با این حال به نظر میرسد عاملی که بیش از گذشته رونق سهمهای کوچک را در بازار بههمراه داشته، بزرگنماییهای تحلیلی است که هرچند بعضا چاشنی فاندامنتال در آن نهفته است، اما توسط تکنیکالیستها گسترش عمومی یافته است. بررسیهای «دنیای اقتصاد» نشان میدهد در حال حاضرکم بودن تعداد سهام و رقم ناچیز ارزش بازار نمادهای کوچک، باعث شده نوسانگیران با نقدینگی کمتری بتوانند تغییرات قیمتی را کنترل کرده و سودهای گزافی را بهدست آورند و در سمت مقابل سهامداران تازه وارد یا کم اطلاعی را «طعمه» نوسانگیری خود کنند.
جهش گروههای کوچک برخلاف شاخص کل
در شرایطی که رکود اقتصادی و ادامه سیاستهای انقباضی از سوی دولت بهعنوان اصلیترین دلایل نزول بازار سهام بیان میشود، اما بعضا دیده شده در گروههای کوچکی مانند قند و شکر و صنعت مواد غذایی جهشهایی صورت میگیرد که گمانهزنیها درخصوص هیجانی بودن آنها را افزایش میدهد. بررسیهای «دنیایاقتصاد» نشان میدهد شاخص کل بورس تهران با افت بیش از 11 درصدی از روز حصول توافق هستهای (23 تیر) مواجه بوده و این در حالی است که حدود 22 درصد رشد شاخص در گروه قند وشکر را شاهد بودیم.
بررسی بنیادی گروههایی مانند قند و شکر و مواد غذایی نشان میدهد که این صنایع همواره در 6 ماه دوم سال از عملکرد قابلقبولتری نسبت به نیمه ابتدایی سال برخوردارند. برداشت محصول چغندر داخلی در بسیاری از نواحی کشور که از مهرماه آغاز میشود، همزمان با کاهش واردات شکر از سوی وزارت جهاد کشاورزی میتواند اهرم موثری درخصوص رشد سوددهی شرکتها در این بازه زمانی باشد، همچنین خبرهایی که اخیرا درخصوص اخذ یارانه دولتی و افزایش قیمت این محصولات منتشر شده، نگرانیها از وضعیت این گروه را تا حدی التیام بخشیده است. همچنین صنعت مواد غذایی همواره بهعنوان گروهی معروف بوده که کمتر تحتتاثیر رکود اقتصادی قرار گرفته و با مصرف ثابت در جامعه ارزش خود را حفظ کرده است. از سوی دیگر این روند باعث شده این صنعت با ریسک کمتری همراه شده و از نظر بنیادی بعد از افتهای مکرر جذابیت خرید پیدا کند.
رشد توجیه نشده در صنایع خرد
با این حال، این تغییرات وضعیت بنیادی در حدی نبوده که بتواند جهشهای فعلی قیمتی در این گروهها را توجیه کند. بنابراین، نوسان گیران با حرکتهای نوسانی بیشترین سوددهی را از این شرایط برای خود رقم زدهاند. بررسیهای «دنیایاقتصاد» نشان میدهد در صنعت قند و شکر میانگین قیمت به درآمد نمادهای زیرمجموعه حدود 14 واحد است که نسبت به کل بازار مقادیر بسیار بیشتری را داراست (نسبت 4/ 5 برای کل بازار). با این حال، در برخی سهام این گروه رشد بسیار زیاد قیمتی نیز مشاهده شده است. بهطور مثال نماد« قشرین» رشد بیش از 120 درصدی را از 23 تیر تجربه کرده در حالیکه این شرکت در آخرین پیشبینی، زیان را برای سال مالی برآورد کرده است. از سوی دیگر به نظر میرسد فعالیت نوسان گیران در صنعت غذایی افزایش یافته است. گروه غذایی به جز قند در دو روز گذشته رشد بیش از 3 درصدی را تجربه کرده؛ در حالیکه میانگین قیمت به درآمد نمادهای این گروه حدود 18 واحد است. مشابه این روند در سال 92 در صنعت کاشی و سرامیک بهخوبی دیده شد. رشد 300درصدی این صنعت در آن سال گواه حرکت نامعقولی بود که بعدها به نزول شدید این صنعت انجامید.
به نظر میرسد بسیاری از این نوسانگیرها این روزها به استناد پایین بودن قیمتها به سراغ سهمهایی میروند که حجم مبنای کم و سهام شناور پایینی را در اختیار دارند. این در حالی است که بیشتر کارشناسان بازار سهام بر این باورند که عمده سهمهایی که شرایط معامله دارند در گروههای بزرگ و کلان است. بر این اساس، سرایت این رشدها در گروههای کوچک میتواند نگرانی از ادامه این حرکت را به وجود آورد که در نتیجه، رفتار سهامداری را تغییر داده و بهطور تدریجی در کل بازار رواج یابد و در نتیجه به ناکارآمدی بورس دامن بزند.
ذائقه سهامداران خرد در خطر است
در همین زمینه «دنیای اقتصاد» در گفتوگویی با مازیار فتحی، کارشناس بازار سرمایه عملکرد فعلی بازار را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد؛ فتحی درخصوص مخاطرات فعلی بازار با ادامه این روند میگوید: مهمترین خطر این رفتار سفتهبازان و نوسانگیران دودی است که در چشمان تازه واردان بازار و اشخاصی که رفتار هیجانی دارند، میرود. زیرا بسیار مشاهده میشود افرادی که به تازگی به سرمایهگذاری در بورس مشغول شدهاند به راحتی پس از صعود چند روزه و بدون دلیل بنیادی یک سهم، اسیر شایعاتی که سفتهبازان در بازار بهوجود میآورند میشوند.
وی در ادامه گفت: اغلب این گروه، زمانی خرید میکنند که سفته بازان و بازیگران اصلی که موج صعودی کاذب را به راه انداختهاند در حال خروج از سهم هستند. بدترین اثر این رفتار مخصوصا برای تازهواردان بازار سرمایه تخریب چهره بورس با توجه به پیش زمینه بیاعتمادی به وجود آمده در 2 سال اخیر نزد آنها است که موج بدبینی را بیشتر در سطح جامعه نسبت به این بازار میگستراند.
وی درخصوص ارائه راهکارها برای برطرف کردن این شرایط گفت: بزرگترین مشکل بازار سرمایه ما در ماههای اخیر کمبود شدید نقدینگی است که منجر به کاهش شدید طرف تقاضا و حجم معامله شده است.
مشکل مزبور را در بازاری که تا این حد حجم معاملات آن پایین آمده نمیتوان با متدهای مالی حل و فصل کرد بلکه بازار باید توسعه کمّی پیدا کند و فرهنگ سرمایهگذاری در بورس، در میان عامه مردم به خوبی جا بیفتد.
وی در ادامه بیان کرد: یکی از مهمترین عوامل دستیابی به این هدف، اصلاح موقعیتهای سرمایهگذاری موازی است که با واقعیت اقتصادی کشورمان مطابقت ندارد و به راحتی سرمایهگذاران در آن سود بدون ریسک بهدست میآورند. در نتیجه، این نرخ بالای سود بدون ریسک تبدیل به آفتی شده که توجیه بسیاری از سرمایهگذاریهای با ریسک را در شرایط رکود فعلی اقتصاد که قطعا بازده کمتری از نرخهای بازار پول یا اوراق بدهی دارند از بین میبرد.
فتحی همچنین درخصوص روند آتی سهمهای کوچک در بازار نیز گفت: این روند در صورت ادامهدار بودن، ذائقه بازار را تغییر میدهد و میتوان گفت تا حدودی در 2 سال اخیر تغییر داده است، به این صورت که اکثریت معاملهگران بازار مهمترین پارامتر تصمیمگیری خود را هنگام انتخاب سهم، جو بازار قرار میدهند. قرار دادن الگوی روند بازار برای خرید یا فروش یک سهم شاید در برخی مواقع و با دید نوسانگیری یا کوتاهمدت پاسخ مثبت صادر کند اما برای اشخاصی که سرمایه هنگفت دارند یا دنبال سرمایهگذاری با ریسک پایینتر هستند به هیچوجه نمیتواند توجیهکننده باشد.
کمتوجهی به سهمهای بزرگ
مازیار فتحی، همچنین درخصوص ارزندگی معامله در سهمهای بزرگ گفت: بسیاری از سهام بزرگ بازار که درصد قابل توجهی از سهام آنها در اختیار شرکتهای سرمایهگذاری بزرگ و هلدینگهای بازار است از طرف صاحبان این سهمها حمایتی نمیشوند و بهطور کلی حقوقیها پا را از میدان کنار کشیدهاند. از طرفی دیگر نیز افراد حقیقی و با سرمایه کم که در بازار همچنان فعال هستند با توجه به تغییر ذائقهای که بیان شد، صرفا به دنبال نوسانگیری در بازه زمانی بسیار کوتاه مدت و چند روزه هستند.تا این حد که بعضا دیده شده وقتی سهمی را خریداری میکنند پس از کسر کارمزدهای معاملاتی بازدهی در حد یک درصد هم برای آنها حاصل شود راضی هستند.
وی در پایان بیان کرد: این دسته از فعالان بازار که در شرایط کنونی اکثریت معاملهگران را هم تشکیل میدهند به دنبال سهامی هستند که به قدری از نظر سرمایه کوچک باشد که بتوانند به راحتی در آن نوسان بگیرند و قیمت آن شارپ گونه بالا رود و حرکت قیمتی سهم به راحتی صورت پذیرد. بر این اساس، توجه به سهام بزرگ بازار بسیار کم شده است.