جمعه ۲۰ تير ۱۴۰۴ - 2025 July 11 - ۱۴ محرم ۱۴۴۷
۰۸ تير ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۵

در پساجنگ ۱۲روزه

جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران، به لحاظ پدیدارشناسی برای هر دو طرف، جنگ ناخواسته‌ای نبود. کشور متجاوز بر اساس آرمان متافیزیکی خویش به دنبال تثبیت سرزمین و مشروعیت بخشیدن به اشغالگری در سرزمین فلسطین بود و جمهوری اسلامی نیز بر آرمان آزادسازی فلسطین و دفاع از مسلمانان اصرار داشت.
کد خبر: ۸۱۴۵۲۹

این مخاصمه بیش از ۴ دهه از «دام چرچیل» شروع شد که جنگ سرد بر مبنای شعار دفاع از فلسطینیان به ‌طور عام و حمایت از گروه‌های جهادی نظیر حماس به ‌طور خاص، جمهوری اسلامی را رودرروی رژیمی قرار داد که شکل‌گیری آن با حمایت قدرت‌های بزرگ، ایالات‌متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی صورت گرفت.

شوروی با انتقال ۳ میلیون یهودی به سرزمین اشغالی و امریکا با دکترین ایجاد پایگاه امن برای خود در خاورمیانه درصدد مشروعیت بخشیدن به آن شدند.

با حمله ۷ اکتبر تحت عنوان توفان‌الاقصی، جمهوری اسلامی عملا از دام چرچیل عبور کرد و در دام توسیدید (جنگ نظامی) افتاد.

رئالیسم نئاندرتال به‌ طور کلی به معنای بازگشت به اصول و مفاهیم بنیادین و شاید خام‌تری از رئالیسم است که در آن منافع ملی، قدرت و بقا به شکلی بسیار اولویت‌بندی شده و بدون توجه به ارزش‌ها، اخلاقیات، یا همکاری‌های پیچیده درنظر گرفته می‌شوند.

رئالیسم نئاندرتال ریشه‌های عمیقی در رئالیسم کلاسیک و نوواقع‌گرایی دارد، اما اغلب به معنای گونه‌ای افراطی‌تر و تقلیل‌یافته‌تر از آن است. رئالیست‌های سنتی ممکن است پیچیدگی‌های بیشتری در روابط بین‌الملل را بپذیرند یا به نقش دیپلماسی و مذاکره نیز توجه کنند، درحالی که رئالیسم نئاندرتال ممکن است این جنبه‌ها را به حداقل برساند یا حتی نادیده بگیرد. این اصطلاح بیشتر برای تاکید بر جنبه‌های ابتدایی و غریزی‌تر از رفتار دولت‌ها در عرصه بین‌الملل به کار می‌رود.

رئالیسم نئاندرتال نگاهی است که روابط بین‌الملل را به صحنه بقای قدرتمندان تشبیه می‌کند؛ جایی که منافع حیاتی و قدرت تنها معیارهای اصلی رفتار دولت‌ها هستند.

پرسش اساسی این است آیا جمهوری اسلامی به دنبال تغییر رویکرد از رئالیسم سنتی به رئالیسم نئاندرتال در روابط بین‌الملل است؟ از ویژگی‌های اصلی رئالیسم نئاندرتال می‌توان به پارادایم‌های زیر اشاره کرد که به اعتقاد جامعه‌شناسان برخی آنها حین جنگ و پساجنگ ۱۲روزه در سیاست‌های جمهوری اسلامی نمایان شده است.

۱- اولویت مطلق منافع ملی: در این دیدگاه، منافع ملی به هر قیمتی باید حفظ و توسعه یابد. هرگونه همکاری بین‌المللی یا تعهد به هنجارها تنها در صورتی پذیرفته می‌شود که مستقیما به نفع کشور باشد.

۲- تمرکز بر قدرت و امنیت: قدرت نظامی و اقتصادی ابزار اصلی برای تضمین امنیت و بقا تلقی می‌شود. کشورها به دنبال افزایش قدرت خود هستند تا بتوانند در یک محیط آنارشیک از خود محافظت کنند و به اهداف خود برسند.

۳- بدبینی به همکاری‌های بین‌المللی: همکاری‌ها و سازمان‌های بین‌المللی اغلب به عنوان ابزاری برای تامین منافع کشورهای قدرتمندتر یا به عنوان تلاشی بی‌فایده برای غلبه بر طبیعت خودخواه دولت‌ها دیده می‌شوند. اعتماد به دیگران بسیار پایین است.

۴- تصمیم‌گیری براساس واقعیات خام: تصمیم‌گیری‌ها براساس ارزیابی‌های سرد و بی‌طرفانه از واقعیت‌های قدرت و منافع صورت می‌گیرد، بدون اینکه احساسات، ایدئولوژی‌ها یا ارزش‌های اخلاقی نقش زیادی داشته باشند. در واقع، این رویکرد به نوعی «واقع‌بینی افراطی» در روابط بین‌الملل نزدیک است.

۵- تاکید بر خودیاری (Self-help): هر کشوری باید به تنهایی و با تکیه بر توانایی‌های خود از منافعش دفاع کند، زیرا هیچ نهاد یا قدرتی بالاتر از دولت‌ها وجود ندارد که بتواند امنیت آنها را تضمین کند.

پرسش دوم این است که آیا تغییر رویکرد منجر به ایجاد انسجام پایدار و دوری از بازگشت به تجربه در سیاست بین‌الملل خواهد شد؟

پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، ایران شاهد جنبش‌های مردمی متعددی بوده است. این جنبش‌ها شامل اعتراضات دانشجویی، اعتراضات کارگری، اعتراضات قومی و مذهبی و همچنین اعتراضات گسترده‌تر به نتایج انتخابات و مسائل اقتصادی بوده‌اند که همراه با خشونت‌هایی بوده و در این خشونت‌ها تعداد زیادی از هموطنانمان را از دست دادیم. اگر به وقایع آن روزها رجوع کنیم اکثر کشورهای غربی کشته شدن زنان و کودکان و... را به ‌شدت محکوم کردند.

آن روزها تمام شد و تقویم به جنگ ۱۲ روزه اسراییل علیه ایران رسید؛ روزهایی که در آن زنان و کودکان بیگناه ایرانی کشته شدند، اما از آن همه توییت‌ و هیاهوی بشردوستانه غربی (!) حتی به اندازه یک خط هم خبری نیست که نیست. حتی یک خط هم در محکومیت این امر از جامعه غربی ندید و این موضوع در کنار آزاردهنده بودنش یک پیام بسیار قوی دارد: انسان ایرانی و جامعه ایرانی باید خودش برای دردهای خودش کاری کند؛ بیرون از مرزهای ایران هیچ خبری نیست، جز هیاهو و جز نقشه برای استعمار انسان مدرن.

 

منبع: روزنامه اعتماد، یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴

آخرین اخبار