به گزارش ایران اکونومیست، "انجمن شاعران مرده "داستانی درخشان با محوریت گروهی از پسران نوجوان است که میخواهند آینده و زندگی خود را بسازند. این فیلم با زبانی متفاوت چالشهای نوجوانی، هویت و خودشناسی را به تصویر میکشد و افراد تاثیرگذاری که میتوانند راهنمای زندگی نوجوان باشند را مطرح میکند. شاید از همین نقطه با فیلم همراه شدید. این تجربه برای بسیاری از ما قابل درک است که کسانی با نگاه و صلاحدید خودشان ما را به پیمودن مسیری در زندگی مجاب کردهاند و یا وجود افرادی که اشتیاق به دستیابی و حرکت به سمت اهدافمان را به وجودمان انداخته باشند.
اما چرا گروه زندگی این فیلم را به خانواده پیشنهاد میکند؟ این فیلم در کلیترین حالت ممکن میخواهد به مخاطب خود در هر سنی که باشد بگوید زندگی را باید زندگی کرد اما نه از روی نسخه دیگران بلکه زندگی موهبتی کوتاه است که باید خودتان آن را تجربه کنید و لحظههایش را غینمت بشمارید. تماشای این فیلم علاوه بر این میتواند برای نوجوانانی که در اوایل راه و تصمیم برای آینده خود هستند جذاب باشد. همچنین، برای والدینی که فرزند نوجوانی دارند، نیز الهام بخش است. این مسئله که فرزندان قرار نیست آرزوهای والدین خود را محقق کنند چیزی است که توسط سینما و فیلم بهتر قابل درک است. فرزندان ما باید آرزوی خود را داشته باشند و پیش از آن باید زندگی را تجربه کنند تا آرزویی داشته باشند. تشریح اختلافات ذهنی یک نوجوان با خانواده و همچنین نگاهی که در سیستم آموزشی برای موفقیت دانش آموزان وجود دارد از نکات مثبت این فیلم است.
"انجمن شاعران مرده " به کارگردانی پیتر ویر در سال ۱۹۸۹ اکران شد و برای بیش از سه دهه فیلمی محبوب و تأثیرگذار بود و هست. بازی رابین ویلیامز در نقش معلم ادبیات بازی به یاد ماندنی بود که تام شولمن فیلنامه نویس، آن را براساس تجربه که از دو تن از معلمان خود داشته نوشته بود. این فیلم در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه اسکار بهترین فیلنامه غیر اقتباسی و در بخش بهترین بازیگر مرد، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نیز نامزد جایزه اسکار شد.
درباره فیلم
داستان فیلم در مورد مدرسه "ولتن" است که قوانینی بسیار خشک و سختگیرانه دارد. "گیل نولان" مدیر مدرسه بهطور مستمر از دانشآموزان میپرسد: "آقایان، ارکان چهارگانه کدامند؟" و همه هماهنگ فریاد میزنند: "سنت، انضباط، افتخار، سرافرازی." نولان میخواهد دانش آموزان خود را برای دانشگاه آماده کند و این سختگیری را ضامن موفقیت آنها میداند. نوجوانان به شدت تحت نظارت خانواده و مدرسه هستند تا بتوانند نمرههای خوبی را کسب کنند و به جایگاه شغلی مطابق نظر و خواست خانواده برسند.
در کالج ولتن از دانش آموزان خواسته میشود که فقط و فقط به درس و تحصیل پرداخته و نمرههای درخشان کسب کنند. اما بازنشسته شدن دبیر انگلیسی و ورود جانشینی برای او به نام «جان کیتینگ» سرآغاز تحولات در آموزش و نگاه نوجوان به زندگی میشود. معلمی که هیچ شباهتی به دیگر معلمان ولتن ندارد. روش تدریس کیتینگ با آنچه دانشآموزان پیشتر به آن عادت داشتند، کاملاً متفاوت بود. او دیدگاهی نو نسبت به ادبیات داشت و از دانشآموزانش میخواست با نگاهی تازه به چیزها نگاه کنند.
به جهان طور دیگری نگاه کنید
در اولین روز کلاس، دانش آموزان از روشهای غیرمعمول آموزش معلم جدید، جان کیتینگ شگفت زده شده بودند. کیتینگ که سابقا در همین مدرسه و نظام آموزشی فارغالتحصیل شده بود، دانش آموزان خود را تشویق میکرد که "زندگی خود را خارق العاده کنند"، احساسی که شاید در معنای ساده "در لحظه زندگی کن" خلاصه شود. در جایی از فیلم جان کیتینگ در حالی که مشغول به تدریس است ناگهان به بالای میز خود میرود و از شاگردانش میخواهد آنها هم روی میز رفته و با نگاهی متفاوت به همهچیز بنگرند. با این حرکت نمادین، می خواهد متفاوت نگریستن به هستی را به شاگردانش یاد بدهد و به آنها بگوید که میتوانند از موضع جدیدی به جهان نگاه کنند.
به شیوه خودتان راه بروید
جان کیتینگ از بچهها میخواهد که در حیات مدرسه قدم بزنند و مصرانه به آنها میگوید که به شیوه خود گام بردارند. با این حرکت نمادین او به شاگردانش یاد میدهد که هریک از آنها وجودی منحصر به فرد دارد که باید به شیوه خود زندگی کند راه برود و انتخاب کند؛ یک راه درست، یک روش یگانه به سوی سعادت و خوشبختی وجود ندارد و هرکس باید به شیوه خاص خودش با موسیقی زندگی برقصد.او معلمی است که اندیشیدن را به شاگردانش آموزش میدهد و نه اندیشهها را، معلمی که از آنها میخواهد شعر زندگی را از اعماق وجود خود فریاد بزنند و به ساختارهایی که از آنها تجربه زندگی را دریغ کرده، تردید کنند.
شعر میتواند جهان انسانها را متحول کند
در این فیلم بر قدرت تاثیرگذار و دگرگونکننده شعر در تجربه انسانی تاکید میشود. کیتینگ با کمک ادبیات و شعر میخواهد تخیل شاگردانش را روشن کند تا آنها تفاوتها را بیبنند. او در قسمتی از کلاس از شاگردانش خواست تا خودشان شعر بگویند و با صحبت و کمک به یکی از آنها که نمیتوانست شعری بگوید تلاش کرد تا احساسات درونی خود را پیدا کند و بتواند آن را در قالب کلمات بروز دهد.
معلم الهام بخش جریانی از یادگیری در لحظه است
این فیلم برای بسیاری از معلمان و مربیان تربیتی میتواند جذاب و ترغیب کننده باشد تا رویکردهای دانشآموز محور و خلاقانهتری برای تدریس داشته باشند. تصویر معلم الهامبخشی که روشهای سنتی را به چالش میکشد، و میتواند زندگی دانشآموزان را متحول کند و درک بیشتری از اهمیت تفکر انتقادی و بیان شخصی در آموزش پرورش را یادآوری کند.
در جای دیگری از فیلم به یاد کتاب مائدههای زمینی میافتیم : " آخر همه کتابها را خواهیم سوزاند! برای من خواندن این که شن ساحلها نرم است کافی نیست: میخواهم پای برهنهام این نرمی را حس کند. معرفتی که قبل از آن احساسی نباشد، برای من بیهوده است." این موضوع در جایی از فیلم دیده میشود که جان کیتینگ دیدگاه ادبی را در مقدمه کتاب برای بچهها تدریس میکند و از آنها میخواهد که خودشان فکر کنند و درباره این موضوع جسورانه نظرورزی کنند. سپس به آنها میگوید مقدمه کتاب را پاره کنید این کتاب انجیل نیست و این دیدگاه تنها یک نظر درباره این موضوع است و شما میتوانید نظر خود را داشته باشید.
فرزند شما سرنوشت خودش را دارد
والدین همواره پیشرفت و موفقیت فرزندان خود را میخواهند. این خیرخواهی و در اختیار گذاشتن تجربه، گاهی مانعی میشود تا فرزندانشان زندگی را تجربه و آزمون و خطا کنند. وقتی فرزند ما میخواهد برای خود رشته تحصیلی انتخاب کند و یا مسیر جدیدی را دنبال کند، دست او را باز بگذاریم راهنماییهای لازم را به او نشان دهیم اما بگذاریم خود او سرنوشت و علاقهاش را انتخاب کند.
فرزندان ما باید با تصمیمات و نتایجی که از آن بدست میآورند روبرو شوند. مهمترین درسی که میتوانند در زندگی بگیرند مواجهه با همین تصمیمات خواهد بود. تجربه و ماجراجویی اساس زندگی کردن است و اگر این را از خود و فرزندانمان دریغ کنیم چیزی جز یک ربات نخواهیم بود که با تجربیات از پیش تعریف شده دیگران زندگی را زیستهایم.