شنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - 2025 July 26 - -۱ صفر ۱۴۴۷
۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۸

مذاکره؛ ابزار یا ضدارزش؟

مذاکره، نه یک راه‌حل قطعی برای همه مشکلات، بلکه صرفاً یک ابزار است؛ ابزاری در کنار سایر ابزارهای سیاست خارجی که کارکرد آن وابسته به نحوه بهره‌برداری ما از آن است.
کد خبر: ۸۲۴۸۲۸

در یک سال اخیر، گفتمان مذاکره بار دیگر در فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور به یکی از محورهای اصلی تحلیل و مجادله تبدیل شده است.

گروه‌ها و طیف‌های گوناگون سیاسی، هر یک با قرائتی خاص به این مقوله پرداخته‌اند و در مقام تحلیلگر، منتقد یا حامی، دیدگاه‌های متفاوتی را درباره آن ارائه داده‌اند.

با این حال، در میان این حجم از بحث‌ها، پرسشی بنیادین کمتر مورد توجه قرار گرفته است: «آیا اصلِ مذاکره فی‌نفسه امری مثبت یا منفی است؟»

نقد یا حمایت از مذاکره با کشور یا بلوک خاصی، یک بحث است اما آنچه در این نوشتار مدنظر است، بررسی نفسِ مذاکره، به‌عنوان یک کنش سیاسی ـ دیپلماتیک، فارغ از مصداق‌های خاص آن است.

شاید برخی بپرسند وقتی می‌دانیم نمی‌توان به وعده‌های طرف مقابل اعتماد کرد، اساساً چرا باید پای میز مذاکره بنشینیم؟ یا وقتی ساختار حقوق بین‌الملل را یک بازی از پیش طراحی‌شده به نفع قدرت‌های بزرگ می‌دانیم، چه ضرورتی برای ورود به این بازی باقی می‌ماند؟

پاسخ اما اینجا است که مذاکره، نه یک راه‌حل قطعی برای همه مشکلات، بلکه صرفاً یک ابزار است؛ ابزاری در کنار سایر ابزارهای سیاست خارجی که کارکرد آن وابسته به نحوه بهره‌برداری ما از آن است. همان‌طور که جنگ، دیپلماسی، فشار اقتصادی، رسانه و افکار عمومی، ابزارهایی برای تأمین منافع ملی محسوب می‌شوند، مذاکره نیز یکی از همین ابزارها است.

برخی تجربه‌های تاریخی می‌گوید که استفاده نادرست یا خوش‌بینانه از این ابزار، می‌تواند نه‌تنها منجر به نتیجه مطلوب نشود، بلکه موجب کاهش سرمایه اجتماعی و بی‌اعتمادی عمومی نیز بشود. همین تجربیات تلخ سبب شده که مذاکره در ذهن بخشی از افکار عمومی، از جایگاه ابزاری خود فاصله گرفته و به مثابه یک «ضدارزش» تلقی شود.

برای روشن‌تر شدن موضوع، می‌توان از یک مثال ساده بهره گرفت: تصور کنید فردی یک سلاح کمری برای دفاع از خود در اختیار دارد. اگر این فرد در زمان استفاده از سلاح، به اشتباه به پای خود شلیک کند آیا باید نتیجه گرفت که نفسِ استفاده از سلاح مردود است؟ یا آن‌که باید گفت فرد در استفاده از آن مهارت و شناخت کافی نداشته است؟ طبیعتاً پاسخ دوم، عقلانی‌تر است. زیرا ابزار، ذاتاً خوب یا بد نیست؛ این نحوه استفاده از آن است که نتایج مثبت یا منفی به دنبال دارد.

در حوزه سیاست خارجی نیز وضعیت به همین صورت است. اگر کشوری مذاکره را با خوش‌باوری، ساده‌انگاری یا وابستگی درونی به غرب آغاز کند، قطعاً دچار خسارت خواهد شد. اما اگر این ابزار با درک صحیح از شرایط بین‌المللی، شناخت دقیق از منافع ملی و اتکا به قدرت درونی مورد استفاده قرار گیرد، می‌تواند در کنار سایر روش‌ها، به ابزاری مؤثر برای کاهش هزینه‌ها و تأمین منافع کشورها تبدیل شود.

بنابراین، نباید بر اثر تجربه‌های گذشته، اصل مذاکره را تخطئه کرد. عقلانیت سیاسی ایجاب می‌کند که کشورها از تمام ابزارهای ممکن ـ اعم از نرم و سخت ـ برای پیگیری منافع خود بهره گیرند.

مذاکره نیز، اگر درست به‌کار گرفته شود، می‌تواند بخشی از این مسیر عقلانی باشد؛ نه تهدیدی برای استقلال، بلکه راهی برای تثبیت آن.

 

* تحلیلگر سیاسی

آخرین اخبار