روحانی درست برعکس وی، سر موقع آمد، روحانی لباس موقر و آراستهاي به تن
داشت و درباره همه موارد مورد بحث هوشمندانه و با دقت سخن گفت. تنها نطق وی
علیه «ایران هراسی» بود؛ او از رسانهها درخواست کرد که به ایران سفر کنند
و تصویری واقعی از این کشور به دنیا ارائه دهند.
«مساله هستهاي ميتواند در مدت زماني کوتاه حل شود. جهان به دنبال این
است که مطمئن شود برنامه هستهاي ما صلحآمیز است و ما ميخواهیم به آنها
کمک کنیم که این اعتماد را به دست آورند.» روحانی با گفتن این جمله نشان
داد تا چه میزان درباره مسالهاي که ثابت شده دشوار است خوشبین ميباشد.
تحریمهاي اقتصادی علیه ایران خسارات زیادی را به بار آورده است. روحانی با
قاطعیت درباره عوارض آن برای مردم معمولی و کمبود غذا و دارو صحبت کرد. وی
گفت: ایالات متحده و ایران هر دو دچار سوءتفاهماتی شدهاند، اما تاکید کرد
که این مربوط به گذشته است. وی درباره روابط بهتر خوشبین بود.
من به این نتیجه رسیدم که قبول کنم روحانی یک پراگماتیست [عملگرا] است.
وی ميخواهد به انزوای کشورش پایان دهد؛ اما هنوز مشخص نیست که آیا وی این
قدرت را دارد که به نمایندگی از دولت خود دست به کار شود. آنچه روز سه شنبه
اتفاق افتاد را به یاد بیاورید؛ زمانی که ایرانیها پیشنهاد کاخ سفید برای
یک جلسه مختصر با اوباما را رد کردند.
روحانی گفت که وی با «اصل» دست دادن مخالفتی ندارد، اما گفت که این مساله
«موضوعی حساس» بود و اینکه این اولین جلسه این چنینی ظرف 35 سال گذشته بوده
است؛ بنابراین اقدامات لازم باید با آمادگی مناسب صورت بگیرد. باید پرسید:
اگر روحانی این اختیار را ندارد که با اوباما دست بدهد، آیا این اجازه را
دارد که برای یک معامله هستهاي مذاکره کند؟ دولت تهران روی دیگری نیز دارد
که همان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که نفوذ سیاسی آنها در طول دهه
گذشته افزایش پیدا کرده است. شاید دلگرم کننده ترین خبر از ایران در دو
هفته گذشته این بود که آیتالله خامنهاي رهبر این کشور برای نیروهای سپاه
سخنرانی کرد و گفت که نقش آنها در دفاع ملی است نه در سیاست.
تردیدهای ایالات متحده درباره قدرت روحانی تنها با گذر زمان و با اقدامات
ایرانیها برطرف ميشود. اما احتمالا ایرانیها نیز درباره قدرت اوباما
ابهاماتی دارند. با این همه به نظر ميرسد که ريیسجمهور جدید ایران آماده
است که در ازای کاهش تحریمهایی که اقتصاد کشورش را با مشکلاتی مواجه کرده
است برای دستیابی به توافق هستهاي همکاری كند. اما آیا اوباما ميتواند
تحریمها را کاهش دهد؟ ایران تحریمهاي چند لایهاي را علیه خود ميبیند.
برخی از آنها بر پایه قطعنامههاي شورای امنیت سازمان ملل هستند، برخی بر
اساس تصمیم اتحادیه اروپا، تعدادی را کنگره تصویب کرده و دستور اجرایی شدن
مابقی را هم ريیسجمهور ایالات متحده صادر کرده است. اوباما تنها ميتواند
دسته آخر را لغو کند که در قیاس با بقیه سنگینی کمتری دارد. مهمترین
تحریمها با تصویب کنگره به اجرا درآمده است و از قضا لغو آنها از همه
دشوارتر است.
در تئوری این امکان وجود دارد که فرآیند نسبی را سامان داد که به اقدامات
مشخص از سوی ایران، بررسیهاي قابل استناد از سوی بازرسان و سپس کاهش
متقابل تحریمها از سوی ایالات متحده نیاز دارد. اما این موضوع نیاز به این
دارد که کنگره رفتار منطقی از خود نشان دهد که در حال حاضر یک رویا است.
سناریوی محتمل این است که هرگونه توافقی با ایران بدون توجه به محتوای آن،
فورا از سوی جمهوری خواهان به عنوان خیانت محکوم ميشود. مارکو روبیو تا به
حال 10 سناتور را جمع کرده است که اصرار دارند تا زمانی که ایران اکثر
برنامههاي هستهاي صلح آمیز خود را کنار نگذارد و تبدیل به لیبرال
دموکراسی نشود هیچکدام از تحریمها نمیتواند لغو شود. اکثر لفاظیهایی که
درباره ایران ميشود به نظر ميرسد برای این طراحی شده است که این کشور را
از نرم شدن منصرف کند.
واقعیت این است که مشخص نیست ایران بتواند به توافق هستهاي پاسخ مثبت دهد
و به همان اندازه نیز مشخص نیست که ایالات متحده بتواند. احتمالا اوباما و
روحانی هرکدام به طرف مقابل مينگرند و به یک چیز فکر ميکنند: او
ميتواند این کار را انجام دهد؟
منبع: واشنگتن پست/ دیپلماسی ایرانی