محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در گفتوگو با ویژه نامه نوروزی خراسان به مسائل مختلفی از جمله مذاکرات ایران و 1+5، روابط ایران با کشورهای همسایه و ... پرداخت که گزیدههای آن از نظر خوانندگان میگذرد.
* وقتی مذاکرات را شروع کردیم همکاری با ایران هزینه حیثیتی داشت، یعنی اگر میخواستید با یک شرکت خارجی قرارداد ببندید میگفتند مانع قانونی وجود ندارد، اما هزینه حیثیتی دارد. امروز مخالفت با ایران هزینه حیثیتی دارد، زیرا اوباما در کنگره اعلام میکند که اگر شما تحریم جدید علیه ایران تصویب کنید ما را از متحدین خود منزوی میکنید. این به نظر من توفیقی است که از راه مذاکره به دست آمده و ما یک اجماع جهانی علیه ایران را که قطعنامه پشت سر قطعنامه و تحریم پشت سر تحریم علیه این مردم تصویب میکرد شکستیم.
* دومین دستاوردی که در این مذاکرات حاصل شده دستاورد فنی مذاکرات است. یعنی روزی غربیها گمان یا تبلیغشان این بود که هدف ایران از غنیسازی رسیدن به تسلیحات هستهای است. امروز اگر چه همین اتهام تکرار میشود، اما تقریباً در سطوح سیاسی، فنی و علمی و آژانس همه به این واقعیت رسیدهاند که راه حل فنی برای اطمینان از اینکه غنیسازی به ساخت بمب نرسد وجود دارد. در حقیقت با این دستاورد حالا همه منتظر اراده سیاسی به خصوص در طرف مقابل هستند.
* در سالهای اخیر بیشترین همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی از سوی ایران انجام شده و شاید در هیچ جای دنیا غیر از ژاپن، آژانس بینالمللی انرژی اتمی این قدر فعال نبوده و این در حالی است که ما 17 مرکز هستهای داریم و ژاپن 1700تأسیسات هستهای دارد، اما با این حال شما اگر گزارشات سال 2013 آژانس را ببینید، متوجه میشوید که ایران بعد از ژاپن دومین کشور است و میزان کوتاهیهای گزارشی ایران کمتر از یک درصد و به اندازه ژاپن است، در حالی که کشورهایی هستند که 20 یا 30 درصد، خلاف و حتی یکی دو نمونه صد در صد خلاف را دارند.
* اگر کسی فکر کرده بود که ما میتوانستیم به شکل دیگری تعامل کنیم، امروز کاملاً مشاهده کرده که دولت ضمن اینکه دنبال حفظ دستاوردهاست و آمادگی ندارد که عزت ملی را مورد معامله قرار دهد، آماده تفاهم است.
* عدم اعتماد به کشورهای غربی و به خصوص آمریکا یک واقعیت تاریخی است و ریشه در رفتار آمریکا در قبال ایران دارد، اما یک تفاوتی بین بنده و دوستان دلواپس وجود دارد که من اعتقاد دارم که ما این توان را داریم که با آمریکا مذاکره کنیم و دیدگاههای خود را به نتیجه برسانیم.
* اگر ما به تفاهم نرسیم به خاطر اشتباه محاسباتی آمریکاییهاست که فکر کردند، میتوانند از طریق فشار عمل کنند، اما یک فرصت و امکان جدی برای رسیدن به راه حل بر اساس اینکه ما حقوق، منافعمان و نگرانیهایمان را حفظ کنیم وجود دارد.
* ما با این هدف وارد مذاکرات شدیم که مذاکرات موفق شود، اما احساس میکنم که اگر مذاکرات موفق نشود حتماً مردم ایران به این نتیجه رسیدهاند که به خاطر زیادهخواهی طرف مقابل خواهد بود. افکار عمومی جهانی هم به این قناعت رسیدند که ایران دنبال راه حل و حل شدن موضوع است.
* بارها گفتم که این طور نیست که فقط با آمریکا مذاکره داشته باشیم. آن چیزی که برجسته شده، آمریکاست که دو دلیل دارد. یکی اینکه اولین بار است که ما به صورت رسمی با آمریکا مذاکره میکنیم و دومی که مهمتر است، اینکه مذاکره هستهای، تنها موضوعی است که ما با آمریکا مذاکره میکنیم.
* در طول یک سال و نیم گذشته در سطح سران 4 بار با روسیه و چین صحبت کردیم و بارها در سطح وزرای خارجه دیدار داشتیم.
* میزان سفرهایی که ما به منطقه رفتیم بالاست. الآن کشوری در آسیای میانه نیست که من یا آقای روحانی به آن جا سفر نکرده باشد. اولویت ما همسایگان هستند، اما نمیتوانیم بقیه کشورها را فراموش کنیم و بالعکس.
* ما یک سیاست خارجی همه جانبهنگر داشتیم.
* اگر مذاکرات موفق شود به این معنی نیست که همه مشکلات ما حل میشود، اتفاقاً از روز اول به دوستان وزارت خارجه گفتم که با توافق ژنو تازه کار ما شروع شده است و اتفاقاً گرفتاریها و چالشهای ما زیاد میشود و اگر هم موفق نشود امکانات دیگری را مهیا کردهایم که میتوانیم استفاده کنیم.
* آقای اوباما یک سخنرانی در مرکز سابان داشت و گفت: اگر میتوانستم یک پیچ و مهره از برنامه هستهای باقی نمیگذاشتم، اما به این نتیجه رسیدم که چنین چیزی غیرممکن و غیرعقلانی است. این را همه به عنوان گستاخی نسبت به ایران عنوان کردند در حالیکه این میتوانست به عنوان ناگزیری آمریکا از کنار آمدن با مردم ایران مطرح شود. من صحبت آقای اوباما را این طور میخوانم ضمن اینکه من توهمی در مورد تغییر موضع آمریکا ندارم.
* رهبری هر زمان که مصلحت بدانند خودشان وارد میشوند و اینکه ایشان ورود میکنند، به معنای این نیست که وزارت خارجه مأموریت خودش را انجام ندهد یا نداده است.
* یقین دارم که حتی زمانیکه کری داشت با بنده قدم میزد کاملاً احساس میکرد که با فردی صحبت میکند که به نظامش و انقلابش باور دارد. من بارها که وقت نماز شده در کنار مذاکره گوشه اتاق ایستادم و نماز خواندم، بعد از نماز [به طرفهای مقابل] گفتم من نماز خواندم که یادم باشد یک قدرت برتری در دنیا هست و قدرتهای دیگر خیلی برتر نیستند، لذا من احساس نمیکنم که در هیچ لحظهای از این مذاکرات تصوری از بنده یا همکارانم در هیأت آمریکایی و یا دیگر هیأتها مبنی بر اینکه ما از اصول و باورها و مبانی انقلابی خود کنار کشیدیم پیدا شده باشد. ضمن اینکه طرف مقابل کاملاً به این قناعت رسیده که ما دنبال تعامل، گفتوگو و منطق هستیم و بر این اساس حقوق خود را میخواهیم. دنبال جنگ و درگیری و تنش نیستیم، اما در برابر زورگویی هم مقاومت میکنیم.
* دوستان ما با نوشتههای خود برخی تصورات را ایجاد نکنند. وقتی میبینم که بعضی دوستان ما به آمریکاییها میگویند ظریف در مقابل شما احساس ضعف میکند، نمیدانم چه چیزی را به آمریکاییها القاء میکنند؟ چون این مطالبی که در داخل نوشته میشود را آنها هم میخوانند. من یقین دارم که طرف آمریکایی از رفتار بنده ضعف ندیده، اما وقتی این مطالب را میخوانند، فکر میکنند حتماً یک خبری هست، حتماً یک چیزی داخلیها میدانند که میگویند، در مقابل ما ضعف نشان میدهد. این است که من نقد از خودم را به مصلحت کشور نمیدانم.
*آرزو دارم که در سال 94 دنیا در برابر حرکت افراط به خودش بیاید و بفهمد که با افراط نمیشود برخورد گزینشی کرد و به این نتیجه برسد که باید با این معضل برخورد کند.
* احساس میکنم که میتوانیم از طریق کاهش وابستگی به نفت و با استفاده از شرایطی که برای قیمت نفت افتاده میزان تأثیر تحولات بینالمللی را بر خودمان کم کنیم. به نظرم مبنا و یکی از اهداف اقتصاد مقاومتی همین است و در آن صورت هم به ما کمک میکند که در مذاکرات موفق باشیم و هم توفیق و عدم توفیق در مذاکرات را در نتیجه نهایی کار کم میکند. من یقین دارم که آمریکا و غرب راهی جز رسیدن به یک توافق مبتنی بر مذاکره و احترام متقابل با ایران ندارند، اما ممکن است اشتباه کنند که امیدوارم حتی اگر اشتباه کردند تأثیرش بر مردم ما بسیار کم باشد.