به گزارش ایران اکونومیست، محمد محمودی کیا، عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس، در یادداشتی اختصاصی برای جماران نوشت:
سرزمین، مرز، خاک، وطن، به هر واژه و یا به هر زبان و گویشی که خوانده شود، مهر مادری را در نهاد انسان یادآور باشد. وطن، حس تعلق خاطر است به ریشهها؛ ریشههایی از عمق تاریخ! وطن، بودگی انسان را معنا میبخشد تا هماره خالق ایدهها، نگرشها و هنجارهایش باشد.وطن، مهر مانایی است که بیتالغزل دفتر شعر آزادیخواهان است؛ وطن، همان عشق پاکی است که «عشقی» این چنین با شور به وصفش درآمده که:
معشوق «عشقی» ای وطن، ای مهد عشق پاک!
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم:
«عشقت نه سرسری است که از سر به در شود»
«مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم»
«عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم»
«با شیر اندرون شد و با جان به در کنم»
وطن نه صرف یک جغرافیا، که یک تاریخ است؛ وطن، ریشه باورهاست؛ باورهایی که معنایمان میبخشد تا خویشتن خود را در هزارتوی تاریخ بیابیم و معنایی از عمق تاریخ برای امروز خود داشته باشیم. دفاع از وطن، دفاع از تاریخ است؛ دفاع از ایمان و صیانت از هویت و بودگی ماست.
ایران امروز میراثی از یک تاریخ شکوه است و تمدن! چه آن هنگام که پیش از طلوع خورشید اسلام، این ملک مزین به هنر، فرهنگ و حمکرانانی نیکاندیش بود و چه آن هنگام که اسلام روحی تازه بدان بخشید و شکوه آن را صد چندان کرد و مهدی شد برای خدایگان اندیشه و ادب، علم و ایمان. با این همه، دفاع از وطن، دفاع از شکوه تمدنی پارسی است؛ تمدنی خداباور، هنجارگرا، انساندوست، صلحطلب، اندیشهورز با روحی لطیف از عرفان، شعر و فلسفه.
خصم بداندیش که چشم طمع به ملک پارسی را دارد، در حقیقت در پی هدم این تاریخ است و خاموشی این شکوه تمدنی. هر دوره از این شکوه تاریخی را که بنگریم، کتاب تاریخ ایرانیان مملو از حماسه اسطورگان است؛ اسطورگانی که از جان گذشتند تا ملک پارسی جاودان باشد و رایت عزت آن هماره بر فراز.همین میراث تاریخی است که روحیه دلاوری را در نهاد ایرانی زنده نگاه داشته و مام میهن را همچنان بر قله افتخار نشانده.
بدانیم که ایران یک موجودیت و یک هویت تاریخی مشترک از همه ایرانیان است از هر مرام، مکتب، جنسیت، زبان، قومیت، نژاد، و مذهب. همگان از ایشان در مانایی ایران سهیماند و در برابر سهم خود، محق. همین درک از وطن بود که شکوه دوران دفاع را در تمام دورههای تاریخ برای ما به یادگار گذاشته و حلقه وصلی بود برای تمام این پراکندگیها و نقطه جمعی برای تمام پریشانیها.
آری! آنان که ریشه در خاک وطن دارند، خاک و مرز را چونان خویشتن خویش دانند و مهرش را در نهاد جان میپرورانند؛ هر کجای این جهانشهر که باشند، بوی لالههای سرخ وطن را عطر خود گزینند و خاک وطن را سجدهگاه خود نمایند که وطن، مأمن، زادگاه و زایشگاه اسطورگان است و نشانگان مسیر ما را بدان راهنما؛ که«وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ».
آنان که مهر به وطن را در جان زنده نگاه دارند، وطن را چونان جان خویش گرامی دارند و جان در راه اعتلای وطن فدا کنند که «حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الْایمانِ». آری! اینان شهیداند که شاهدان بزم عشقند و رادمردان استوار تاریخ. هر گوشه از خاک میهن که بنگری لالهزاری است از خون شهیدان! شهیدانی که در بزم خون نشستند تا بر خاک میهن غباری از سواران و لشگریان ویرانگر مهاجم و بداندیش دوران ننشیند. اینان راستقامتان تاریخاند و گواهان صادق در فردای یوم الحساب.
دفاع مقدس تکرار تاریخ بود در زمانه اکنون؛ تکرار همان حس یکی بودنها، پاکیها، رشادتها، زلال بودنها. با این همه، جنگ گر چه صورتی تلخ دارد، ولی آن سوی این تلخی، شکوهی است از بلوغ باورها و نشانهای است از خودآگاهی تاریخی ایرانیان. جنگ برای ما نه تلاشی برای حفظ یا گسترش مرز، که تلاشی برای احیای ارزشها بود؛ ارزشهایی که بودنمان را معنا میبخشد.
دفاع مقدس اثبات کرد ایرانی از هر مسلک و مرام و عقیده و نژاد و جنسیت، یک روح مشترک و خودآگاهی از اصول، ارزشها و هنجارهایی دارد که از عمق تاریخ برمیآیند. در خطکشیها و مرزگذاریهای بی جا و گاه مخرب، دست و اندیشه دشمن بداندیش را جستوجو کنیم حتی اگر از آستین دوستنمایان برخیزد.
با هر آنچه از وطن گفتیم و عزت دین؛ هر آنچه در تکریم رشادتهای گفتیم و رفعت مقام شهیدان؛ هزار افسوس که امروز باید در حسرت تکرار یک روز آن سالهای حماسه و پایداری باشیم؟! چه شد که نهیب مؤمنانه پیر جمارانی خویش را به فراموشی سپردیم آن هنگام که هشدارمان داد تا مبادا «پیشکسوتان جهاد و شهادت در پیچ و خم زندگی روزمره خود، به فراموشی سپرده شوند»؟!! چه شد دست طماع و پر حیلت نااهلان و نامحرمان پر مدعای مست از قدرت به میراث پربهای انقلاب اسلامی یازیده شد و قطع دستان ناپاک اینان دشوارتر از به عقبراندن دشمن متجاوز؟! چه شد که قابی از شهیدان در سر در معابر و کوی و برزنها ـ که تنها یادگار آن دوران پر افتخار است برای اکنون ماـ امروز، غباری به قدمت تاریخ بر خود نشسته دارد؟! چه شد که حرمت شهیدانمان را شکستیم و در بازیهای ناپاک سیاست، این اسطورگان درخشان تاریخ را به ملعبه خویش گرفتیم؟! چه شد که فراموشمان شد ایران بدون اسلام و یا اسلام منفک از تجربه و تاریخ و تمدن ایرانی، هیچ یک ما را به وادی ایمن ره نما نخواهد بود. نه هویت ایرانی در تضاد با فرهنگ و معارف اسلام است و نه اسلام نافی ارزشهای پاک ملتها. اسلام در ظرف پاک اندیشه، تاریخ و فرهنگ ایرانی ریخته شد تا آن را وسعت بخشد.
در خاتمه سخن دیگر بار هفته دفاع مقدس، یادآور سالهای حماسه و شکوه را گرامی داشته و نام نیک تمام آنان که در راه دفاع از آرمان و عقیده، به مصاف تاریکی و شرارت رفتند و آنانی که جان عزیز خویش را در این راه پر بهجت نثار داشتند، گرامی داشته و پاکیزهترین درودها را تقدیمشان میدارم و مقصد سخن را مزین به حلاوت شعر حضرت لسان الغیب نمایم که:
با صبا در چمن لاله سحر میگفتم
که شهیدان کهاند این همه خونینکفنان
گفت حافظ من و تو محرم این راز نهایم
از می لعل حکایت کن و شیریندهنان