
به گزارش ایران اکونومیست؛ اعداد اعلامشده برای تورم آذر، همان حسی را عینیت میبخشد که مردم هر روز در بازار تجربه میکنند؛ حسی شبیه سوارشدن بر خودرویی که عقربه کیلومترشمارش مدام بالا میرود و ترمزی هم در کار نیست.
تورم ۷۲.۵ درصدی در مواد خوراکی و رشد بیش از ۱۱۳ درصدی در گروههایی مثل میوه، خشکبار، نان و غلات یعنی اساسیترین اقلام سبد مصرفی خانوار با سرعتی بسیار بالاتر از درآمدها حرکت میکنند و فشار اصلی را بر ضعیفترین دهکهای جامعه وارد میسازند.
این وضعیت بهطور طبیعی تعداد بیشتری از خانوارهای «لبمرز» را به زیر خط فقر میکشاند؛ بهگونهای که برآورد میشود حداقل حدود ۲ میلیون نفر دیگر طی یک سال گذشته به جمع جمعیت زیر خط فقر افزوده شده باشند، آنهم در شرایطی که بخش قابل توجهی از آنان پیشتر تمام راههای صرفهجویی ممکن را آزمودهاند.
خطر اصلی اما فقط افزایش تعداد فقرا نیست، بلکه تغییر موتور محرک تورم است؛ زمانی که مواد غذایی به پیشران تورم تبدیل میشود، به این معناست که تورم بیش از پیش «معیشتمحور» و مستقیماً متوجه سفره روزمره مردم شده است، نه فقط داراییها یا کالاهای بادوام.
چنین الگویی، علاوه بر تشدید ناامنی غذایی و کاهش کیفیت تغذیه، ریسک بیثباتی اجتماعی را نیز بالا میبرد؛ زیرا اقشار فرودست و حتی طبقه متوسط بهطور روزانه با آثار تورم مواجه میشوند و فاصله بین تابآوری اقتصادی و نارضایتی اجتماعی کاهش مییابد.
در این فضا، سیاستگذاری بدون تمرکز جدی بر مهار تورم خوراکی، اصلاح نظام یارانهای و بازنگری در سیاستهای ارزی و تجاری مرتبط با واردات و تأمین مواد غذایی، صرفاً به تعویق انداختن بحران است نه حل آن...