در واقع، این اقدام بیش از آنکه واکنشی صرف به فعالیتهای هستهای ایران باشد، بخشی از راهبرد گستردهتر اروپا برای احیای سیاست مشترک دفاعی و خارجی اتحادیه اروپاست؛ راهبردی که ریشه در تحولات ژئوپلیتیک پس از حمله روسیه به اوکراین و پیروزی مجدد دونالد ترامپ در ایالات متحده دارد.
تا پیش از این، امنیت اروپا عمدتاً بر توان دفاعی ایالات متحده و ناتو استوار بود؛ اما تحولات سالهای اخیر، بویژه بازگشت ترامپ، این اتکا را با تردیدهای جدی مواجه کرده است. برای اروپاییها اکنون مسجل شده که بیمیلی واشنگتن به تعهدات امنیتیاش در قبال اروپا، صرفاً یک نوسان موقت نیست.
از همین رو، زمزمههایی جدی درباره بازتعریف استقلال راهبردی اروپا از جمله احیای ایده «چتر هستهای فرانسه برای قاره سبز»، بار دیگر در دستورکار پاریس، برلین و حتی لندن قرار گرفته است. در این فضا، شاهد نزدیکی بیسابقه دوجانبه میان فرانسه، آلمان و بریتانیا هستیم که همکاریهای امنیتی را هدف گرفتهاند. تقویت این پیوندها نهتنها واکنشی به بحرانهای جهانی، بلکه تلاشی برای بازسازی انسجام درونی اتحادیه اروپا نیز به حساب میآید؛ انسجامی که حالا بر محور چالش ایران صورتبندی میشود.
مسأله ایران: صحنه جدید قدرتنمایی اروپا
در ادامه همین سیاست، موضوع ایران به عنوان صحنهای تازه برای نمایش قدرت اروپا مطرح شده است. اروپاییها که در جریان جنگ اوکراین موفق شدند از توافق زودهنگام میان ترامپ و پوتین جلوگیری کنند، اکنون تلاش میکنند که در پرونده ایران نیز ابتکار عمل را به دست گیرند.
نارضایتی بیسابقه اروپا از تهران، از جمله در جریان جنگ ۱۲روزه، نمود عینی همین تغییر رویکرد است؛ چنانکه صدراعظم آلمان در اظهارنظری کمسابقه گفت: «اسرائیل همان کار کثیفی را انجام میدهد که ما نمیخواهیم خودمان انجام دهیم.» این جمله، بهخوبی گویای جابهجایی گفتمانی در نگاه اروپا به ایران است. در چهارچوب همین سیاست بود که فشارها بر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز افزایش یافت تا گزارش خود درباره ایران را زودتر منتشر کند.
غنیسازی صفر، موشکها و ایرانِ تهدیدآمیز
در همین مسیر، اتحادیه اروپا بار دیگر تأکید بر غنیسازی صفر را مطرح کرده و برخی مقامات اروپایی حتی ایران را به تهدید موشکی علیه اروپا متهم کردهاند. در این فضای متشنج، فعالسازی مکانیزم ماشه از سوی اروپا را باید بخشی از راهبرد گستردهتری دانست که هدف آن، هماهنگی بیشتر با سیاستهای ترامپ و بازسازی چهره امنیتی اروپا در دوران پسا اوکراین است.
این در حالی است که در دوران اول ریاست جمهوری ترامپ، اروپا موضعی متفاوت داشت و کوشید با مخالفت با خروج آمریکا از برجام و طراحی سازوکار مالی اینستکس، توافق را حفظ کند. اما امروز، برخلاف گذشته، شاهد اتخاذ مواضعی تند و همسو با واشنگتن هستیم.
ایران؛ واکنش متقابل و راهبرد فشار معکوس
ایران نیز در پاسخ به این رویکرد جدید اروپا سیاست متفاوتی در پیش گرفته است. برخلاف گذشته که گاه رویکرد تدافعی داشت، اکنون دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی تلاش میکند از موضعی تهاجمیتر وارد شود.
اظهارات مقاماتی چون دکتر عراقچی درباره کاهش قدرت دیپلماتیک اروپا و بیاثر بودن فشارهایش نشان میدهد که استراتژی تهران بر این پایه استوار شده که فشار اروپا را نه با عقبنشینی، بلکه با ایجاد موازنه در قبال ایالات متحده پاسخ دهد. به این معنا که اگر امتیازی قرار است داده شود، این امتیاز به آمریکا داده خواهد شد تا اروپا در عمل وادار به همراهی شود.
این سیاست البته ممکن است تبعاتی نیز در پی داشته باشد؛ از جمله احتمال تشدید مانعتراشی اروپا در روند هرگونه توافق. تجربه جلوگیری اروپا از صلح زودهنگام میان ترامپ و پوتین درباره اوکراین، نشان میدهد که اروپا توان اثرگذاری جدی در مسیرهای دیپلماتیک را دارد و نباید این بازیگر را دستکم گرفت.
ابعاد حقوقی مکانیزم ماشه و مخاطرات نظم هستهای
ایران از منظر حقوقی استدلال میکند که اروپا به دلیل نقض اساسی برجام- از جمله سکوت در برابر حمله اسرائیل و عدم پایبندی به تعهدات-صلاحیت حقوقی برای فعالسازی مکانیزم ماشه را ندارد. دکتر عراقچی در نامه اخیر خود به این موضوع پرداخته و تأکید کرده که شرایط توافق اساساً تغییر کرده است. بنابراین، نمیتوان همان مقررات پیشین را بر واقعیتهای کنونی تحمیل کرد.
از سوی دیگر، بسیاری از کارشناسان کنترل تسلیحات هشدار دادهاند که توسل اروپا به مکانیزم ماشه میتواند به تضعیف پیمان عدم اشاعه (NPT) بینجامد. بویژه اگر اعضای NPT احساس کنند که در ازای همکاری با آژانس، نمیتوانند از منافع صلحآمیز انرژی هستهای بهرهمند شوند، این به معنای فروپاشی توازن موجود در ماده ۴ این پیمان خواهد بود؛ توازنی میان خلع سلاح، عدم اشاعه و استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای.
در مجموع، فعالسازی مکانیزم ماشه از سوی اروپا نه فقط یک اقدام فنی یا حقوقی، بلکه بخشی از یک چرخش راهبردی در سیاست خارجی این قاره است. این اقدام هم به دنبال مشروعیتبخشی به ابتکار عمل اروپاست و هم در خدمت بازتعریف سیاست دفاعی مشترک.
اما در عین حال، اروپا باید مراقب باشد که در مسیر مواجهه با ایران، همان نظمی را که پس از جنگ جهانی دوم با ایالات متحده بنا نهاده، به مخاطره نیندازد. استفاده ابزاری از مکانیزمهای بینالمللی برای اهداف امنیتی، اگر بدون توجه به اصول بنیادین حقوق بینالملل انجام شود، نهتنها اعتبار اروپا، بلکه نظم هستهای جهانی را نیز تهدید خواهد کرد.
*کارشناس مسائل استراتژیک
منبع: روزنامه ایران، سهشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴