حزن و غم و اندوه، کلماتی که اوضاع تراکتوریها را توصیف میکند. آنها که آماده یک بزم پایان هفته میشدند با یک کاپیتان مصدوم و ستارههای محنتزده به اردو بازگشتند. بازگشت به جایی که چند ساعت پیش با چهره مسرور ترکش کرده بودند، به امید اینکه با حذف گلگهر به آنجا برگردند و پیشروی در جام حذفی را جشن بگیرند.
نمایش تراکتور علاوه بر یک گل، سرعت و تسلط قابلتوجهی را نیز همراه خود داشت. تا حدی که کمتر کسی شانس پیروزی برای گلگهر تا اواسط نیمه دوم، قائل بود اما تند باد حوادث با لو دادن توپ ریکاردو، دریبل خوردن نادری، اشتباه آقاسی در دفع توپ و ناکامی پورحمیدی وزیدن گرفت. اما حتی بین دو نیمه نیز خوشبینی، بین تماشاگران موج میزد.
نیمه دوم برای گلگهر با یک تعویض عجیب همراه بود. پوریا لطیفیفر، پسر 18 ساله متولد قروه، به جای مسعود زائرکاظمینی پای به زمین گذاشت. هیچکس فکرش را هم نمیکرد که در میان ستارههای نامدار مستطیل سبز یادگار، او سرنوشت را رقم بزند، البته به جز مهدی تارتار که با اعتماد به نفس خاصی، این هافبک جوان را به زمین فرستاد.
20 دقیقه بعد از شروع نیمه اول، او با یک شوت دیدنی توپ را به تور دروازه حسین پورحمیدی چسباند. شوتی که در مقابل دروازه به زمین خورد و با اشتباه گلر ذخیره تراکتور، تبدیل به گل دوم شد. بلافاصله بعد از گل، گروهی از تماشاگران کمطاقت فریاد «بیرانوند، بیرانوند، بیرانوند» سر دادند. البته دیگران سعی کردند که فضا را کنترل کنند و به گلر تیمشان روحیه بدهند.
علیرضا بیرانوند از تماشاگران تراکتور میخواهد به جای او پورحمیدی را تشویق کنند/ عکس: رضا اصولی
این گل اما نقطه عطف نیمه دوم بود چرا که تراکتور را تهاجمی و تهاجمیتر کرد. هر لحظه حلقه محاصره تنگتر میشد و در دقیقه 74 یک شوت دیدنی از مهدی هاشمنژاد، تیرک راست و چپ و در نهایت تور دروازه حمید گروسیان را لرزاند. اما لحظاتی بعد... وی ای آر و آفساید، انگار نیکبختی در طالع اسکوچیچ و شاگردانش نبود.
آنها هجومی و سریع، سرحال و روان بودند اما تیم مهدی تارتار دفاع از نتیجه را برخلاف تیم دراگان اسکوچیچ به خوبی یاد گرفته بود. بنابراین، 30 دقیقه حمله از زمین و هوا، نتیجه دیگری جز برتری کامل پدافند گلگهر نداشت و سوت پیام حیدری، حکم به حذف تلخ تراکتور از جام حذفی داد. این یک باخت ناامیدکننده برای تراکتور محسوب میشود، خصوصا اینکه آنها با برد 2-0 برابر آلومینیوم، نوار ناکامی خانگی را قطع کرده بودند اما دوباره کابوس ذوبآهن و فولاد تکرار شد.
بیرانوند از روی نیمکت بازیکنان تیمش را حمایت میکند. اینجا مشارکت در خوشحالی نافرجام مهدی هاشمنژاد، ستاره جوان تراکتور.
در همین لحظات دراگان اسکوچیچ با چهره بهتزده به میان خبرنگاران آمد و مسئولیت شکست و البته استفاده از حسین پورحمیدی را برعهده گرفت. اما مهمترین جمله او چیز دیگری بود: «چیزی که از سبک بازی تیم هیجانزدهام میکند، تبدیل به فیلم اکشن شده است، آنهم به جای اینکه تبدیل به درام عاشقانه با ریتم کند باشد. من وقتی بازیکنانم را میبینم، انگار فیلم اکشن تماشا میکنم.»
بازیکنان یکی پس از دیگری با چهره عبوس و اخمهای درهم رفته، میکسدزون را ترک کردند و سوار بر اتوبوس، راهی بنیان دیزل شدند. جایی که غم و اندوه، همراهان تیم را فرا گرفته بود، بعد از شکستی که فقط یک باخت نبود، بلکه یک جام را از تیم پرستاره دراگان اسکوچیچ سلب کرد. خصوصا اینکه آنها با مرور لحظات مسابقه، به خاطر میآوردند که شاید با چند تغییر در لحظات این بازی، نتیجه میتوانست کاملا معکوس باشد.
بهت و افسوس حتی در چهره نیمکتنشینها موج میزند. آنها این شکست را باور ندارند.
اما باخت، جزوی از یک فصل طولانی است که در 04-1403 شامل حداقل 38 مسابقه برای تراکتور خواهد بود. ممکن است در ادامه تراکتور شکستهای دیگری را هم بچشد و شاید نقطه کلیدی، راه مواجهه با این ناراحتی باشد. تراکتور باید هرچه زودتر سر پا شود و شاید یک برد ساده آسیایی، این بازگشت را تسهیل بخشد.
آنها 18 امتیاز دیگر در نیم فصل دارند و برای آنکه به متوسط جدید قهرمانی در لیگ برتر برسند، باید پنج بازی را با پیروزی پشت سر بگذارند. برای تیمی در این موقعیت، هیچ فرصتی برای زانوی غم بغل گرفتن نخواهد بود- این یک درام عاشقانه نیست، فیلم اکشن است، جایی که بلافاصله بعد از شکست باقدرت بیشتر به میدان برمیگردند./ ورزش سه