شنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 16 - ۱۳ جمادی الاول ۱۴۴۶
۲۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۷

این خانه خشونت‌بار است!

بر اساس یافته‌های یک پژوهش، بسیاری از زنان خشونت‌ها علیه خود را به نهادهای قانونی گزارش نمی‌کنند. از سویی به جهت تفوق مردان در جایگاه‌های تصمیم‌گیری نهادهای قانونی و قضایی، احقاق واقعی حقوق زنان با دشواری مواجه است. زنان اگر چه توانایی احقاق حقوق شهروندی خود را دارند اما حمایت اجتماعی ضعیف منجر به سکون‌زدگی آن‌ها شده است.
کد خبر: ۷۵۷۳۹۳

«منصوره قدیری جاوید» اولین و آخرین زنی نیست که قربانی خشونتی افسارگسیخته در خانه‌اش شد. شیوع خشونت بی‌حد و مرز علیه زنان چنان است که در بیشتر کشورهای جهان قوانینی برای حمایت از آنان وضع شده اما در کشور ما لایحه موسوم به حمایت از زنان در برابر خشونت، همچنان بلاتکلیف مانده است.

جامعه‌پذیری جنسیتی با نهادینه کردن نابرابری و تداوم آن در نسل‌های آینده باعث استمرار روابط نابرابر قدرت در بسیاری از خانواده‌ها و شکل‌گیری خشونت علیه زنان خواهد شد

خشونت علیه زنان و دختران به دلیل نبود پشتوانه‌های قانونی کافی، آبروداری، سکوت، ترس از انگ و شرم پیرامون آن، تا حد زیادی گزارش نمی‌شود. اهمیت مقابله با خشونت علیه زنان باعث شده در پژوهش‌های گوناگونی به آن پرداخته شود. «استراتژی باند الاستیک: تجربه زیسته زنان از مقابله با خشونت خانگی» (۱) عنوان یکی از این پژوهش‌ها است که با هدف مطالعه بسترهای بروز خشونت خانگی علیه زنان در استان خوزستان انجام شده است. در ادامه بخش‌هایی از این پژوهش را درباره دلایل بروز خشونت خانگی می‌خوانیم:

چرا مردان فکر می‌کنند که صاحب زنان هستند؟

غیرت ناموسی در ایران همواره جزئی از ارزش‌های فرهنگی به حساب می‌آمده و بخشی از مردانگی هژمونیک جامعه ایرانی را تشکیل می‌داده است. سنت‌های غلط باعث می‌شود مردان فکر کنند که صاحب زنان هستند. بسیاری از مردان خشونت‌های مختلفی علیه زنان را به اسم غیرت روا می‌دارند که در شهرهای کوچک این پدیده بیشتر است. این شیوه تربیتی برخی مردان ما است که نسبت به زن حس مالکیت دارند.

مشارکت‌کننده‌ای در این رابطه می‌گوید: اگر کسی نسبت به ناموسشان از جمله خواهر همسر جسارت مغرضانه‌ای داشته باشد، بین مردان دو طایفه نزاع و درگیری مسلحانه پیش می‌آید و یا باید آن فرد فصل معنوی بدهد به این معنا که در مقابل افراد طایفه از آن خانم عذرخواهی بکند که یا بخشیده می‌شود و یا ماه‌ها و سال‌ها این درگیری ادامه‌دار خواهد بود.

مشارکت‌کننده دیگری بیان می‌دارد: رابطه زن یا دختر با جنس مخالف با مجازات نابخشودنی و جدی مواجه می‌شود و حتی ممکن است برای آن خانم محدودیت از هر نظر ایجاد کنند.

اصول تخطی‌ناپذیر قومی

وقتی در یک فرهنگ ملاک زن خوب و مرد خوب تعریف می‌شود، مرد خشن قوی جلوه یافته و همواره گفته می‌شود که مرد نباید احساسات خود را بروز دهد. این مسائل می‌توانند باعث شکل‌گیری خشونت در مردان شود

جامعه‌پذیری جنسیتی با نهادینه کردن نابرابری و تداوم بخشیدن به آن در نسل‌های آینده باعث استمرار روابط نابرابر قدرت در بسیاری از خانواده‌ها و شکل‌گیری خشونت علیه زنان خواهد شد. تجربه خشونت در دوران کودکی نیز عامل مهم دیگری در خشونت علیه زنان است. به عبارتی، وضعیت اجتماعی و محیطی به افراد می‌آموزد، رفتار خشونت‌آمیز داشته باشند. یعنی فرد میل به خشونت را در محیط و مشاهدات زندگی می‌آموزد.

به گفته یکی از افرادی که با او مصاحبه انجام شده «آن‌ها در این استان در خصوص برخی مسائل از جمله درس و فرزندآوری متعصبانه برخورد می‌کنند. اکثرا، هنوز زن به طور کامل جرات دفاع و گرفتن حق و حقوق خود را ندارد و معمولا خود را با شرایط وفق می‌دهد. در دهه‌های اخیر درصد کمی از خانواده‌ها حمایت و پشتیبانی را به طور جدی از دختران و فرزندان خود آغاز کرده‌اند. اما کماکان پیشرفت چشم‌گیری ندارد.»

غیرت و شرف مردانگی

در فهم عامه مردان، زنان خود طالب غیرت‌مندی مردان هستند. آنها مردان با غیرت را بیشتر می‌پسندند و از بی‌غیرتی متنفرند. زنان غیرتی‌بازی مردان را نشانه عشق و علاقه و عدم غیرت‌ورزی را نشانه بی‌علاقگی و بی‌محبتی تفسیر می‌کنند. تعصب در فرایند کنشگری هر نوع کنش‌های نوآورانه با بازنگری را برنمی‌تابد و کنشگر صرفا بر اساس آنچه که در فرهنگ شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده، تصمیم به انجام عملی خاص می‌گیرد که واکنشی به موقعیت اجتماعی و فرهنگی است.

پیامدهای حاصل از کنش‌های نانمادی که با محوریت تعصب شکل می‌گیرد، اشکال مختلف خشونت‌های خانگی و خانوادگی علیه زنان است. طبق تفاسیر مشارکت‌کنندگان، خوش‌غیرتی و تعصب نیز عنصری فرهنگی و اجتماعی است که با توجه به بافت‌های سنتی و باورهای قومی عامل دامن زدن به کنش‌های نانمادی می‌شود.

تخصیص اعتبارات حساب‌نشده به مردان

وقتی در یک فرهنگ ملاک زن خوب و مرد خوب تعریف می‌شود، مرد خشن قوی جلوه داده می‌شود و همواره گفته می‌شود که مرد نباید احساسات خود را بروز دهد. این مسائل می‌توانند باعث شکل‌گیری خشونت در مردان شود. از طرفی در این محیط مطالعه، معمول است که والدین به عروس‌ها توصیه می‌کنند که تعارضات را با دقت پنهان کنند و آبروی شوهر را از افراد خارج از خانواده حفظ کنند. بر این اساس در مطالعه خود دریافتیم که خودِ قدرتمند این زنان با انزوای روستایی و ارزش‌های فرهنگی که بر وحدت خانواده تأکید دارد، خنثی می‌شود.

روند زنانه شدن فقر در ایران طی سه دهه بر اساس چهار شاخص نرخ تعداد زنان شاغل، نرخ مشارکت اقتصادی زنان، شکاف جنسیتی و سهم زنان سرپرست خانوار قابل اندازه‌گیری است

زنانگی سنتی بر ساخت فرهنگی-اجتماعی

زنانگی محصول کنش‌های متقابل در زندگی روزمره است که از نظر اجتماعی و فرهنگی بر ساخته می‌شود. زنانگی به مجموعه‌ای از ویژگی‌ها، رفتارها و نقش‌های زنان و دختران گفته می‌شود. همچنین زنانگی محصول یک فرایند متقابل اجتماعی فرهنگی و بیولوژیکی است که نظامی از روابط اجتماعی را در رابطه با هویت زنانه بازنمایی می‌کند.

روند زنانه شدن فقر در ایران طی سه دهه بر اساس چهار شاخص نرخ تعداد زنان شاغل، نرخ مشارکت اقتصادی زنان، شکاف جنسیتی و سهم زنان سرپرست خانوار قابل اندازه‌گیری است. آمارهای اقتصادی در این رابطه نشان می‌دهد که زنان نسبت به مردان همواره شانس کمتری برای مشارکت در بازار کار داشته‌اند. همچنین پس از ازدواج زنان موظفند نقش‌های تعیین‌شده اجتماعی مانند خانه‌داری، فرزندآوری و حمایت از شوهر را انجام دهند. ایدئولوژی هماهنگی به طور گسترده به عنوان یک هنجار ازدواج به کار می‌رود. این روحیه هماهنگی بیان می‌کند درگیری و ظلم درون خانواده نباید مورد بحث قرار گیرد. بنابراین خشونت خانگی اغلب خفه می‌شود، زیرا اذعان به آن عدم‌هماهنگی را در خانواده آشکار می‌کند.

مشارکت‌کننده‌ای در این رابطه چنین می‌گوید: دختر برای ازدواج و برای مردم آفریده شده است و معتقدند هنر زن و دختر ازدواج است. این طرز تفکر در بین خانواده‌هایی با سبک سنتی و غیرشهری وجود دارد و بسیار رایج است. ولی درصد دیگر مردم این قومیت این گونه فکر نمی‌کنند. به این منظور تحصیل و شاغل شدن را فقط حق مردان می‌دانند.

هویت‌بخشی به رفتارهای خشونت‌زای مردانه

طبق تفاسیر مشارکت‌کنندگان در فرهنگ و باورهای قومی، تعریف مرد با قدرت و خشونت همراه است و این موضوع باعث می‌شود نمایش عواطف و مهربانی از سوی مردان طرد شود. بسیاری از مصاحبه‌شوندگان در روایات خود بر همین نکات تأکید داشتند. مشارکت‌کننده‌ای در این رابطه می‌گوید: با این که قبل ازدواج با ادامه تحصیل من موافق بود ولی بعد از دو سال زندگی زناشویی از تحصیل محرومم کرد و به من گفت کافیه و لازم نیست.

از آنجا که بسیاری از زنان خشونت‌های خانگی را مساله‌ای خصوصی می‌پندارند کمتر به دنبال راه‌حل‌های ساختاری برای مقابله با آن هستند

حمایت اجتماعی ضعیف

بسیاری از خانم‌ها خشونت‌ها علیه خود را به نهادهای قانونی گزارش نمی‌کنند. از سویی به جهت تفوق مردان در جایگاه‌های تصمیم‌گیری نهادهای قانونی و قضایی، احقاق واقعی حقوق زنان با دشواری مواجه است. این مولفه بر این امر تأکید دارد که زنان اگرچه توانایی احقاق حقوق شهروندی خود را دارند اما حمایت اجتماعی ضعیف منجر به سکون‌زدگی آنها شده است.

عدم تعادل قدرت در رابطه

نبود تعادل قدرت در رابطه بر درک میزان قدرت و شدت خشونت مؤثر است. از آنجا که عمر نهادها از انسان‌ها بیشتر است، ترجیحات فردی نمی‌توانند همچون نهاد عامل علّی اساسی یا اصیل باشند. از این‌رو، ترجیحات فرد و خاستگاه فردگرایانه به عنوان واحد تحلیل، جایی برای شروع و خلق یک نظریه نیستند.

مشارکت‌کننده‌ای در این رابطه چنین اظهار می‌کند: از ازدواج من ١٦ سال می‌گذرد و رفتاری که من را اذیت می‌کند این است که تمام کارهای منزل به عهده من است. شوهرم می‌گوید وظیفه زن انجام امور منزل است. او چند سالی است که سرکار نمی‌رود و از پس انداز برای مایحتاج منزل خرج می‌کند و اصلاً آینده‌نگری ندارد که این مرا آزار می‌دهد. به نظر من زن و مرد برابر هستند و باید به هم در کارهای خانه کمک کنند. اما همسر من این کار را نمی‌کند؛ نه در خانه و نه در نگهداری بچه‌ها و این خسته‌ام می‌کند. این که من را نادیده می‌گیرد.

فقدان کنشگری و ترس از انگشت‌نما شدن

از آنجا که بسیاری از زنان خشونت‌های خانگی را امری خصوصی می‌پندارند کمتر به دنبال راه‌حل‌های ساختاری برای مقابله با آن هستند. طبق تفاسیر مشارکت‌کنندگان، زنان به عنوان کنشگر اجتماعی عنان اختیار دنیای روزمره را در جهت منافع خاص خویش در دست ندارند. طبق نظر جامعه‌شناسان نظریه فمنیستی، زنان بیشتر به گونه‌ای اجتماعی می‌شوند که وظیفه آدمی را برقراری توازن بین منافع کنشگران گوناگون شوهر و فرزندان می‌دانند و چه بسا زنان برنامه‌ریزی و کنش را به مثابه عملی در جهت منافع گوناگون منافع خودشان و دیگران تجربه کنند.

یکی از مهم‌ترین عوامل بروز خشونت خانگی، حمایت اجتماعی ضعیف است که در خانواده‌ها به ویژه خانواده‌های جدید صورت نمی‌گیرد

تاب‌آوری و راهبرد سازگارانه

زنان مطابق با ایدئولوژی‌های غالب بر این باورند که تمام مسئولیت‌ها و وظایف مربوط به نگهداری بچه بر عهده آنها است. لذا بیشتر به بحث مادری فکر می‌کنند تا والدگری. منظور از ایدئولوژی، مجموعه‌ای از عقاید و باورهای عرفی است که هدف آن توضیح یا توجیه ساختار اجتماعی و فرهنگ جامعه با گروهی اجتماعی است. یا آنچه به احساسات و اندیشه‌ها و اعمال روزمره ما شکل می‌دهد. ایدئولوژی به ویژه ایدئولوژی‌های مسلط این خاصیت را هم دارند که بعضی جنبه‌های اجتماعی را طبیعی و عام و بی‌چون و چرا و تغییر ناپذیر جلوه می‌دهند. تاب‌آوری فرایند مقابله با وقایع مختل کننده، تنش‌زا یا چالش‌برانگیز زندگی است. سبک‌های مقابله‌ای سازگارانه افراد را مستعد رشد پس‌آسیبی کرده تا هنگام مشکلات به عنوان یکی از میانجی‌گرهای سازگاری با اضطراب و افسردگی ایجاد شده به دنبال طلاق باشد.

نتیجه‌گیری:

- توقف خشونت علیه زنان مستلزم اتخاذ رویکردهای جامع و فراگیر برای مقابله ریشه‌ای با این پدیده است و از جمله تغییر ناهنجاری‌های اجتماعی و توانمندسازی زنان و دختران آغاز می‌شود.

- شیوع خشونت فیزیکی یا جنسی یا هر دو در طول زندگی در کشورها و مناطق کم‌درآمد و متوسط نسبت به کشورهای با درآمد بالا متفاوت است. این یافته‌ها با شرایط مختلف اجتماعی اقتصادی و سیاسی که با خشونت شریک جنسی از یک سو و توانایی زنان برای ترک روابط سوء‌استفاده‌کننده مانند ناامنی اقتصادی، هنجارهای نابرابری جنسیتی مقادیر بالای ننگ اجتماعی، ناامنی اقتصادی، خانواده تبعیض آمیز و قانون، و خدمات پشتیبانی ناکافی از سوی دیگر مرتبط است.

- یافته‌های پژوهش نشان‌دهنده این است که در وقوع خشونت‌های خانگی عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی متعددی نقش دارند؛ یکی از مهم‌ترین آنها حمایت اجتماعی ضعیف است که در خانواده‌ها به ویژه خانواده‌های جدید صورت نمی‌گیرد مثلاً یک جوان نمی‌داند که اگر مشکلی در خانه برایش پیش آید چگونه آن را حل کند که این مسأله منجر به استفاده از زور فیزیکی خشونت و حملات دیگری می‌شود.

زنان با کمبود حمایت نهادی مواجهند و از طرفی باورهای سنتی، مانع از ظرفیت آنها برای توقف سوء‌استفاده می‌شود

- طبق تفاسیر مشارکت‌کنندگان، اکثریت زنان گزارش کردند که در طول زندگی خود نوعی خشونت را تجربه کرده اند که اغلب روانی است.

- یکی از اشکال خشونت علیه زنان در درون خانواده ممکن است خشونت کلامی، رفتاری، عاطفی و اقتصادی باشد که مابین زن و شوهر به شکلی کاملاً خصوصی اتفاق می‌افتد.

- زنان با کمبود حمایت نهادی مواجه هستند و از طرفی باورهای سنتی، مانع از پتانسیل آنها برای توقف سوء‌استفاده می‌شود. اگر چه زنان در این مطالعه تحصیل‌کرده و از نظر اقتصادی مستقل بودند اما هنوز در بسیج حمایت داخلی و خارجی برای پایان دادن به آزار و اذیت مشکل داشتند که این مساله تا حدودی به دلیل هنجارهای جنسی درونی شده است.

- پیشنهاد می‌شود با راه‌اندازی وب‌سایت مشاوره با احداث کلینیک‌های اجتماعی و روان‌شناختی رایگان توانمندسازی روان‌شناختی جوانان مناطق حاد و بحرانی استان مهارت‌های زندگی تقویت شود تا از وقوع خشونت در جامعه جلوگیری به عمل آید.

- به زنان کمک شود تا به این نتیجه برسند که موارد خشونت را به مراجع مربوطه ارجاع دهند و به دلیل ترس از آبروریزی از حق و حقوق خود نگذرند.

- نیروی انتظامی هنگام مراجعه مردم به جهت حل اختلافات خانوادگی و ...، سریعا با هماهنگی مقام قضایی نسبت به رسیدگی موضوع و حل و فصل آن اقدام کند.

-سیاست کیفری افتراقی از طریق ساز و کار جرم‌انگاری و تشدید کیفر برای افراد مرتکب به اعمال خشونت‌آمیز علیه زنان در خانواده لحاظ شود.

 

پی‌نوشت

۱- مرضیه شهریاری و همکاران، «استراتژی باند الاستیک: تجربه زیسته زنان از مقابله با خشونت خانگی»، مطالعات اجتماعی و روانشناختی زنان، سال ۲۱، شماره۳، ۱۴۰۲

آخرین اخبار