درک کلی از آنچه به عنوان «مکانیسم ماشه» شناخته می شود. کاملا روشن است؛ مکانیسمی که در صورت فعال شدن می تواند دوباره همان قطعنامه هایی را که پیش تر علیه ما در سازمان ملل متحد صادر شده بود احیا کند. قطعنامه هایی که در عمل به بازگشت تمام قد تحریم های بین المللی علیه ایران منجر می شود.
این اتفاق نه تنها خوشایند نیست بلکه می تواند در شرایط کنونی کشور، دردسرها و فشارهای اقتصادی سیاسی و اجتماعی گسترده تری را به دنبال داشته باشد.
نکته ناراحت کننده اما اینجا است که برخی در داخل کشور یا مساله را بیش از حد ساده انگارانه می بینند یا عملا خود را به تجاهل می زنند. کسانی که ادعا می کنند «این هیچ است، هیچ تاثیری ندارد» یا «تحریم ها از قبل بوده اند، چیزی اضافه نمی شود» عملاً با مسئولیت گریزی سیاسی مواجه هستند.
۹۸ درصد تحریم ها پیش تر وجود داشته و بازگشت رسمی قطعنامه ها، آن دو درصد با قیمانده را هم به عنوان بهانه ای قانونی به دشمنان ما خواهد داد تا اقدامات تازه ای علیه کشور انجام دهند.
باید با شفافیت گفت که هر مصوبه ای علیه ما در شورای امنیت به ثبت برسد، خواه در ظاهر خنثی باشد یا نه، در عمل بهانه ای میشود برای اعمال فشارهای بیشتر. دشمنان ما در جهان منتظر چنین مستمسکی هستند.
آنها نه منتظر حسن نیت ما می مانند نه به وعده های کلامی دل می بندند، بلکه فقط به دنبال مجوزهای حقوقی اند تا فشارهای خود را توجیه پذیر جلوه دهند. حال عده ای در کشور به راحتی دم از جنگ با رویارویی می زنند بدون آنکه عواقب سخنان خود را بسنجند یا مسئولیت آنها را بپذیرند. کسی هم نیست که این افراد را به مسئولیت پذیری و درک شرایط فعلی کشور فرا بخواند.
این فضای بی تفاوتی و عدم نظارت بیش از آنکه راهگشا باشد، به وحدت ملی آسیب می زند. در چنین وضعیتی، آنچه بیش از هر زمان دیگری ضروری به نظر می رسد، انسجام ملی است. اهمیت انسجام چیزی نیست که نیاز به اثبات داشته باشد؛ مانند نیاز بدن انسان به آب، بدیهی و حیاتی است. اما متاسفانه عده ای در داخل کشور نه تنها برای این انسجام ارزشی قائل نیستند، بلکه در جهت بر هم زدن آن نیز تلاش میکنند.
این مساله دیگر از دایره اختلاف نظرهای معمول سیاسی خارج شده و وارد حوزه ای خطرناک شده است ؛حوزه ای که در آن هرج و مرج فکری ریشه انسجام اجتماعی را می خشکاند. در برابر این وضعیت پرسش اصلی باید متوجه کسانی باشند که انسجام ملی را هدف گرفته اند. باید پرسید چه چیزی به شما گفته اند؟ چه دلیلی برای این رفتار دارید؟ چرا بر خلاف نظر رهبری و حتی بر خلاف اجماع نمایندگان بر تفرقه و آشفتگی اصرار دارید؟ این پرسش ها ساده هستند اما پاسخ به آنها عملا امکان پذیر نیست زیرا بسیاری از این افراد یا نمی خواهند پاسخ دهند یا به کل مسئولیتی برای سخنان و رفتار خود قائل نیستند.
در کشور ما نوعی رخوت و بی تفاوتی نسبت به مسئولیت های عمومی ایجاد شده است؛ گویی هر کسی میتواند هر چه می خواهد بگوید بدون آنکه نگران عواقب گفتههایش باشد. این بی مسئولیتی در بیان و تحلیل مسائل حیاتی خود نشانه ای از یک زخم کهنه در ساختار گفت و گوی ملی است. دیگر کسی نه پاسخگو است، نه مطالبه گر پاسخگویی.
این وضعیت نه تنها خطرناک، بلکه از نظر اخلاقی و سیاسی نیز ناپسند است. مکانیسم ماشه و احتمال بازگشت تحریم ها، تنها یکی از ده ها بحران پیش روی کشور است. اما آنچه این بحران را خطرناک تر می کند نه صرفاً تصمیمات قدرت های خارجی بلکه فقدان همدلی و انسجام در داخل کشور است.
مادامی که برخی بدون مسئولیت و آگاهی به تصمیم گیری های حساس ورود می کنند، وضعیت از آنچه هست و خیم تر خواهد شد. امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند عقلانیت وحدت و مسئولیت پذیری در فضای عمومی و سیاسی کشور هستیم. این سه اصل باید مبنای هر تحلیل و تصمیمی قرار گیرد. هرکس که به واقع به آینده ایران می اندیشد نمی تواند در برابر خطرات پیش رو سکوت کنند، یا بدتر از آن با بی توجهی به انسجام و امنیت ملی به بحران ها دامن بزند. مسیر آینده را نه با شعار بلکه با تعهد، آگاهی و انسجام باید ساخت.
منبع: روزنامه سازندگی، سه شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴