به گزارش ایران اکونومیست؛ در مصرعی از زمان، زال را به آشیانه میبرد تا در دامانِ شعرگونِ شاهنامهایاش، بپروراند و در بزنگاهِ رزم رستم، زخم او و رخش را درمان میکند.
در مقطعی، قافنشینی را برمیگزیند تا هدهد منطقالطیر عطار را به هدایتگری مرغانی وادارد که در جستجوی حقیقتِ آستانش به کوی او میروند و در ایستگاهِ گمانِ محققان ادبی، رمزی از وجود حق تعالی تعبیر میشود، آن هنگام که مرغان در عدد 30 به کوه قاف میرسند و خود را همان سیمرغی مییابند که برای رسیدن به پایَش، آسمان بیکران را درنوردیدهاند.
اما امروز... سیمرغ پس از گذر از خیالِ مفاخر ادب پارس در تجلی «بلورینِ» خود، نماد تقدیریست از مفاخر هنر، که ذهنیت و تجربه انسانی را در پیچ و تاب حلقه تصاویر پیوسته به عینیت درمیآورند، نمادی برای فخرِ سینمای ایران در جشنی تاریخی، جشنوارهای برای فجر!
جشنوارهای که رفته رفته همچون پدیدآورندگانش، به میان سالی میرسد و این مرغ بلورین و نماد فرهنگی را هر ساله به عنوان امانتی گرانقدر به دست خالقان آثار میسپارد تا به رسم وفاداری، پاسدارِ هنر و استعدادی باشند که در آنها به ودیعه گذاشته شده است.
اما رسم امانت، در بُعد برگزاری رویدادی که نامش به فجر و سیمرغ گره خورده، حکایت دیگری دارد که بیش از هر چیز نیازمند بهرهمندی صحیح از کوله باری است که تجربه سی پنج دوره را درخود دارد، کوله باری که گاه بر دوش متولیان از سالی به سالی دیگر منتقل و راه را بر تکرار خطا بسته است، و گاه مبتلا به قهر در گوشهای رها شده تا جشنی و جمعی را در حسرت عدم تکرار اشتباهات گذشته باقی بگذارد.
سی و پنج بهارِ سینمای ایران، در طول دوران برگزاری خود در ادوار مختلف، راهبران مختلفی را به خود دیده و چشم به تفکر و نگاه آنها دوخته است، راهبرانی که گاه از ساحت هنر به میزبانی محفل گرم زمستانیِ بهمنِ سینماگران و سینمادوستان آمدهاند و گاه از عالم سیاست، میزبان ناخوانده هنر شدهاند که در هر تقدیر، تغییر چینش مدیریتی با تغییر سیاستها و رویکردها، گاه بر ارزش و قدمت جشن افزوده و گاه سبب ایجاد خدشههایی بر پیکره آن شده که مدیریت یازده دبیر، در طول سی و پنج دوره برگزاری، تغییر مداوم شورای سیاستگذاری و سیاستها گواهی بر این مدعاست.
از سوی دیگر، تصمیمات دورهای درخصوص نحوه برگزاری جشنواره، اعم از تفکیک بخش ملی و بینالمللی، حذف و یا افزودن بخشهای مختلف این رویداد سینمایی، افزایش یا کاهش تعداد آثار راه یافته به بخشهای مختلف به ویژه بخش رقابتی سینمای ایران و سودای سیمرغ، ضربات جبران ناپذیری را به بدنه سینمای کشور و در پارهای از اوقات به هنرمندان این عرصه وارد کرده زیرا به گفته کارشناسان سینمایی، جشنواره فیلم فجر علاوه بر اینکه کارناوالی تماشایی از سینمای ایران است، نقشه راه سال سینمایی و بهار آینده سینماست، که با کوچکترین اشتباه راهبرانِ منتخب، از مسیر درست و ریلگذاری اصلی خارج و دچار عقبگرد میشود.
متاسفانه در سالهای اخیر سیاستهای اجرایی گاها بر مسیر فیلمسازی سینماگران در تمامی ژانرها و گونههای سینمایی اعم از فیلم کوتاه، مستند و بلند، تاثیرگذار بوده و در برخی از موارد به افت کیفی و کمی آثار تولید شده منجر و یا سببساز بیانگیزگی خالقان آثار شده است.
به نظر میرسد، علارغم حسن نیت مسئولان امر در برگزاری هر چه بهتر این رویداد مهم سینمایی که از سال 1361 تا به امروز با فراز و نشیبهای بسیار همراه بوده و محلی برای معرفی بهترین های سینمای کشور به شمار می رفته، وجود قوانینی مشخص و مدون در قالب آییننامه و شیوهنامهای لازمالاجرا برای تعیین خط و مشی و چگونگی برگزاری این فستیوال ضروری است، که قطار هنر هفتم را بر ریل اصلی و در مسیر درست آن هدایت کند تا جشنواره فیلم فجر در بخش ملی و بینالمللی میعادگاه سمیرغ داران و طالبان این بلورین مرغ اسطورهای باشد.
امید میرود، تدبیرِ بهار سی و ششم فجرِ سینما، گامی بلند باشد برای تثبیت رونق مادی و معنوی و سلامت سینما، رهیافتی قابل پیگیری برای متولیان، مسئولان، تصمیمگیران و تصمیمسازان و حیاتی در شان افسانه همیشه ماندگارِ سیمرغ.
و در پایان، فجر سینما به سانِ هدهد عطار، پیش قراول مخاطبان هنری ناب باشد تا کوه قاف،... تا خود را بیابند در پرواز سیمرغ بر فراز شانه پردهدارن نقرهای... که پَرِ سیمرغ، ارزشش این است...