به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایران اکونومیست، در آستانه نشست سهجانبه مدیران کل وزارتخانههای خارجه ایران، چین و روسیه که امروز (۳۱ تیر) در تهران برگزار میشود، انتظارات از نقشآفرینی فعالتر دو کشور عضو دائم شورای امنیت در قبال تحولات منطقهای و پرونده هستهای ایران، بار دیگر مورد توجه قرار گرفته است. این نشست در شرایطی برگزار میشود که ایران همچنان در مسیر دیپلماسی حرکت میکند و بر لزوم حلوفصل اختلافات از طریق گفتوگو و احترام به حقوق بینالملل تأکید دارد.
«اسماعیل بقائی» سخنگوی وزارت امور خارجه روز گذشته و در جریان نشست خبری خود در خصوص این نشست گفت: «جمهوری اسلامی ایران مواضع همسویی با هر دو کشور داشته و روابط دوجانبه مناسبی با چین و روسیه برقرار است. در خصوص موضوع «پسگشت» (Snapback)، طی یک سال گذشته مشورتهای خوبی با این دو کشور داشتهایم. ما در تعامل و رایزنی مستمر با این کشورها هستیم تا بتوانیم یا از شکلگیری این وضعیت جلوگیری کنیم، یا تبعات احتمالی آن را به حداقل برسانیم. از منظر حقوقی، منطقی، اخلاقی و سیاسی، هیچگونه مبنا و دلیل موجهی برای بازگشت تحریمهایی که طبق برجام لغو شدهاند، وجود ندارد.»
بقائی همچنین در بخش دیگری از نشست صبح امروز گفت: «روسیه و چین درباره فعالسازی اسنپبک با ایران همنظر هستند.»
برای بررسی این موضوع با «نعمتالله ایزدی» سفیر پیشین ایران در روسیه و تحلیلگر مسائل بینالملل گفتوگو کردیم.
امروز و در آستانه نشست مهم روز جمعه ایران با سه کشور اروپایی عضو برجام و اتحادیه اروپا، نشستی در تهران میان ایران، چین و روسیه برگزار خواهد شد که محور اصلی آن تلاش غرب برای فعالسازی مکانیسم بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت (اسنپ بک) است. به اعتقاد شما، جمهوری اسلامی ایران در این مقطع چه انتظاراتی از چین و روسیه به عنوان دو کشور دوست و اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد دارد؟
ایران به دلیل روابط گستردهای که با چین و روسیه دارد، انتظارات بهحق و قانونی از این دو کشور در زمینههای حقوقی، سیاسی و حتی دوستانه دارد. این دو کشور ارتباطات وسیعی با جهان برقرار کردهاند و از نظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نقش مهمی در صحنه بینالمللی ایفا میکنند. البته در حال حاضر، روسیه به دلیل جنگ اوکراین با اروپا و حتی آمریکا چالشهایی دارد، اما همچنان روابط گستردهای، از جمله با اسرائیل، حفظ کرده است. این در حالی است که ایران در جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل درگیر شد. فارغ از مسائل حقوقی، میتوان به جنبههای اخلاقی و اجتماعی نیز پرداخت. برای مثال، روسیه در گذشته، در جریان حمله آمریکا به عراق، چندین بار نماینده ویژهای به این کشور اعزام کرد تا وضعیت را بررسی کند، زیرا روابط خوبی با عراق داشت و نگران تأثیرات حملات آمریکا بر رژیم این کشور بود. انتظار میرفت که روسیه در جنگ اخیر نیز، با توجه به روابط خوب خود با ایران و اسرائیل، ابتکاراتی از خود نشان دهد، مثلاً نماینده ویژهای اعزام کند تا میانجیگری کند. چنین اقدامی، حتی اگر صرفاً برای حفظ جایگاه بینالمللی این کشورها باشد، بسیار ارزشمند بود، اما متأسفانه چنین تلاشی مشاهده نشد.
بنابراین، به نظر میرسد انتظار ایران از روسیه، با توجه به روابط دوستانه و همکاریهای گسترده، انتظاری منطقی و بهجا باشد. در خصوص مکانیسم ماشه، باید توجه داشت که تنها سه کشور اروپایی عضو برجام نیستند؛ بلکه روسیه و چین نیز از اعضای این توافق هستند. جلسهای که امروز قرار است برگزار شود، میتوانست در سطح بالاتری برگزار شود، اما همین نشست نیز میتواند مفید باشد. انتظار میرفت که روسیه و چین از نفوذ خود بر کشورهای اروپایی استفاده کنند تا از فعالسازی مکانیسم ماشه جلوگیری شود، بهویژه در شرایطی که ایران، حتی پس از حملات اخیر، مذاکرات را ترک نکرده است.
ایران اعلام کرده که تحت شرایطی آماده ادامه مذاکرات است و حتی آمریکا نیز آمادگی خود را برای مذاکره اعلام کرده است. فعالسازی مکانیسم ماشه میتواند تأثیر منفی بر این روند بگذارد. بنابراین، این دو کشور میتوانند با ایفای نقش فعالتر، به حفظ فضای مذاکره کمک کنند. هرچند سطح این اقدامات ممکن است پایین باشد، اما اگر با نیت خیر همراه باشد، میتواند مثبت تلقی شود. چین و روسیه به دلیل روابط نزدیک و آگاهی کامل از فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران، میتوانند بهعنوان سخنگوی ایران در صحنه بینالمللی عمل کنند و از این طریق به مدیریت بحران کمک کنند. این انتظار ایران نهتنها بیجا نیست، بلکه کاملاً منطقی است و امیدوارم این دو کشور به وظایف بینالمللی خود، حتی برای حفظ وجهه خود، عمل کنند.
ابتکارات چین و روسیه نباید صرفاً به صدور بیانیههای کلی محدود شود
در جریان جنگ اخیر، یکی از انتقادات جدی به چین و روسیه این بود که هیچ ابتکار قابل توجهی برای کاهش تنش ارائه ندادند. گرچه رئیسجمهور چین پیشنهادی مطرح کرد، اما آن پیشنهاد متناسب با شرایط جنگ نبود. همچنین، پس از جنگ، گزارشهایی منتشر شد که پوتین به ایران پیشنهاد پذیرش «غنیسازی صفر» داده است؛ موضوعی که نه تأیید شد و نه تکذیب، اما انتظار بر این بود که این دو کشور ابتکاری قابل قبول برای حل مسئله هستهای ایران ارائه دهند، آیا میتوان چنین انتظاری از این دو کشور داشت؟
انتظار میرفت این دو کشور با توجه به عضویت دائم در شورای امنیت و تأثیرات گسترده جنگ ۱۲ روزه بر جهان، ابتکارات مؤثری ارائه دهند. ایران در این جنگ از اقدامات بسیار تهاجمی خودداری کرد و اقتصاد جهانی، بهویژه در حوزه انرژی و صادرات نفت، دچار اختلال جدی نشد. با این حال، چین بهعنوان کشوری که بیش از دیگران از اختلال در بازار انرژی متضرر میشود، میتوانست اقدامات فعالتری انجام دهد. ابتکارات این دو کشور نباید صرفاً به صدور بیانیههای کلی محدود شود، بلکه باید مبنای حقوقی مشخصی داشته باشد، مثلاً مبتنی بر اسناد سازمان ملل یا آژانس بینالمللی انرژی اتمی باشد. بهعنوان مثال، در برجام غنیسازی ۳.۶۷ درصد پذیرفته شده است، بنابراین هر پیشنهادی باید بر پایه اسناد معتبر باشد و با اقدامات عملی، مانند اعزام نمایندگان ویژه، پشتیبانی شود. عدم تحرک روسیه و چین در این زمینه، بهویژه با توجه به سابقه تاریخی آنها در میانجیگری، بسیار تعجبآور بود.
چین و روسیه از فعالیتهای هستهای ایران منتفع میشوند
یکی از ابهامات قدیمی که از زمان برجام نیز مطرح بوده، این است که اساساً نگاه روسیه و چین به توسعه برنامه هستهای ایران چگونه است. گاهی گفته میشود که این دو کشور تمایلی به گسترش این برنامه ندارند و شایعاتی درباره حمایت آنها از توقف غنیسازی مطرح میشود. ارزیابی شما از این فرضیه در مقطه کنونی چیست؟
واقعیت آن است که هیچ سند مشخصی وجود ندارد که نشان دهد آنها با فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران مخالفند. فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران، مانند غنیسازی اورانیوم برای استفاده در نیروگاهها، به نفع این دو کشور نیز هست. روسیه در حال تکمیل یک نیروگاه هستهای در ایران و ساخت دو نیروگاه دیگر است و چین نیز ظرفیت مشارکت در این زمینه را دارد. بنابراین، این دو کشور از فعالیتهای هستهای ایران منتفع میشوند. ابهام موجود احتمالاً به دلیل عدم تحرک کافی این کشورها پس از خروج آمریکا از برجام ایجاد شده است. اگر آنها اقدامات شفافتری انجام میدادند، این ابهام برطرف میشد.
چین به دلیل سیاست محافظهکارانه خود تمایلی به ارائه کمک نظامی به ایران ندارد
در جریان جنگ اخیر، افکار عمومی ایران انتظار کمک نظامی از چین و روسیه را داشتند؛ بهویژه در حوزه نیروی هوایی که ایران دچار ضعف است. ایران با هر دو کشور توافقات بلندمدت دارد و جنگندههای آنها نیز از قدرت قابلتوجهی برخوردارند. این انتظار وجود داشت که ایران بتواند از آنها جنگنده خریداری کند، بهویژه از چین که جنگندههایش توانایی خود را در منازعاتی چون هند و پاکستان اثبات کردهاند. آیا میتوان انتظار فروش تسلیحات به ایران پس از پایان جنگ را داشته باشیم؟
در شرایط کنونی که آتشبسی شکننده برقرار است و تهدیدات اسرائیل و آمریکا ادامه دارد، چین به دلیل سیاست محافظهکارانه خود در قبال کشورهای درگیر جنگ، تمایلی به ارائه کمک نظامی ندارد. حتی اگر توافقاتی برای خرید تسلیحات وجود داشته باشد، این همکاریها نیازمند ثبات، قراردادهای مشخص و مکانیسمهای تجاری شفاف است. از سوی دیگر، وابستگی بیش از حد به یک یا دو کشور خاص، مانند چین و روسیه، میتواند ایران را در موقعیت ضعف قرار دهد.
زیرساختهای صنعتی ایران پیش از انقلاب عمدتاً از اروپا تأمین شده بود و همکاری با شرکتهای اروپایی وجود داشت. این همکاریها اکنون دچار خدشه شده است و لازم است در مذاکرات با کشورهای اروپایی، بهویژه سه کشور قدرتمند عضو برجام، این موضوع نیز مورد توجه قرار گیرد. وابستگی صرف به چین یا روسیه میتواند از نظر اقتصادی و سیاسی محدودیتهایی ایجاد کند.
خودکفایی داخلی در برخی زمینهها کمک کرده، اما کافی نیست. بنابراین، ایران باید با تنوعبخشی به منابع تأمین نیازهای خود، از وابستگی بیش از حد به یک یا دو کشور خاص جلوگیری کند. این امر به ایران امکان میدهد در مذاکرات و تعاملات بینالمللی از موضع قویتری عمل کند و از فشارهای احتمالی اقتصادی و سیاسی کشورهای دیگر در امان بماند. امیدوارم مسئولین ایران با در نظر گرفتن این نکات، سیاستهای خود را در جهت تأمین منافع ملی تنظیم کنند.