رسيدگي به اين پرونده از دهم تير ٩٠ با كشف جسد مردي جوان كه با ضربههاي چاقو به قتل رسيده بود از سوي ماموران پليس پاكدشت آغاز شد. در تحقيقات پليس سه ماه بعد از كشف جسد، درحالي كه هويت مقتول شناسايي شده بود، مشخص شد كه خودروي مقتول از سوي يك مرد به فروش رسيده است.
بلافاصله خريدار شناسايي و از طريق او مرد فروشنده دستگير شد. وي كه سعي ميكرد منكر هرگونه دخالت در قتل باشد، در نهايت، قتل را پذيرفت و به كارآگاهان گفت: «مقتول را از قبل ميشناختم. او دوست خانوادگي ما بود. اما بعد از مدتي متوجه شدم به مادرم نظر بد دارد و با او در ارتباط است. براي همين روز حادثه او را به خانهام در تهرانسر بردم تا با او صحبت كنم. وقتي بحث مادرم را مطرح كردم، مقتول به من گفت كه به تو ربطي ندارد و من ميخواهم با مادرت ارتباط داشته باشم.
اين حرفهايش باعث شد بهشدت عصباني شوم، براي همين با هم درگير شديم و من او را با ضربه چاقو كشتم. بعد از آن جسدش را در پاكدشت رها كردم و خودرويش را دزديدم. پس از آن با جعل سند خودروي مقتول را فروختم كه دستگير شدم. » با اعتراف متهم، پرونده او پس از صدور كيفرخواست به شعبه ١١٣ وقت دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد. متهم در اين شعبه پس از برگزاري جلسه محاكمه به قصاص و به اتهام جعل سند و كلاهبرداري نيز به ١٤ سال زندان محكوم شد.
صبح يكشنبه اين حكم به تاييد قضات ديوان عالي كشور رسيد و متهم در ليست اعدام قرار گرفت.