طرفهای منطقهای نسبت به آینده آتش بس، یک خوشبینی شکنندهای دارند. برخی از محافل سیاسی لبنان بر این باورند که اسرائیل تحت فشار مقاومت لبنان، ناگزیر به پذیرش آتش بس خواهد شد، از طرفی شرایط سیاسی داخلی اسرائیل و بینالمللی و نیز شورشهای داخلی اجازه یک جنگ فرسایش را به اسرائیل نمی دهد.
اسرائیل در روزهای باقیمانده به سفر فرستاده آمریکا و رایزنی درباره آتش بس تلاش میکرد تا مذاکرات را زیر آتش و جنگ ادامه دهد تا این گونه دولت و مقاومت لبنان را برای پذیرش شروط آتشبس تحت فشار قرار دهد. از این رو تمام تلاش خود را برای فشار به مقاومت حزب الله به کار گرفت و دایره حملات خود را از ضاحیه به مرکز بیروت گسترش داد.
اسرائیل همچنین در فرصت باقیمانده به آغاز مذاکرات و نیز سفر هوکشتاین، چند ترور هدفمند در مرکز بیروت انجام داد که محمد عفیف مسئول رسانه ای حزب الله و یک مقام دیگر این جنبش را در مرکز بیروت به شهادت رساند.
ارزیابیها و گمان اسرائیلیها بر آن بود که افزایش فشار به مقاومت میتواند آتشبس پیشنهادی را بر دولت و مقاومت لبنان تحمیل کند.
اسرائیل، مفاد آتش بس را به گونهای تنظیم کرد که بی تردید میدانست مورد پذیرش دولت و مقاومت لبنان نیست. از طرفی تلاش کرد با فشارهای میدانی و افزایش حملات، طرف لبنانی و مقاومت را به پذیرش خواستههای خود وادار کند. حتی جریانهای سیاسی مخالف مقاومت در داخل لبنان هم با برخی از مفاد این پیش نویس آتش بس به شدت مخالف هستند. آتش بسی که یکی از شرایط آن به اسرائیل اجازه میداد تا در هر زمانی که اراده کند وارد خاک لبنان شود و آزادی تحرک نظامی در لبنان را داشته باشد.
به عبارتی اسرائیل قصد دارد آنچه را که در میدان با توجه به تحولات کنونی و معادلات جدید مقاومت لبنان، نتوانست به آن دست پیدا کند در فرایند سیاسی به دست آورد.
در چنین شرایطی بود که مقاومت لبنان شرایط جدیدی را بر اسرائیل تحمیل کرد که از معادله حیفا_ضاحیه به معادله تلآویو در برابر بیروت رسید. زمان، مکان و نوع موشکی که در حمله به تلآویو مورد استفاده قرار گرفت به طور گویا پیامی از سوی مقاومت به اسرائیل بود که مذاکرات، زیر آتش ادامه پیدا میکند اما نه به نفع اسرائیل بلکه این بار به نفع مقاومت انجام خواهد شد. این در حالی است که مقاومت لبنان، تجربه چنین رویکردی را از رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۶ داشت.
اسرائیل نظیر چنین رفتاری را در روزهای پایانی جنگ ۳۳ روزه انجام داده بود و در روزهای پایانی مانده به آتش بس تلاش کرد تا با افزایش حملات خود مقاومت و دولت لبنان را تحت فشار قرار دهد.
امروز بیشتر محافل سیاسی و طرفهای لبنانی با تمامی اختلاف سلیقههای سیاسی و مذهبی بر این باورند که تنها تحکم در میدان میتواند اسرائیلی را وادار به عقب نشینی کند. از این رو بیشتر آنان اقدام جدید مقاومت را تحسین کردند.
این نکته را باید افزود که اسرائیلیها پس از شهادت سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان و ترور رهبران و فرماندهان میدانی دچار یک اشتباه محاسباتی شدند و ارزیابیهای امنیتی آنان بر این اساس بود که قدرت مقاومت از بین رفته است. همین ارزیابی اشتباه باعث شد تا تحولات چند روز گذشته بر اساس خواست اسرائیلیها پیش نرود و به ویژه اینکه فشارهای داخلی و سیاسی و بینالمللی و نیز رای دادگاه بینالمللی علیه نتانیاهو و گالانت نیز شرایط را برای آنان بیشتر دشوار کرده است. بنابراین نتانیاهو گفته میشود که در چنین شرایطی ناچار به پذیرش آتش بس زیر فشار میدانی مقاومت فشارهای سیاسی و بینالمللی است.
به ویژه اینکه عنصری به نام ایجاد اختلاف داخلی در لبنان به منظور فشار به مقاومت نیز در سطح عملیات روانی و سیاسی نتیجه نداد و تنها شاید بخش ناچیزی از بدنه سیاسی لبنان را به خود جلب کرد.
این در حالیست که اسرائیل به همراه برخی از بدنه سیاسی داخلی لبنان و مخالف مقاومت و در یک جنگ روانی اینگونه القا کند که فضا و آرایش سیاسی لبنان بعد از آتش بس و پایان جنگ بدون جریان شیعه و مقاومت شکل خواهد گرفت.
انتشار مطالب در باشگاه نخبگان ایران اکونومیست به منظور تبادل آرا و نظرات گوناگون جامعه است و الزاما به معنای تأیید کامل محتوای آن نیست. ایران اکونومیست آمادگی انتشار نقد و بررسی دیدگاههای منتشر شده را دارد.