سه‌شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 10 - ۷ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۱۱ آذر ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۱

گفت‌وگو با شکسپیر در «۲۳ آوریل»

نمایش «۲۳ آوریل» می‌کوشد ترکیب تازه‌ای از شکسپیر را به نمایش بگذارد؛ از یک‌سو، تضادهای فلسفی و دراماتیک هملت و از سوی دیگر، افسون قدرت و توهم در مکبث را در کنار همدیگر به تصویر می‌کشد.
کد خبر: ۷۶۲۹۳۴

نمایش «۲۳ آوریل» چونان کُدی رمزگذاری‌شده از دنیای شکسپیر، مخاطب را با خود به میانه جنگی میان واقعیت و توهم می‌کشاند. اینجا، شبح هملت با روح مکبث هم‌قسم می‌شود و تراژدی، همچون پرده‌ای بر سر افکار می‌افتد. این اثر، نشان می‌دهد که چگونه می‌توان از دل آثار کهن، صدایی تازه شنید. این نمایش، بازی با تار و پود روان انسان و فضاهای خیالین است، همان‌گونه که در میراث شکسپیر می‌بینیم اما با طعمی معاصر و بومی.

آثار ویلیام شکسپیر، به‌ ویژه هملت و مکبث، در تاریخ نمایش جهان، جایگاهی بی‌بدیل دارند. این دو اثر با تمرکز بر پیچیدگی‌های روان‌شناختی، تضادهای درونی شخصیت‌ها و بحران‌های اخلاقی، توانسته‌اند نسل‌های مختلفی از مخاطبان را درگیر خود کنند. در ایران نیز تلاش‌هایی برای بازخوانی این آثار به زبان فارسی صورت گرفته است. نمایش «۲۳ آوریل» هم به عنوان تلاشی از سوی یک گروه جوان، در همین راستا می‌کوشد ترکیب تازه‌ای از شکسپیر را به نمایش بگذارد؛ از یک‌سو، تضادهای فلسفی و دراماتیک هملت و از سوی دیگر، افسون قدرت و توهم در مکبث را در کنار همدیگر به تصویر می‌کشد.

نمایشنامه «۲۳ آوریل» با انسجامی قابل قبول توانسته است روایت‌های پیچیده شکسپیری را در چارچوبی تازه بازآفرینی کند. متن نمایش در عین وفاداری به عناصر اصلی آثار شکسپیر، ظرفیت‌هایی برای نوآوری در دیالوگ و فرم روایی ایجاد کرده است. دیالوگ‌ها در برخی صحنه‌ها چندلایه‌اند، به‌ گونه‌ای که مخاطب را تا حدی وادار به تعمق می‌کنند.

بازیگری اما در این نمایش قابل مناقشه و بعضا نیازمند ارتقا است. هرچند در این میان هومان دیلمی و مهرداد افشار با اجرایی قابل قبول و صدایی رسا، نقش خود را با ظرافت‌های روان‌شناختی ایفا کردند و البته نگار پرج و امیر ستاری هم، علی‌رغم نیاز به تقویت در حوزه صداسازی، توانسته‌اند هماهنگی گروهی قابل قبولی ایجاد کنند.

در بخش میزانسن نیز، بهره‌گیری از فضا و طراحی حرکت بازیگران، تا حدی توانسته است مفهوم تضاد میان «واقعیت» و «توهم» را به تصویر بکشد. استفاده از صحنه‌های باز و بسته به تناوب، نمادی از دوگانگی شخصیت‌ها و پیچیدگی‌های درونی آنهاست.

گفت‌وگو با شکسپیر در «۲۳ آوریل»

لباس‌هایی که راز می‌گویند

اگر بخواهیم نقطه اوج «۲۳ آوریل» را برگزینیم، طراحی لباس بدون تردید یکی از آنهاست. لباس‌ها در این نمایش، نه فقط پوشش، که ابزاری روایی و استعاری‌اند. طراح لباس، انگار با قلمویی از جنس پارچه، خطوطی میان واقعیت و خیال کشیده است.

رنگ‌ها، شخصیت‌پردازی را تکمیل می‌کنند. هر لباس، داستان خود را روایت می‌کند: لباس‌های پرزرق‌ و برقِ شخصیت‌های قدرتمند، بازتاب جاه‌طلبی‌شان و پارچه‌های ساده‌ترِ شخصیت‌های فرودست، نمود آشکار صداقت یا ترس آنها است. جزئیاتی چون جنس پارچه، برش‌ها و حتی چین‌خوردگی‌ها، گویی رمزهایی پنهان در متن نمایش هستند که مخاطب را به کشف بیشتر دعوت می‌کنند. لباس‌هایی که در صحنه‌های اوج، با نورپردازی هماهنگ می‌شوند و گاه به درخشش یا پژواک وهم بدل می‌گردند.

به نظر می‌رسد این طراحی، از بطن آثار شکسپیر وام گرفته است و همانند قطعاتی از پازلی بزرگ‌تر، جایگاه شخصیت‌ها را مشخص می‌کنند. اساسا در تئاتر معاصر، طراحی لباس به‌ عنوان عنصری جدایی‌ناپذیر از روایت شناخته می‌شود. به‌ عنوان مثال، لباس هملت در نسخه‌های مختلف، همیشه به نوعی به تضادهای درونی او اشاره دارد؛ از رنگ‌های تیره و برش‌های ساده گرفته تا نمادهای بصری مانند شنل یا شمشیر. در «۲۳ آوریل» نیز این رویکرد به چشم می‌خورد، جایی که تضاد میان شخصیت‌ها از طریق رنگ و جنس لباس‌ها برجسته شده است.

در تحلیل دقیق‌تر، می‌توان گفت طراحی لباس این نمایش چند ویژگی کلیدی دارد:

یکم) طراح لباس به‌ خوبی توانسته از مفاهیم عمیق شکسپیری مانند توهم، قدرت و تراژدی الهام بگیرد و این مفاهیم را در طراحی خود منعکس کند.

دوم) از نوع پارچه و رنگ‌بندی گرفته تا تزئینات جزئی، همه چیز با دقت و هدفمندی انتخاب شده است.

سوم) هر شخصیت با لباس خود، داستانی منحصربه‌فرد روایت می‌کند که مخاطب را به درک عمیق‌تری از او می‌رساند.

و در یک کلام، لباس‌ها در این نمایش نه‌ تنها به زیبایی بصری صحنه کمک کرده‌اند، بلکه به‌ طور فعال در خدمت شخصیت‌پردازی و تقویت مفاهیم دراماتیک بوده‌اند.

روزنامه‌نگار

آخرین اخبار