به گزارش ایران اکونومیست به نقل از هم میهن؛ تا پیش از سال 88، کاظم صدیقی تنها چهرهای کم نام و نشان در افکار عمومی بود اما بعد از اینکه در آن سال، به عنوان یکی از ائمه جمعه موقت تهران معرفی شد، کم کم روند مطرح شدن نام او برای عموم مردم شروع شد. 14 سال و اندی، وقتی نام او مطرح میشد، بیشترین نکتهای که به ذهن میرسید،مربوط به جملهها و ادعاهایی مانند «اگر اهل کشورها، استانها و شهرها بال تقوا و ایمان را میداشتند و خودمحافظتی در برابر نفس اماره ایجاد میکردند، در وظایف شرعی و مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی خدا را در نظر میگرفتند، مبتلا به مشکلات معیشتی و کمآبی نمیشدند.» (21 آبان 1400 – خطبههای نمازجمعه)» یا «غسال روایت میکند وقتی این پیام را دریافت کردم آرزو کردم که ایکاش آیتالله مصباح در آن دنیا شفاعتی بکند. تا این آرزو را کردم دیدم آیتالله مصباح چشمانشان را باز کردند و یک نگاه مهربانانهای کرد و دوباره چشمانش را بست.»(19 دی 1399 – حضور در صداوسیما) بود که از تریبونهای مختلف بیان میکرد اما از پایان سال 1402، داستان جدیدی پیرامون او شروع شد که بیان جملهها و ادعاهای عجیب، در برابر آن کوچک به نظر میرسید.
آخرین روزهای سال 1402 بود که یک خبرنگار، در صفحه توئیترش خبری را درباره فساد باغ ازگل منتشر کرد؛ خبری که یک سمت آن کاظم صدیقی و خانوادهاش قرار داشت. از آن تاریخ بود که نام او، پیرامون فسادی بزرگ به میان آمد، البته خودش در اولین واکنش به این موضوع، 27 اسفند نامهای خطاب به دادستان عمومی و انقلاب شهر تهران نوشت و مدعی شد که امضایش جعل شده است. در همان روز، صداوسیما مصاحبهای کوتاه با صدیقی ترتیب داد و پای دین و دیانت را به ماجرا باز کرد و گفت: «من را نمیخواهند بزنند، هدفشان مردم و اعتقادات مذهبی و تکیهگاههای آنها است.»
با ورود به سال 1403، حاشیهها پیرامون کاظم صدیقی در روزهای اولیه سال ادامه داشت تا اینکه دهم فروردین آن سال، ویدئویی از او منتشر شد که در آن عذرخواهی میکند و میگوید: «در تاسیس موسسه غفلتی صورت گرفت که این غلفت از ناحیه من بود، نباید اعتماد میکردم.» بعد از آن ویدئو، این بحث به میان آمد که با توجه به این موضوع، یا خودش از امامت جمعه تهران استعفا کند یا کنار گذاشته شود اما واکنش شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، به موضوع این بود که او 24 فروردین باز هم راهی نمازجمعه شد، خودش و مردم را به تقوای الهی دعوت کرد و گفت: «در این فضای تند برخاسته از بیرون که همه دشمنان همصف شدند، اینها من را نمیزدند شما را میزدند. ولی این هجمه عظیم در اراده و بصیرت و وفای شما هیچ اثری نگذاشت.»
بعد از آن نماز جمعه، سیر واکنشها پیرامون او ادامه داشت اما تحولات ایران و خاورمیانه، به کمکش آمد. قطعاً مسائلی مانند سقوط بالگرد سیدابراهیم رئیسی، برگزاری انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری، ترور اسماعیل هنیه در تهران و ترور سیدحسن نصرالله در لبنان، آنقدر بزرگ بود که فسادی که پیرامون امام جمعه موقت تهران به وجود آمده، مورد توجه قرار نگیرد.
اما خردادماه 1404 ماجرای کاظم صدیقی باز هم به یاد جامعه آمد. 18 خردادماه بود که خبری منتشر شد مبنی بر اینکه پسران کاظم صدیقی بازداشت شدهاند (البته بعداً مشخص شد که افراد بازداشت شده پسر و عروس او بودند.) پس از این بازداشت، سخنگوی قوه قضائیه گفت که صدیقی گفته که تابع قانون است و حتی حاضر است در صورت لزوم برای روشن شدن قضیه در جریان دادرسی و تحقیقات کمک کند. اما واکنش شورای سیاستگذاری ائمه جمعه به ماجرا چه بود؟ 25 تیرماه به عنوان خطیب جمعه معرفی شد، باز هم با آغوش باز پذیرفت، به دانشگاه تهران رفت، دعوت به تقوای الهی را انجام داد و از مردم خواست که «به هم گیر ندهید».
سرانجام روز گذشته، پس از نزدیک به 17 ماه از روزی که یاشار سلطانی، خبر فساد باغ ازگل را منتشر کرد، خبر آمد که کاظم صدیقی از امامت جمعه تهران استعفا کرده و استعفایش مورد پذیرش هم قرار گرفته است. نکته جالب توجه این است که او در متن استعفا، علت جداشدنش را چیزی غیر از موضوع پسر و عروسش عنوان کرده و گفته است که میخواهد بر کارهای علمی و تدریسی و تبلیغی تمرکز کند.
بدین ترتیب، او علاوه بر پایان کارش در نماز جمعه، باید براساس قانون از ریاست ستاد امر به معروف و نهی از منکر هم کنار برود، تا یکی دیگر از ائمه جمعه تهران (علیاکبری، ابوترابیفرد، احمد خاتمی و موحدی کرمانی) به صندلی ریاست آن ستاد برسند.