی از نظر اعتبار نیز دچار نقصان جدی شده باشد.

فیلمنامه فصل اول مستوران را من ننوشتم

حنیف در بخش دیگری از اظهاراتش، درباره ایده خلق سریال و داستان مستوران گفت: من پیش‌تر آثاری از ادبیات عامه و کهن همچون هزار و یک شب، هزار و یک روز، اسکندرنامه، حسین کرد شبستری، فلک‌نازنامه و برخی از آثار نظامی و دیگر بزرگان ادب فارسی را خوانده بودم؛ در برخی کتابها نیز به قابلیت‌های نمایشی حکایات و افسانه‌ها و آثار روایی میراث ادبی و عامه اشاراتی داشته‌ام. بنابراین یکباره به سراغ چنین موضوعی نرفته‌ام.

وی افزود: پیش از اینکه ایده نوشتن داستان مستوران به ذهنم برسد، یکی دو سال قبل از شروع کرونا، آقای عطا پناهی طی تماس تلفنی خواستار برگزاری جلسه‌ای دو نفره شد. وقتی موضوع جلسه را پرسیدم و فهمیدم ایشان تهیه‌کننده و کارگردان هستند، خواستم مثل تماس‌های مشابه قبلی، خیال وی را راحت کنم و با صداقت عرض کردم که گرچه پیشتر در جوانی به ضرورتی یک بار راهم را بدان سوی کج کرده‌ام، اما من نه سواد نوشتن فیلمنامه را دارم و نه علاقه آن را.

وی ادامه داد: اما آقای پناهی اهل عقب‌نشینی نبود، ایشان فرمودند که از من فیلمنامه نمی‌خواهند، از طرفی برخی از آثار مرا از جمله کلاه جادویی و مجسمه مسی، این مرد از همان موقع بوی مرگ می‌داد و بومی‌سازی رئالیسم جادویی در ایران را خوانده و یادداشتهایی کوتاه هم در باره بعضی از آنها منتشر کرده بود. مهمتر از همه انرژی ایشان از همان خط تلفن نیز مرا خلع سلاح کرد تا در جلسه‌ای که فرموده بودند، شرکت کنم.

بسیاری از حوادث، قهرمان‌ها و ضدقهرمان‌های سریال و کتاب مستوران در ادبیات عامه و کهن ما آمده است

این پژوهشگر و منتقد ادبی گفت: آقای پناهی در آن جلسه عنوان کردند که می‌خواهند سریالی تلویزیونی با مضمون قصه‌های عامه و با استفاده از آثار کهن فارسی بسازند. انتظارشان از من این بود که از میان قصه‌های قابل اقتباس این حوزه قصه‌ای به هم پیوسته فراهم کنم. هرچند پیش از پذیرفتن خواسته عرض کردم که آشنایی من با ادبیات عامه، در مقایسه با بزرگان این حوزه بسیار اندک است، اما وی با تاکید بر رمان‌هایی که از من خوانده بودند، خواستند من این کار را انجام بدهم.

نویسنده «مستوران»: پای علاقه در میان نبود چراغ ادبیات داستانی خاموش می‌شد

حنیف در ادامه با تاکید بر این که نقشش در شکل گیری فیلمنامه فصل اول سریال مستوران تنها به انجام پژوهش و فراهم آوردن طرح اولیه محدود بود، گفت: بعد از برگزاری چند جلسه با آقای پناهی و پس از آن که کار تا حدودی شکل اولیه‌اش را پیدا کرد، دیگر همکاران ایشان (خانم ها یارمحمدی و بلبلی و آقای کاظمی) نیز به جلسات ما اضافه شدند. بدون تعارف در خلال آن جلسات، هم از دانش و هم از شور جوانی آن دوستان بهره‌ها بردم. هر یک با پیشنهادات و اشکالاتشان گره‌ای بر کار افزودند و یا ایرادی از آن را کم کردند. بعد از تأیید اولیه نیز آقای دریا لعل و دو کارگردان محترم کار با نظراتشان فصل اول را جلا بخشیدند. سپس آقای پناهی خواستند بر اساس ماجراهای فصل اول، ، قصه‌های فصلهای دوم و سوم نیز نوشته شود که با توجه به مشغلة اعضای پیشین جلسه در بازنویسی فیلمنامه‌های فصل اول، من و ایشان و خانم بلبلی این کار را انجام دادیم. تازه بعد از آن بود که آقای پناهی پیشنهاد نوشتن رمان مستوران را ارائه دادند. قلم اولیه را آقای محمدرضا گودرزی مطالعه فرمودند و نظرات ارزنده ایشان نیز تا حدودی اعمال شد و بدین صورت، در اواخر سال ۱۴۰۰ رمان مستوران از سوی نشر دوچرخه منتشر شد.

«مستوران» ریزه‌خوار آثار ادب کهن و ادبیات عامه است

این نویسنده برجسته با تاکید دوباره بر این که سریال مستوران اقتباسی آزاد از کتاب وی نیست، در این باره گفت: شاید این گفته تهیه‌کننده محترم، بیشتر در باره فصلهای دوم و سوم سریال بوده باشد. اما در کل، سریال مستوران و حتی داستان مستوران ریزه‌خوار آثار ادب کهن و ادبیات عامه هستند. اگر به انتهای کتاب مراجعه بفرمایید، به بیش از چهل منبع اشاره شده است.

حنیف درباره منابعی که برای نگارش این رمان مورد استفاده قرار داده است، تصریح کرد: بسیاری از حوادث و قهرمان‌ها و ضدقهرمان‌های سریال مستوران و کتاب مستوران در ادبیات عامه و کهن ما آمده است. اما به باور من، استفاده ساده از این آثار، گرچه خوب است، اما کافی نیست. مهمتر بازآفرینی آنهاست. تلفیق و در کنار هم قرار دادن ماجراها و قهرمان‌ها و ضدقهرمان‌های صدها قصه با قوه خیال، به گونه‌ای ساختارمند و هدفمند کاری است که در این داستان و سریال شده است.  

این نویسنده توانا در پایان با بیان این که مستوران را نه می‌توان رمان دانست و نه افسانه گفت: چالش بزرگ من در نوشتن این اثر، انتخاب زبان روایت بود. به همین خاطر زبان روایت در راوی اول شخص به ادبیات کهن تنه می‌زند و در راوی سوم شخص به سمت داستانهای امروزی میل می‌کند. با این حال، مضمون و درونمایه، خواننده را به قصه‌های شفاهی می‌برد.

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار