تهاجم رژیم صهیونیستی به مراکز غیرنظامی و به خاک و خون کشیدن شهروندان ایرانی، زندان اوین را هم در امان نگذاشت.
به گزارش ایران اکونومیست، رژیم متجاوز صهیونیستی که از مقابله مستقیم با نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ناتوان شده بود، دوم تیرماه در اقدامی خلاف تمامی اصول و معاهدات بینالمللی، زندان اوین را هدف حمله موشکی قرار داد. بر اثر این اقدام، تاکنون شهادت ۷۹ تن از زندانیان، کارکنان و مأموران تأیید شده است.
قربانیان همچنین کسانی بودند که برای ملاقات بستگانشان به اوین رفته بودند یا کسانی که در همسایگی زندان زندگی میکردند.
رسانههای خارجی فارسیزبان که زبانشان در محکوم کردن تجاوز اسرائیل به مکانهای غیرنظامی چون زندان اوین الکن است یا در بهترین حالت معدودی در بیان خود برای محکوم کردن این تجاوز آشکار صراحت لازم را ندارد، امروز در دفاع از حقوق همان زندانیانی داد سخن میدهند که نسبت به تعرض به جانشان از سوی رژیم صهیونیستی سکوت کردهاند.
تغییر نقطه ثقل رویداد مهمی چون حمله به زندان اوین در رسانههای خارجی فارسیزبان جالب توجه است؛ جایی که اصل خبر یعنی جنایت اسرائیل در بمباران زندان کمرنگ و در چرخشی عجیب، اخبار ثانویه چنان برجسته میشود که اصل ماجرا در سایه آن قرار میگیرد
تغییر نقطه ثقل رویداد مهمی چون حمله به زندان در رسانههای خارجی فارسیزبان جالب توجه است؛ جایی که اصل خبر یعنی جنایت اسرائیل در بمباران زندان کمرنگ میشود و در چرخشی عجیب، اخبار ثانویه چنان برجسته میشود که اصل ماجرا در سایه آن قرار میگیرد.
این شگرد در رسانهای چون بی بی سی فارسی کاملا مشهود است؛ جایی که در گزارش آن آمده است: «اگر ابتدا جنایت در حمله به مرکز غیرنظامی صورت میگیرد، این وضعیت به دست کسانی امتداد پیدا میکند که مسئولیت آن مراکز غیرنظامی را برعهده دارند»!
در ادامه تنها به وضعیت زندانیان بعد از حمله به زندان پرداخته میشود و از محکوم کردن این جنایت خبری نیست.
رادیو فردا به نقل از ارتش رژیم، یورش به زندان اوین را به عنوان حمله به یکی از «نهادهای سرکوب» توصیف میکند.
دویچهوله فارسی هم با این ادعا که «زندان اوین یکی از نمادهای حکومت ایران در سرکوب و شکنجه و اعدام معترضان است»، اینگونه تجاوز رژیم را توجیه میکند: «بمباران ساختمان اداری زندان اوین پس از آن انجام گرفت که اسرائیل رسما اعلام کرد قصد دارد به برخی نمادهای سرکوب جمهوری اسلامی حمله کند.»
این قلب واقعیات، در محورهای دیگر هم تکرار میشود. این رسانهها ابتدا با طرح ادعای فرار «هدایتالله فرزادی» رئیس زندان اوین از محوطه زندان پیش از وقوع حمله که البته جعلی بودن آن مشخص شد، تلاش کردند روی جنایت اسرائیل سرپوش گذاشته، مسئولان ایرانی را مرعوب تصویر یا برای رژیم «شریک جرم» پیدا کنند.
کانالهای ایران وایر و من و تو به نقل از «فاکسنیوز» مدعی شدند که رییس زندان اوین، اندکی پیش از حملات هوایی اسراییل به تهران، از محل خدمت خود گریخته و این فرار به دنبال تماسی از سوی مقامهای اطلاعاتی اسراییل با پسر وی صورت گرفته است.
انتقاد از مرخص نکردن زندانیان در شرایط جنگی هم در همین راستا مطرح میشود. «رضا اکوانیان» در گفتوگو با ایران اینترنشنال با طرح این ادعا که «اگر ایران فکر جان زندانیان بود باید به آنها مرخصی میداد» در این زمین بازی کرد.
این رسانهها تلاش میکنند بگویند این «شرایط سخت» را جمهوری اسلامی «به عمد» برای زندانیان رقم زده تا فشار بیشتری به آنان آورده و در همین راستا پیامی معنادار به جامعه بدهد!
اکوانیان حتی در سناریوسازی و دروغپردازی پا را فراتر از توهمات معمول گذاشته و «انتقال زندانیان از اوین و عبور دادن آنان از روی تلی از خاک و آوارها و عبور ناگزیر از دری که مورد اصابت قرار گرفته» را به «استفاده از زندانیان به عنوان سپر انسانی از سوی فرزادی» تعبیر کرده و مدعی میشود: اسرائیل اوین را زد و بیگناهان را کشت ولی «جمهوری اسلامی هم در این جنایت شریک بود.»! البته گویا تحلیلگر ایران اینترنشنال فراموش میکند که رئیس زندان اوین پیشتر فراری اعلام شده بود!
ارائه تفسیرهای شخصیشده، وارونه و هدفمند که ذهن، احساس و باور مخاطب فارسی را هدف قرار گرفته در دستور کار این رسانهها است.
این رسانهها تلاش میکنند بگویند این «شرایط سخت» را جمهوری اسلامی «به عمد» برای زندانیان رقم زده تا فشار بیشتری به آنان آورده و در همین راستا پیامی معنادار به جامعه بدهد.
«شاهد علوی» در گفتوگو با ایراناینترنشنال مدعی شده که جمهوری اسلامی از این فرصت استفاده کرده تا فشار و رنج بیشتری را بر زندانیان سیاسی و عقیدتی تحمیل کند تا اراده آنها را بشکند و این پیام را به جامعه منتقل کند که «اگر از بمباران اسرائیل جان سالم به در ببرید هم، از شیوههای کشتن تدریجی ما جان به در نمیبرید»!
انتقاد از محل و شرایط نگهداری زندانیان هم از محورهای برجسته و پرتکرار در این رسانهها است.
رسانههای بیگانه با استناد به بیانیه زندانیان سیاسی و روایت چهار زن در بند زنان اوین (که نام و نشانشان هم مشخص نیست) و همچنین ویدئوی ادعایی از زندان بزرگ که «سازمان حقوق بشر ایران» با پیشینه و سویههایی مشخص منتشر کرده، نسبت به آنچه شرایط «وحشتناک» و «غیرانسانی» نگهداری و وضعیت «وخیم» بهداشتی زندانیان میخوانند ابراز نگرانی میکنند.
نبود آب آشامیدنی، نبود پزشک، فقدان امکان دسترسی به دارو، ندادن اجازه برای تماس زندانیان با خانوادهها، نبود امکان استفاده از کارتهای بانکی، تراکم بالا در محل نگهداری و ... کلیدواژههایی است که این رسانهها روی آن مانور میدهند.
بی بی سی فارسی از «شرایط غیر انسانی زندان قرچک» و «بدرفتاری مسئولان زندان» میگوید، رادیو فردا از «وضعیت بسیار وخیم» زندانیان در قرچک و زندان بزرگ تهران، ایران وایر از «بیاطلاعی از سرنوشت شماری از زندانیان بویژه زندانیان محبوس در بند امنیتی ۲۰۹» و «تهدید خانوادههای زندانیان به سکوت از سوی نهادهای امنیتی» و دویچهوله از «ضرورت شفافسازی درباره محل نگهداری و سلامت زندانیان». ایراناینترنشنال نسبت به آنچه «بگیر و ببند فلهای» میداند و صدای آمریکا هم نسبت به آنچه «احکام ناعادلانه» برای برخی زندانیان میخواند، ابراز نگرانی میکنند. همه این جزئیات در رسانههای یادشده هست ولی حرفی از محکومیت صریح و شفاف اقدام اسرائیل در حمله به مراکز غیرنظامی نیست.
در میان این رسانهها تنها بی بی سی به صورت موردی و گذرا از حمله اسرائیل به زندان اوین به عنوان جنایت جنگی نام میبرد، هر چند سریع از آن عبور میکند و گزارشهای خود را روی وضعیت کنونی زندانیان متمرکز میکند.
این رسانهها با دوقطبیسازی شدید میان مردم و نظام، سعی میکنند خود را مدافع حقوق ملت نشان دهند؛ همان مردمی که پایمال شدن اولین حقوق اساسی یعنی جانشان از سوی دشمن خارجی را نادیده میگیرند
ایران اینترنشنال که عملکردش طی سه هفته اخیر بیش از پیش چهره ضدایرانی این شبکه را مشخص کرده، نه تنها از اطلاق عنوان جنایت جنگی به حمله اخیر اسرائیل خودداری میکند، بلکه تلاش دارد آنچه را برخورد جمهوری اسلامی ایران با زندانیان میخواند مصداق جنایت معرفی کند. به نوشته این رسانه، «سازمان عفو بینالملل خواستار شفافسازی فوری جمهوری اسلامی درباره وضعیت و محل نگهداری زندانیان زندان اوین پس از حمله اسرائیل در دوم تیرماه شد. این نهاد هشدار داده خودداری از ارائه اطلاعات میتواند مصداق جنایت باشد.»
خودداری این رسانهها از محکومیت جنایات اسرائیل در حمله به شهروندان عادی و مراکز غیرنظامی چون بیمارستان و خانهها و آمبولانس و ... در هفتههای اخیر، واقعیات زیادی را در مورد آنان به وضوح عیان کرد. چطور ممکن است این رسانهها مدافع مردم ایران باشند و در مقابل تجاوز رهبران تلآویو به خاک وطن و تعرض به جان شهروندان سکوت کنند؟ این در حالی است که این رسانهها با دوقطبیسازی شدید میان مردم و نظام، سعی میکنند خود را مدافع حقوق مردم نشان دهند؛ همان مردمی که پایمال شدن اولین حقوق اساسی یعنی جانشان از سوی دشمن خارجی را نادیده میگیرند.
این رسانهها امروز نسبت به گرفته شدن «جان» نزدیک به هشتاد نفر در پی این تجاوز توجه چندانی نشان نمیدهند و در برابر، نسبت به «مکان» و «شرایط» نگهداری و شرایط زیست موقت کنونی زندانیان نجات یافته از توحش اسرائیل ابراز نگرانی شدید میکنند. مخاطب ایرانی اما این دوگانگی را میبیند و این سوال در ذهنش نقش میبندد که آیا جان زندانیان مهمتر از مکان موقت نگهداریشان آن هم در شرایط تحمیلی و حساس کشور نیست؟