1- ایران باید پروتکل الحاقی NPT و حتی برخی موارد فراپروتکلی! مثل نظارت
آژانس بر قطعه سازی و تغلیط سنگ معدن اورانیوم را اجرا نماید. لذا آژانس
اجازه بازرسی از تاسیسات نظامی را نیز دارد که از نظر امنیتی خطرناک است.
اگر ایران با بازرسی از محلی مخالفت نماید، در صورت احراز اکثریت آراء
کمیسیون مشترک به بازرسی، ایران موظف به صدور اجازه بازرسی خواهد بود که
این مطلب حتی با فرض رای چین و روسیه به نفع ایران نیز محقق میگردد!
۲-
محدودیت سقف غنی سازی ۳.۶۷ درصد آن هم صرفا به روش سانتریفیوژی و فقط هم
در نطنز برای ۱۵سال. سایت غنی سازی فردو اجازه غنی سازی اورانیوم را نخواهد
داشت (۱۵ سال) (سایتی که با کلی هزینه در زیر زمین و با کاربری غنی سازی
ساخته شده اما فقط به یک مرکز تحقیقات فیزیک هسته ای تبدیل می شود!)
دقت
کنید طبق این بند اولا ایران باید اورانیوم غنی شده ۲۰ درصد مورد نیاز در
راکتور تهران را بایستی حدود ۱۰ سال وارد نماید در صورتی که خودش مکان و
امکانات لازم آن را دارد ولی نمی تواند.
۳-لزوم خارج کردن حدود ۷۰
درصد سانتریفیوژهای غنی سازی اورانیوم و تجهیزات مربوطه از سایت های نطنز و
فردو و انبار کردن آنها! (به مدت ۱۵ سال) (ظرفیت سانتریفیوژهای باقیمانده
بسیار کمتر از نیاز نیروگاه بوشهر است!)
لذا رسما ایران حتی باید
بخشی از اورانیوم غنی شده با غنای پایین مورد نیاز بوشهر را نیز خریداری
نماید یا اینکه از عمده ظرفیت نیروگاه بوشهر استفاده نکند!
۴-به مدت
هشت سال ایران حق تولید سانتریفیوژ نخواهد داشت و برای ۱۵ سال ایران تنها
به شرط اجازه ۵+۱ و کنترل آژانس می تواند تجهیزات غنی سازی و یا دانش آن را
صادر و یا وارد نماید (یعنی در عمل نمیتواند!).
توجه کنید با توجه به نیاز به تولید سانتریفیوژهای نسل جدید این محدودیت محدودیت قابل توجهی است.
نتیجه بند ۲ تا ۴: عدم استفاده و خواب سرمایه تجهیزاتی و قابلیت تبادل علمی و کاربری مکانی! (به مدت ۱۵ سال)
۵-
محدودیت ذخیره اورانیوم غنی شده ایران در هر لحظه به ۳۰۰ کیلوگرم تا ۱۵
سال. لذا با توجه به ذخایر فعلی اورانیوم غنی شده، ایران بالای ۹۵ درصد
اورانیوم غنی شده فعلی خود را در همین ابتدای توافق (با چه قیمتی؟) باید
بفروشد که طبعا در صورت به هم خوردن توافق، برگشت پذیر نخواهد بود!
۶-عدم
امکان تولید سوخت هسته ای توسط ایران و لزوم واردات سوخت هسته ای مورد
نیاز! (ده سال) (لازم به ذکر است که اورانیوم غنی شده به منظور استفاده در
نیروگاه های هسته ای تولید برق مبتنی بر آب سبک -که نیروگاه بوشهر نیز چنین
است البته با غنای لازم فعلی ۵ درصد و نه ۳.۶۷ !- بایستی ابتدا تبدیل به
سوخت هسته ای شود)
۷-ایران حق بازفراوری سوخت مصرفی راکتور آب سنگین
اراک و بقیه نیروگاه ها را نداشته و باید آن را از کشور خارج کند.(تا
ابد!) (بازفراوی، فرایند استحصال سوخت مصرف نشده از زبالههای اتمی در سوخت
کارکردی است)
توضیح: با توجه به درصد بالای اورانیوم مصرف نشده در
سوخت کارکردی و محدودیت ذخایر اورانیوم بازفراوی بسیار حائز اهمیت است! آیا
این محدودیت کوچکی است؟
۸-ایران حق ساخت راکتور آب سنگین دیگری تا
۱۵سال آینده را نخواهد داشت. (تذکر: در نیروگاه آب سنگین بر خلاف آب سبک،
اورانیوم طبیعی میتواند مستقیما به عنوان سوخت استفاده شود و نیازی به غنی
سازی ندارد)
۹-لزوم ایران به بازطراحی راکتور آب سنگین اراک آن هم
با تایید ۵+۱ در مورد روند بازطراحی!(یک اقدام فراپروتکلی!) این بازطراحی
مبتنی بر استفاده از اورانیوم غنی شده و نه طبیعی است.لذا استفاده از آب
سنگین دیگر معنایی ندارد! و این یعنی یک راکتور با استفاده آب سنگین دکوری
جهت بستن دهان منتقدین بی سواد!
۱۰-ممنوعیت ایران در انجام تحقیقات در زمینه متالوژی اورانیوم و پلوتونیوم به مدت ۱۵ سال!
۱۱-اجرای
تعلیق تحریمهای مرتبط با هسته ای منوط به تایید آژانس مبنی بر انجام
تعهدات ایران خواهد بود. لغو تحریمها نیز ۸سال بعد در "چارچوب قوانین و
اختیارات دولت امریکا و اتحادیه اروپا!"صورت میگیرد.
منطقی این بود
که با اجرای بخش بخش تعهدات ایران، لغو تحریمها نیز به صورت تدریجی انجام
شود.در ضمن آیا امریکا نمی تواند ۸ سال بعد بگوید خب طبعا مجلس یا رئیس
جمهور بعدی دیدگاه خودش را دارد و با توجه به سوابق متعدد هر وقت خواست
بدعهدی به راحتی زیر توافق بزند.
۱۲-تعلیق تحریم خدمات پیامرسانی مالی (مثل سوئیفت) و نیز آزادسازی داراییهای بلوکه ایران بعد از ۸ سال!
در
مورد بحث آزادسازی دارایی های بلوکه شده ایران نیز با توجه به امتیازات
داده شده فراوان، آزادسازی سریع یا لاقل تدریجی با مقدار محسوس منابع بلوکه
شده خیلی حائز اهمیت و یک انتظار حداقلی هست که متاسفانه بند شفافی در
توافق وین در این مورد نیست.
۱۳-متن توافق در مورد لغو تحریم دسترسی
به درآمد فروش نفت ایران مسکوت است. اشاره میشود که تحریم فروش نفت ایران
و تحریم بانکی و تحریم دسترسی به درآمد نفتی به صورت مجزا اعمال شده اند.
لذا لغو تحریم فروش نفت و بانکی به معنای لغو تحریم دسترسی به درآمد نفتی
نیست. اشکالی که در توافق ژنو نیز موجود بود که (خود دکتر عراقچی هم در
مجلس به آن اشاره کرد) و منجر به بلوکه شدن پول نفت به فروش رفته ایران در
دوران توافق ژنو شد!
همانطور که همگان میدانند بحث دسترسی به
درآمد نفتی خیلی حائز اهمیت و با توجه به امتیازات داده شده فراوان یک
انتظار حداقلی هست. اما متاسفانه بند شفافی در توافق وین در این مورد
نیامده است.
۱۴-تحریم تست موشکهای بالستیک میان و بلند برد به مدت ۸
سال و نیز تحریم خرید و فروش تسلیحاتی ایران به مدت ۵ سال ادامه خواهد
یافت (قطعنامه شورای امنیت). در نتیجه ضمن امکان بازرسی از صنایع نظامی به
علاوه قاعدتا حمایت ایران از کشورهای منطقه نیز دچار ابهام و دردسر خواهد
شد.
۱۵-در صورت اشکال هر کدام از کشورهای ۵+۱ در مورد پایبندی مناسب
تعهدات ایران، در شورای امنیت برای ادامه داشتنلغو تحریمهارای گیری
میشود که در صورت رای نیاوردن، تحریمها مجددا اعمال میشود(مکانیزم
ماشه!). توجه شود که پیشفرض بر بودن تحریمها در نظر گرفته شده! و به
علاوه با حق وتو، تحریمها با نظر یک کشور بر میگردد!/ یک سوال: در صورت
عدم پایبندی مناسب غرب به رفع تحریمها، ایران چه فرایندی را میتواند طی
کند؟
جمع بندی: دقت کنید ده بند اول محدودیت های ما بود که خیلی جدی
و شفاف و با تعداد زیاد بود. ما هم قبول داریم که طبیعتا باید یه چیزایی
بدیم که یه چیزایی بگیریم اما اولا آیا تعهدات غرب و جریمه احتمالی در صورت
نقض آن به شفافی تعهدات ما هست؟ ثانیا انصافا داده ها با ستانده ها
(بند۱۱) توازن دارند؟ ثالثا: آیا اقدامات غرب(به ویژه در مورد تحریمها) بر
خلاف بسیاری از اقدامات و هزینه های ما(فروش اورانیوم، هزینه بازطراحی
اراک، تعطیلی عملی فردو، خواب سرمایه از دست رفته، اطلاعات از دست رفته در
بازرسی آژانس)، به راحتی بازگشت پذیر نیست؟. واقعا چه هزینه ای در صورت بر
هم زدن توافق توسط امریکا متحمل امریکا میشود؟ آیا جز این است که یک راه
جدید رسمی برای اذیت کردن ایران برای امریکا باز شده که هر زمان احساس کند
راه قبلی بهتر است به راحتی بتواند آنها را برگرداند؟ رابعا با توجه به
حجم سنگین تعهدات ایران و ابهام موجود در دسترسی به پول نفتی و آزادسازی
پول بلوکه شده ایران و با توجه به مکانیزم ماشه و با توجه به آنکه رژیم
تحریمها به قول خود اوباما حتی در صورت عدم توافق کم کم میپاشید دستاورد
این توافق ضعیف چقدر ارزشمند است؟
دولت باید توجه داشته باشد که
انجام یک توافق ضعیف شاید در کوتاه مدت رضایت ظاهری ایجاد نماید اما در
درازمدت اگر مردم با توجه به ضعفهای توافق اثر محسوسی نبینند و دولت هم به
کمکاری خودش ادامه بدهد، مردم از دولت روی میگردونن و این موضوع به ضرر
دولت و البته مملکت تمام خواهد شد!...