شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۴ - 2025 November 01 - ۹ جمادی الاول ۱۴۴۷
۱۰ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۶

هشدار: ۹۰٪ ایرانی‌ها در رمزارز ضرر می‌کنند!

بازار رمزارز در ایران به دلیل نبود شفافیت نظارتی، دستکاری در نقدینگی و نوسانات شدید، تبدیل به بازاری پرخطر برای معامله‌گران کم‌تجربه شده است.
کد خبر: ۸۲۷۷۱۲

هشدار: ۹۰٪ ایرانی‌ها در رمزارز ضرر می‌کنند!

به گزارش ایران اکونومیست؛ سود‌های کلان برخی افراد در بازار رمزارز موجب می‌شود عده‌ای تصور کنند از بازار‌های جهانی عقب افتاده‌اند؛ همین موضوع باعث می‌شود خیلی‌ها چشم‌بسته، بدون آگاهی کافی و بدون صبر و حوصله لازم، قدم در بازار ارز‌های دیجیتال بگذارند؛ بازاری که روز به روز گسترده‌تر می‌شود و پیچیدگی‌هایش هم بالتبع بیشتر. این تازه یک سمت ماجراست. سوی دیگر ماجرا سوءاستفاده‌گرانی نشسته‌اند که پشت نقاب آموزش یا درآمد دلاری کوتاه مدت افراد را فریب می‌دهند. رحمان معصوم‌پور امیرآبادی، کارشناس حوزه ارز‌های دیجیتال تلاش کرده پیچیدگی‌ها و خلاء‌های قانونی این بازار جذاب را برای علاقه‌مندان به سرمایه‌گذاری در این حوزه شفاف‌سازی کند.

چه فرصت‌هایی از نظر ترید ارز‌های دیجیتال برای ایران متصور هستید؟

بازار رمزارز‌ها برای ایران هم فرصت است و هم هشدار. از یک سو، این فضا امکان دسترسی به سرمایه‌گذاری بین‌المللی و انتقال دارایی خارج از محدودیت‌های بانکی را فراهم کرده است؛ از سوی دیگر، به دلیل نبود شفافیت نظارتی، دستکاری در نقدینگی (liquidity manipulation) و نوسانات شدید (volatility clusters)، تبدیل به بازاری پرخطر برای معامله‌گران کم‌تجربه شده است.

سرمایه‌گذارانی که به تحلیل فاندامنتال و تکنیکال و مهم‌تر از آن مدیریت ریسک مسلط‌اند، می‌توانند از نوسانات ساختاری بازار بهره ببرند. اما بیش از ۹۰ درصد رمزارز‌ها از نظر نقدشوندگی، حجم معاملات و ثبات قیمتی برای ترید روزانه مناسب نیستند. تریدر‌هایی که با رویکرد بلندمدت (HODL) و در چارچوب تحلیل بنیادین حرکت می‌کنند، شانس بقا و بازده منطقی‌تری دارند.

در مقابل، ورود به معاملات اهرمی، فیوچرز یا اسکالپ در بازاری که رفتار آن تحت تأثیر احساسات، اخبار لحظه‌ای و بازی بازیگران بزرگ (market makers) است، عملاً شبیه قمار است نه سرمایه‌گذاری. سود‌های کوتاه‌مدت در این فضا تصادفی‌اند و اکثر “سابقه‌های معاملاتی موفق” که در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شوند، گزینشی یا ساختگی هستند.

در نهایت، موفقیت در این بازار نه از راه هیجان و تبلیغ، بلکه از مسیر انضباط تحلیلی، شناخت جریان نقدینگی جهانی، و درک رابطه میان سیاست‌های پولی کلان و نوسانات دارایی‌های دیجیتال حاصل می‌شود — و تا زمانی که این شناخت در ایران به‌صورت نظام‌مند آموزش داده نشود، بازار رمزارز بیش از آنکه فرصت باشد، تله‌ای است برای سرمایه‌های بی‌تجربه.

خلأ قانونی موجود در حوزه رمزارز‌ها در ایران تا چه اندازه مشهود است و چه پیامد‌هایی دارد؟

بازار رمزارز در ایران در یک خلأ نظارتی عمیق گرفتار است؛ فضایی بی‌قانون که نه بانک مرکزی مسئولیت آن را می‌پذیرد، نه وزارت صمت، نه سازمان بورس. این ناهماهنگی نهاد‌ها موجب شده هرکسی با کمترین دانش فنی، سایتی راه‌اندازی کند و نام آن را «صرافی دیجیتال» بگذارد؛ بی‌آنکه حسابرسی، مجوز یا چارچوب قانونی مشخصی داشته باشد. نتیجه روشن است: بازاری مبهم، با کارمزد‌های دلخواه، قیمت‌گذاری‌های غیرشفاف و برداشت‌های محدود یا معوق که سرمایه مردم را در خطر قرار داده است.

در عمل، بسیاری از این پلتفرم‌ها با رفتار‌هایی شبیه واش‌تریدینگ، قفل نقدینگی مصنوعی و حتی خروج ناگهانی (exit scam) عمل می‌کنند. این وضعیت نه فقط اعتماد عمومی را ویران کرده بلکه ایران را به یکی از معدود کشور‌هایی تبدیل کرده که در آن رمزارز از ابزار مالی، به وسیله‌ای برای انتقال ریسک از متقلب به کاربر بی‌دفاع تبدیل شده است.

در مقابل، در کشور‌هایی که چارچوب نظارتی دقیق دارند، مثل سنگاپور، سوئیس و بریتانیا، هر صرافی باید تحت Regulatory Sandbox و قوانین AML/KYC فعالیت کند و ملزم به نگهداری دارایی کاربران در حساب‌های تفکیک‌شده است. در ایران، حتی سازوکاری برای پیگیری شکایت کاربران وجود ندارد. برای خروج از این وضعیت، باید سه گام اساسی برداشت:

۱. ایجاد مرجع واحد قانون‌گذاری رمزارز‌ها زیر نظر بانک مرکزی و سازمان بورس.

۲. الزام به حسابرسی مستقل و بیمه دارایی کاربران.

۳. تدوین قانون ضدپول‌شویی ویژه رمزارز‌ها و مجوزدهی شفاف به صرافی‌ها.

تا زمانی که این اصلاحات اجرا نشود، بازار رمزارز در ایران نه نشانه‌ای از اقتصاد دیجیتال، بلکه آیینه‌ای از بی‌قانونی ساختاری خواهد ماند — جایی که قانون غایب است و بی‌مسئولیتی، قانون نانوشته آن.

چه آسیب‌هایی در انتظار کسانی است که به این بازار تجاری بدون آموزش و تجربه وارد می‌شوند؟

بازار رمزارز میدان هیجان نیست، عرصه‌ای است که ۹۹ درصد تازه‌وارد‌ها در آن بازنده‌اند. خطای بزرگ این است که برخی تصور می‌کنند با دیدن چند ویدیو یا گذراندن یک دوره کوتاه می‌توانند تریدر شوند. آموزش واقعی برای درک رفتار بازار و شناخت مسیر درست سرمایه‌گذاری است، نه برای ورود احساسی به میدان ترید.

هیچ‌کس با خواندن چند کتاب پزشکی جراح نمی‌شود؛ همان‌طور که کسی حق ندارد پس از چند کلاس رمزارز با سرمایه خود جراحی مالی انجام دهد. آموزش باید ابزار تشخیص باشد؛ اینکه بدانیم چه کسی صلاحیت معامله‌گری دارد، کدام صندوق یا تیم معاملاتی قابل اعتماد است و چطور می‌توان ریسک را مدیریت کرد.

رمزارز بازاری برای حرفه‌ای‌هاست، نه برای خوش‌باور‌هایی که هیجان را با مهارت اشتباه می‌گیرند. کسانی که بدون تخصص وارد این فضا می‌شوند، دیر یا زود نه‌تنها سرمایه بلکه اعتماد و ثبات روانی خود را هم از دست می‌دهند.

مشکلات ارز‌های دیجیتال در ایران با توجه به تحریم‌ها چیست؟

تحریم‌ها دسترسی کاربران ایرانی به صرافی‌های بین‌المللی را قطع کرده و آنان را به صرافی‌های داخلی وابسته کرده است؛ اما این صرافی‌ها در غیاب قانون و نظارت، به مین‌های مالی بی‌صدا تبدیل شده‌اند. بیشترشان فاقد مجوز، حسابرسی و پشتوانه واقعی‌اند، در حالی که با ظاهری حرفه‌ای و تبلیغات فریبنده، سرمایه مردم را جذب می‌کنند. در زمان نوسانات شدید، برخی از این پلتفرم‌ها برداشت کاربران را متوقف یا محدود می‌کنند؛ اقدامی که در هیچ نظام مالی قانون‌مند پذیرفتنی نیست. در حقیقت، پول کاربران در این فضا نه بیمه دارد، نه ناظر، و نه حتی تضمینی برای بازگشت.

در حالی‌که صرافی‌های معتبر جهانی مانند Binance یا Kraken تحت نظارت سختگیرانه ضدپول‌شویی و بیمه دارایی فعالیت می‌کنند، نسخه‌های داخلی حتی از ارائه یک گزارش مالی شفاف ناتوان‌اند.

تا وقتی نظارت واقعی و چارچوب قانونی ایجاد نشود، سپردن سرمایه به صرافی‌های داخلی چیزی جز اعتماد به سایه‌ها نیست. برای حفاظت از دارایی، تنها راه منطقی استفاده از کیف‌پول‌های سرد و خودنگهداری سرمایه است؛ در غیر این صورت، رمزارز در ایران نه ابزار آزادی مالی، بلکه دامی برای سرمایه‌های بی‌پناه باقی خواهد ماند.

آیا کلاس‌های آموزشی که در ایران برگزار می‌شود کاملاً تحت نظارت است و استاندارد‌های لازم را دارا هستند؟

بازار آموزش مالی در ایران به بازاری برای فریب سیستماتیک تبدیل شده است. عنوان «استاد ترید» امروز بیش از هر زمان دیگری بی‌ارزش است؛ بسیاری از این مدرسان، نه تریدر سودده بلکه بازندگان سابق بازار هستند که ضرر‌های خود را با فروش رویا جبران می‌کنند. اگر واقعاً سودده بودند، نیازی به تبلیغ و فروش دوره نداشتند؛ تریدر واقعی پشت چارت کار می‌کند، نه پشت دوربین. ادعا‌های سود‌های نجومی این مدرسان با واقعیت بازار جهانی هیچ نسبتی ندارد. وقتی صندوق‌هایی مانند Bridgewater Associates، Citadel، Renaissance Technologies و Two Sigma با میلیارد‌ها دلار سرمایه و تیم‌های چندصدنفره در بهترین شرایط به بازدهی ۲۰ تا ۳۰ درصد سالانه می‌رسند، ادعای مدرس ایرانی مبنی بر سود ۲۰۰ درصدی در سال تنها یک چیز است: دروغ فاحش و فریب عمومی.

بیشتر این افراد حتی سواد پایه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال ندارند. کلاس‌هایشان پر از اصطلاحات جعلی، استراتژی‌های فیک و تحلیل‌هایی است که از صفحات خارجی کپی می‌شود. آنها به جای آموزش منطق بازار، «توهم توانایی» می‌فروشند و ذهن هنرجو را به قمار در بازاری پرریسک عادت می‌دهند.

در هیچ کشور جدی، مدرس بدون حساب ریل مثبت و قابل‌پیگیری اجازه تدریس ندارد. در ایران اما، هر فردی با یک حساب دمو و چند عکس فتوشاپ‌شده، خود را «تحلیلگر بین‌المللی» معرفی می‌کند. این یعنی سقوط اخلاقی آموزش مالی.

تا زمانی که وزارت علوم و سازمان فنی و حرفه‌ای کشور در صدور مجوز و نظارت بر محتوای آموزشی سهل‌انگار باشند، بازار آموزش مالی در ایران همان‌طور که هست باقی می‌ماند: بازار فروش رویا، نه آموزش دانش. در این بازی یک قانون وجود دارد؛ همیشه مدرس برنده است، نه شاگرد.

منبع:همشهری آنلاین