شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 14 - ۱۱ جمادی الثانی ۱۴۴۶
برچسب ها
# اقتصاد
۱۲ مهر ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۲

شانصدمین جنایت ظریف

با خودم فکر می‌کنم نکند همانجا در نیویورک پناهنده شده باشد. بعد می‌گویم ظریف و این کار‌ها! ناگهان فکر بدتری ذهنم را مشغول می‌کند. یعنی ممکن است با عربستان روی هم ریخته باشد؟
کد خبر: ۸۸۹۱۰
ظریف وزیر امور خارجه

یادداشت دریافتی- احسان مظاهری؛ در اینترنت می‌خوانم که بعضی‌ها تهدید کرده‌اند واکنش سخت نشان خواهند داد، بعضی‌ها فریاد زده‌اند وزیر غلط اضافی کرده است و بعضی‌ها هم تلویحاً می‌گویند جاسوس است!

دستپاچه می‌شوم و سریع سایت‌ها را زیر و رو می‌کنم که ببینم ظریف، این وزیر دوست داشتنی چه کرده که همکارانش می‌خواهند به او واکنش سخت نشان بدهند. یکهو اینترنت قطع می‌شود. لعنتی لعنتی لعنتی. سه بار پشت سر هم می‌گویم لعنتی. مثل همیشه قطع و وصلی دارد و سرعتش روزی یک کیلومتر.

با خودم فکر می‌کنم نکند همانجا در نیویورک پناهنده شده باشد. بعد می‌گویم ظریف و این کار‌ها! ناگهان فکر بدتری ذهنم را مشغول می‌کند. یعنی ممکن است با عربستان روی هم ریخته باشد؟!

این بار زبانم را آنقدر گاز می‌گیرم که نفسم بند می‌آید. فرارو، فارس، تابناک و بقیه هیچکدام باز نمی‌شود. نکند در توافق دسته گلی به آب داده باشد و مجلسی‌ها ایرادش را پیدا کرده‌اند. نه نمی‌شود، مجلسی‌ها در بحث علم و فن دیپلماتیک و تدوین قرارداد حریف ظریف نمی‌شوند. نه این یکی هم نیست. پس چه کرده این ظریف.

اینترنت درحال احتضار است و جان می‌کند. چه می‌دانم شاید هم از دوران جوانیش در آمریکا چیزی کشف کرده‌اند که ضد ایران و مردمش عمل کرده و با کسانی ارتباط داشته که الان در سازمان آیپک پست گرفته‌اند! این هم که نه. نمی‌شود. افکار احمقانه من! پس داستان چه بوده؟ کلافه می‌شوم. اینترنت برمی گردد. باورت می‌شود؟ انگار واقعا راه افتاد!

سریع هر سایت خبری دم دستی را باز می‌کنم. زود زود زود. سه بار پشت سر هم می‌گویم زود. همه اخبار را سریع مرور می‌کنم. تیتر‌ها را می‌خوانم.

تیتر‌ها اینهاست: بازگشت روحانی از نیویورک به ایران. نه این خودش نیست. ظریف با فیلیپ هاموند دیدار کرد. این هم نیست. احمدی‌نژاد گفته دوره مال مردم خوری‌ها تمام می‌شود. هم اعصابم به هم ریخته هم خنده‌ام می‌گیرد. اصلا یک وضعی است.

بعدی نوشته ظریف با اوباما با هم سلام و احوالپرسی کردند. با خودم می‌گویم چه جالب.

خبر بعدی گفته سخنرانی روحانی در سازمان ملل با جمعیت زیاد حضار شنونده همراه بوده است. نه این هم ربطی ندارد.

آهان پیدا شد. نوشته ظریف باید استیضاح شود! همین است باید همین را بخوانم. مثل فرفره خبر را می‌خوانم. هیچی داخلش نیست. فقط نوشته برجام باید رد شود و ظریف استیضاح. دیگر ظاهرا به دلیلش کاری نداشته است.

خبر بعدی درباره آوارگان سوری و پدر ایلان است که کنار دریا مرد. بغض می‌کنم. خبر بعدی فاجعه مکه است. بغضم ادامه پیدا می‌کند. چندتا خبر دیگر هم هست درباره بابک زنجانی و شکایات و حکایات جهانگیری و احمدی‌نژاد. پس کو؟

ظریف چه کرده است. دلم می‌خواهد بدوم تا خود وزارت خارجه شماره تلفنش را بگیرم و بگویم ظریف، پدرجان، چکار کرده‌ای جان من؟ اما چون دولتی که بر سر کار است گفته امید داشته باشید ناامید نمی‌شوم و باز هم می‌گردم. روزنامه‌ها ببینم چه نوشته‌اند.

لعنتی لعنتی لعنتی. اینترنت باز هم قطع می‌شود.

دست به اس‌ام اس می‌شوم. به این و آن پیام می‌دهم که داستان چه بوده؟ مادربزرگم زنگ می‌زند و می‌گوید کدام داستان؟!

اشتباهی برای او هم فرستاده‌ام. هی سوال می‌پرسد. خواهش می‌کنم که قطع کند چون منتظر پیام‌ها هستم. می‌گوید باشه. اما قطع نمی‌کند. می‌پرسد ظریف کدام بود؟ می‌گویم: سیاسی است. می‌گوید‌‌ همان مو سفیده نیست که فحش نمی‌دهد؟ می‌گویم چه؟ باز می‌گوید‌‌ همان که مردم دوستش دارند؟ می‌گویم‌‌ همان است مادربزرگ. می‌گوید من دعاش می‌کنم. با لبخند می‌گویم فعلاً تا اطلاع ثانوی دعا نکن. می‌گوید منظورت کدام داستان بود؟! خداراشکر تلفن خودش قطع شد.

فقط سه تا پیام آمده. سریع می‌خوانم. هیچ کس خبر ندارد. یکی هم نوشته من سیاسی نیستم. نوشتم یادت باشد بعد برایم توضیح بدهی چه ربطی داشت! با خودم می‌گویم ظریف ظریف ظریف. چیکار کردی جواد؟

تلفنم زنگ می‌خورد. از آنطرف خط می‌گوید بخوان؟ می‌گویم خوانده‌ام اما ندیده‌ام. می‌گوید باز بخوان. همه تیتر‌ها را برایش می‌خوانم. می‌گوید خب همین بود دیگر.

می‌گویم چه؟ کدام؟ شیب؟ می‌گوید همین که دست داده با اوباما دیگر. تلفن را قطع می‌کنم. صدای بووووووووووووق تلفن. به یاد مادر هوگو چاوز می‌افتم و دست اوباما. دوباره تیتر‌ها را می‌خوانم. استیضاح! جاسوس! غلط کرده!

انگار نه انگار که به دنیا گفت هیچ کس، هیچوقت حق ندارد یک ایرانی را تهدید کند. انگار نه انگار این همه بی‌خوابی، این همه زحمت، این همه خستگی و ویلچرنشینی برای مملکت. انگار نه انگار که با حرف‌هایش به غربی‌ها چقدر به خودمان افتخار کردیم. انگار نه انگار! آقای ظریف، آقای ظریف، آقای ظریف، من معذرت می‌خواهم.

فرارو
آخرین اخبار