داستان سرایی و لفاظی درباره حمله اسرائبل به ایران نقل محافل ژورنالیستی غرب شده است و درباره آن هر روز مطلبی جدید منتشر می شود. اما اصل ماجرا از حیث محاسبات سیاسی و نظامی چیست و در عالم واقع چنین امری ممکن است؟ برای پاسخ به این امر باید تحلیل های راهبردی بر اساس داده های عینی ارائه کرد تا ذات قضیه عیان شود.
به طور مشخص در خبری قابل توجه، در 22 جولاي كانال 10 تلويزيون اسراييل فاش ساخت كه هرقدر تهديدهاي اسراييل به حمله به ايران زيادتر ميشود، نگرانی رهبران و فرماندهان برجسته اسراييل نيز بيشتر ميشود و رئيس ستاد ارتش اسرائيل، ژنرال بنيگانتس، مواضع مخالفتآميز خود را با حمله به ايران بيشتر كرده است. در راس هیئت حاکمه اسرائیل، گانتس مخالف هرگونه حمله يك جانبه نظامي اسراييل به ايران است. گانتس به طور مشخص گفته است كه حمله اسراييل به ايران «بيفايده، بلكه مضر است و قدرت دولت اسراييل در رابطه با مقابله با قدرت ايران محدود است، و به قدرت آمريكا نميرسد. جبهه داخلي اسراييل كه داراي ذهنيت جنگ طلب است، اما امروز عملا براي مقابل با تهديد ايران و آمادگي ندارد». اوج سخنان گانتس آنجا بود كه وي گفت: «حمله اسراييل اصلا تعيينكننده نيست؛ به قول ژنرال دان هلوتص مجرد تكان بال پرنده است. اين كار سبب خسارت عظيم به قدرت بازدارندگي اسراييل ميشود در نهايت اگر خسارات وارده بر اسراييل به طرح اتمي ايران برآورد شود، اين خسارات ناچيز خواهد بود و اين قدرت بازدارندگي اسراييل است كه به آن خسارت وارد شده است.»
بنابراین مشخص است که راس سیستم نظامی اسرائیل بر اساس تحلیلی که از توان خود دارد حمله به ایران را غیر ممکن می داند. در این میان اما اسرائیل می خواهد این ضعف را با شانتاژ رسانه ای و البته فراهم کردن میدان برای مانور ابلهان حزب جمهوریخواه فراهم کند . به یاد داریم که نامزد جمهوریخواهان در سفر به اسرائیل چه اراجیفی را درباره ضرورت حمله به ایران بر زبان راند. اوج حماقت سیاسی او آنقدر بالا گرفت که «واشنگتنپست در 29 جولای (8 مرداد ماه) نوشت:«رامني با ملاقات مقامات برجسته اسراييل و نخستوزير اسراييل ريسك بزرگي را پذيرفته است. او ر در صدد ر اثبات شجاعتش در به عهده گرفتن فرماندهي كل قواست. رامني ردر حالي به بيتالمقدس وارد شد كه روزهاي سختي را در انگليس گذرانده بود. او در آنجا مرتكب اشتباه شد و از بازيهاي المپيك اين كشور انتقاد كرد و خشم ميزبانان خود را برانگيخت. رامني خواستار عدم انتقاد از اوباما در خاك كشور خارجي شد و به اين سنت ديرينه آمريكا كه اختلافات سياسي را بايد در خانه نگه داشت، احترام گذاشت، اما بيانات مشاورش مبني بر تمايل رامني به حمايت از حمله اسرييل نشاندهنده اختلاف نظر اين دو رقيب است»
روابط قدیمی دو عنصر نامطلوب
واشنگتن پست اما در ادامه به طور ناشیانه ای دلیل این لفاظی لو می دهد:« رامني و نتانياهو از زمان جواني كه هر دو تاجراني فعال در گروه مشاوران بوستن در دهه 1970 بودند، يكديگر را ميشناسند. روز دوشنبه، رامني در برنامه تامين بودجه همراه با حاميان آمريكا در اسراييل شركت ميكند، بعضي از مهمانان از آمريكا تنها به خاطر اين مراسم به اينجا آمده اند، كمپين او جلوي ورود گزارشگران را به اين مراسم كه در هتل پادشاه ديويد به همراه 50 نفر يا تعداد بيشتري از ثروتمندان حامي او انجام ميشود گرفته است، اكثر آنها 50 هزار تا 100 هزار دلار كمك كرده اند. مخفي نگه داشتن مراسم تامين بودجه در اينجا تغيير رفتار رامني در برخورد با اين مساله را نشان ميدهد زيرا در آمريكا چنين مراسمي در مكانهاي عمومي مانند هتلهايي صورت ميگيرد كه خبرنگاران به راحتي اجازه ورود به آنجا را دارند. قرار است آدلسون نيز در اين مراسم حضور يابد. او ميخواهد 100 ميليون دلار براي شكست اوباما هزينه كند و ميليونها دلار به گروهي كمك كرد كه از رياست جمهوري رامني حمايت ميكرد. »
این سناریو هنگامی شکل عینی تری به خود می گیرد که به یک مقاله انتقادی در روزنامه صهیونیستی هاآرتص درباره طراحی پنهان نخست وزیر و وزیر جنگ این رژیم برای کشاندن اجباری امریکا به درگیری نظامی با ایران توجه کنیم.
17 مرداد 1391 (7 اوت 2012) طی مقاله ای در هاآرتص منتشر شده است که باید از هر حیث به آن توجه کرد . هاآرتص نوشته است:«مخالفت جامع مقامات ارشد نظامی اسرائیل با حمله به ایران قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از یک راز نشات می گیرد. رهبران اسرائیل به شکلی محرمانه به جزئیات این راز اشاره کرده اند. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و ایهود باراک وزیر جنگ اسرائیل در گفت وگوهای خصوصی بر منطق پشت پرده جنگ علیه ایران تاکید دارند. آنها ادعا می کنند هدف از این جنگ در حال حاضر کشاندن آمریکا به این نبرد بر خلاف میل آن است».
وی در تشریح این موضوع می نویسد: «به گفته نتانیاهو و باراک، اسرائیل با استفاده از قدرت نظامی تنها می تواند برنامه هسته ای ایران را یک سال عقب بیندازد که این میزان تاخیر ارزش حمله را ندارد. تنها نیرویی که می تواند به لحاظ نظامی طرح ایران را متوقف کند،آمریکاست».
هاآراتص ادامه می دهد: «نتانیاهو می گوید مشکل این است که دولت آمریکا نمی خواهد دست به چنین کاری بزند. از نظر او راه حل آن ساده است. درست قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، زمانی که میت رامنی نامزد جمهوری خواه این انتخابات دوشادوش اوباما پیش می رود، اگر پاسخ احتمالی ایران به حمله به این کشور تلفات قابل توجه و خسارات هنگفتی را در منطقه و به ویژه در اسرائیل به بارآورد، رئیس جمهور آمریکا هیچ چاره ای ندارد به غیر از اینکه دستور پیوستن نیروهای مسلح خود را به این جنگ صادر کند. نتانیاهو این گونه حساب کرده است که اگر اوباما در این جنگ مشارکت نکند انتخابات را از دست می دهد. سپس رامنی جایگزین وی می شود و به نشانه تشکر این ماموریت نظامی را به پایان می برد».
جالب آنکه نویسنده هاآرتص در ادامه این نظریه را رد می کند و می نویسد: «مشارکت آمریکا در یک جنگ تنها با توافق قبلی و با استفاده از روش های یک سیاست مدرن ممکن است. رهبری که در دستیابی به این هدف ناکام باشد نمی تواند با تصور اینکه با قربانی کردن جان تعداد زیادی از اسرائیلی ها، آمریکا به این جنگ وارد می شود، دست به این بازی خطرناک بزند».
کابینه امنیتی در خواب!
ماجرا وقتی جالب تر می شود که مطابق با اطلاعات منتشره از سوی منابع مطلع منطقه کابینه امنیتی این رژیم اساسا درباره مسئله حمله به ایران حتی بحث هم نکرده است!!
این منابع تاکید می کنند که قول یک منبع آگاه اسراییلی نوشت همه آنچه نتانیاهو و باراک گفته اند لفاظی است و کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی درباره مسئله ایران جلسه ای تشکیل نداده است. این در حالی است که ایهود باراک پیشتر گفته بود که کابیه این رژیم درباره موضوع حمله به ایران تصمیم خواهد گرفت و این یک مسئله شخصی نیست.
یک مسئول اسرائیلی هم به یک رسانه منطقه ای گفته است که کابینه امنیتی نتانیاهو که از 8 وزیر تشکیل شده از یک سال پیش تاکنون نتوانسته به طور مفصل به مسئله بپردازد و این نشان از آن دارد که اقدام قریب الوقوعی صورت نخواهد گرفت این مسئول اسرائیلی که بنابر نوشته این روزنامه از نشست های پشت درهای بسته این وزراء مطلع است، گفت: «این هشت وزیر از ماه ها پیش ایران را مورد کنکاش قرار نداده اند. امکان دارد از این بعد در جلساتی که دارند به این موضوع بپردازند اما من این گفت وگوها را جدی نمی گیرم. حتی این امکان وجود ندارد که این وزراء در حاشیه دستور کار خود تصمیمات عینی یا گام های سیاسی در مباحثات یک ساعته خود علیه ایران اتخاذ کنند».
این مسئول اسرائیلی تصریح کرد: «درکنار کابینه امنیتی اسراییل که با هم اختلاف دارند مقامات نظامی بلند پایه و رهبران اطلاعات اسرائیل نیز به طور کلی با حمله یک طرفه اسرائیل به اهداف ایران مخالف هستند و آن را چالشی غیر منتظره برای نیروهایشان قلمداد می کنند».
بنابراین به طور مشخص باید تاکید کرد که اسرائیل به خوبی از توان اندک خود برای مقابله با ایران مطلع است و به هیچ عنوان چنین ریسکی را نخواهد کرد. در این میان فقط یک نقشه شیطانی را در دستور کار قرار داده است و آن کشاندن آمریکا به میدان منازعه با ایران است، امری که تاکنون تمهیدات سیاسی و نظامی ایران هزینه بالای آن را برای غرب عیان کرده است و باعث شده اوباما هشیارانه این نقشه را دور بزند و صرفا میدان منازعه را در حیطه «تحریم» گسترش دهد.
با این وصف، در مصاف با ایران اسرائیل گنجشک ضعیفی است که در قفسی مستحکم اسیر شده است.گنجشگی که از ترس بلعیده شدن توسط گربه، خود را به دیواره قفس می کوبد...