الف-
اعتدال واژهای قرآنی است که از زبان یک روحانی در
ادبیات سیاسی ایران جوانه زد. واژهای که به دلیل سالها افراطی گری و بد
اخلاقی با استقبال کم نظیری از سوی مردم مواجه شد مردمی که از تخریبها،
تهمتها برخوردهای چکشی و قهریه به ستوه آمده بودند اعتدال را برگزیدند تا
بلکه دارویی تلخ بر جان بیمار تندروهای سیاسی گردد.
و
امروز اعتدال در سیاست خارجه باز هم برکام تندروها تلخ آمد چه آنانی که
سالها با اشغالگری سزمینهای فلسطین از ادبیات تند و تهدید آمیز رئیس دولت
قبل استقبال میکردند و چه آنان که سالها جریان اصلاح طلبی را متهم به
سازش و جاسوسی نمودند.
اما هر دو اینان همچون آدمک سرد و یخی در
تابش گرم و روابط صمیمانه حاصل از اعتدال در حال ذوب شدن میباشند. لذا
اینک که خود را در اقلیتی مطلق دیدهاند شدت عصبانیت خود را بیشتر بروز
دادهاند، چراکه هیچ گاه سابقه نداشته است که از مسئولین کشوری پس از دفاع
از منافع ملی در مجامع عمومی با لنگه کفش استقبال شود لذا آنچه از سوی
خودسران قلیل صورت گرفت ماهیت این فرقه را بیش از پیش نمایان ساخت، تفکری
که در آغاز نهضت امام (ره) در سال ۴۲ با نیش و کنایه به استقبال انقلاب
رفت سالها بعد با خلق هر ۹ روز یک بحران عدم تمکین از آرای ملت را به
نمایش گذاشت.
این بار میرود تا در مقابل گفتمان اعتدال همه گذشته
نازیبای خود را اثبات نماید. اگرچه به خیر اینان امیدی نیست اما همچنان که
رهبر انقلاب نیز پیش از انتخابات حتی مخالفین نظام را به صحنه فرا خواندند.
به تأسی از ایشان، این اندک افراد را حتی اگر مخالف دولت هستند نیز در
دفاع از منافع ملی به حمایت و حضور دعوت مینماییم چراکه اینان باید بدانند
که اعتدال نه امکان حیات سیاسی با ایجاد بحران را میدهد و نه فرصتی برای
تخریب و تجسس و توهین را فراهم میآورد.
شاید اعتدال میرود تا چگونه زیستن را به ما بیاموزد. زیستنی که بتوان:
قاضی بود و کهریزک نساخت
دیپلمات بود و سازش نکرد
نظامی بود و سیاسی نشد
و بسیجی بود و تندروی نکرد
و ...
اصلا چرا يه عدهاي قليل از پاپ کاتوليکتر هستند ؟