یکی از موضوعاتی که در شرایط کنونی به عنوان بزرگترین سرمایه میتوان از آن یاد کرد، موضوع سرمایه اجتماعی در کنار سرمایه انسانی است.
معمولا در جوامعی که سرمایه اجتماعی بالاست، معنیاش این است که در آن جامعه اعتماد اجتماعی بالاست. در آن جامعه مشارکت اجتماعی و آگاهی اجتماعی بالاست و همچنین مولفههای دیگری که مربوط به حوزه سرمایه اجتماعی میشود.
این سرمایه اجتماعی، هم در شرایط عادی میتواند منبع مهمی برای توسعه هر کشوری قلمداد شود و هم در شرایط بحران اعم از بحرانهای طبیعی یا بحرانهای غیرطبیعی مثل جنگ یا بحرانهای انسانساز و دستساز.
معمولا مردم با رفتارها و واکنشهایشان و همراهیهایی که با مدیریت آن جامعه دارند، اثر آن سرمایه اجتماعی را در عبور با سلامت از آن شرایط بحرانی نشان میدهند و جامعه انسجام و همبستگی بیشتری دارد. حال گاهی مواقع این انسجام و همبستگی حین بحران ایجاد میشود و مدیریت هوشمند ایجاب میکند که این را تقویت کنند تا نهادینه شود.
گاهی مواقع، از قبل بحران سرمایه اجتماعی وجود دارد و نتیجه آن در شرایط بحران خودش را نشان میدهد. به عنوان مثال، اگر میگوییم مصرف آب باید کنترل شود، چون مردم اعتماد دارند، در مدیریت مصرف آب یا برق یا هر حامل انرژی مشارکت میکنند. یا کمک به مردم برای تامین مواد غذایی در شرایط بحران موجب میشود که دیگر احتکار نکنند و انبار هم در اختیار جامعه میگذارند.
در بحرانها، تاجران بحران دیگر خیلی موضوعیتی ندارد بلکه برعکس مشارکت، همکاری، همراهی، همدلی با مردم در آن جامعه نمود عینی بیشتری دارد و حتی مصوبات و سیاستگذاریهای انجام شده را میپذیرند و در اجرای آن نهایت تلاششان را بهکار میگیرند.
در جامعهای که سرمایه اجتماعی بالاست، مردم نگران سرقت اموال نیستند چون میدانند سرمایهای در آن جامعه وجود دارد که خودش به نوعی مراقبت اجتماعی از شرایط را انجام میدهد.
اما گاهی مواقع گول ظاهر را میخوریم یعنی اگر در یک بحرانی یک اتفاقی افتاد و مردم یک همکاری مقطعی انجام دادند، آن را به منزله سرمایه اجتماعی نهادینه شده قلمداد میکنیم در حالی که این گونه نیست و بعد کارهایی که میتواند سرمایه اجتماعی را نهادینه کند، انجام نمیدهیم.
اگر مردم در یک بحران به جایی برسند که مولفههایی که میتواند به این سرمایه قوام دهد، خود مدیران و دولتمردان در عبور از بحران به آن توجه نکنند، در شرایط بعدی به مراتب میزان مشارکت کمتر خواهد شد. آنچه نباید از آن غفلت کرد سرمایه اجتماعی نهادینه شده در جامعه است که میتواند هم پشتوانه محکمی برای دولتمردان به معنای عام و هم برای مردم باشد.
امیدواریم در بحرانهایی که ایجاد میشود این درس را بگیریم و همه جوره تلاش کنیم تا همراهی که مردم طی جنگ ۱۲ روزه داشتند و چون اسرائیل طرف مقابل ما بود، از این بحران درس بگیریم و فراموش نکنیم که بدون مردم نمیتوان کاری را انجام داد.
فاصله دولت و ملت همیشه برای پایداری و ثبات و انسجام و آرامش یک جامعه میتواند یک سم باشد مگر اینکه هر روز این فاصله کمتر شود و قوام بیشتری هم پیدا کند که هیچ چیزی نتواند آن را از هم بپاشاند.
در حوزه مددکاری اجتماعی این اعتقاد را داریم که اگر سرمایه اجتماعی در هر جامعهای بالا باشد، مسئولیتپذیری مردم در شرایط مختلف ورود پیدا میکند، جرم و جنایت کمتر میشود و مراجعان به حوزههای قضائی و حتی به نهادهای حمایتی هم کاهش پیدا میکند.
منبع: روزنامه آرمان ملی، سه شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴