به گزارش ایران اکونومیست، صابر گل عنبری در یادداشتی در روزنامه خراسان نوشت:
رژیم صهیونیستی حملهای هوایی به ساختمانی در ضاحیه جنوبی بیروت پایگاه حزب الله انجام داده که هدف آن ترور ابراهیم عقیل فرمانده عملیاتهای ویژه حزب الله و طراح طرح سیطره بر الجلیل در جنگ احتمالی بود. ساعاتی نگذشت که حزبالله لبنان در بیانیهای شهادت «ابراهیم عقیل» ملقب به «حاج عبدالقادر» به همراه ۱۵ نفر دیگر را در حمله هوایی عصر جمعه اسرائیل به منطقه ضاحیه در جنوب بیروت تایید کرد.
حمله اخیر به بیروت در بحبوحه تشدید حملات به حزب الله واجد دلالتهای جدیدی است، اما در همین جنگ غزه مسبوق به سابقه بوده و با ترور ابراهیم عقیل سومین حادثه ترور در نوع خود در بیروت پس از ترور ابراهیم العاروری نایب رئیس حماس و فواد شکر فرمانده ارشد حزب الله است. از این رو، از قبل از موج جدید حملات، اسرائیل با اولین ترور در بیروت ژانویه گذشته قواعد درگیری متعارف با حزب الله را شکسته و با ترور دوم و سوم در صرافت تثبیت این معادله در چارچوب راهبرد جدید خود در جبهه شمالی است.
تکرار ترور رهبران و فرماندهان عالی در بیروت از گستردگی شبکه نفوذ در لبنان و احتمال دستیابی اسرائیل به اطلاعات حساس امنیتی درباره مقامات و نیروهای حزب الله از طریق کار گذاشتن ادوات شنود و ردیابی در سیستمهای ارتباطی حکایت دارد .
مسئله دیگر این که در جنگ فراگیر ۲۰۰۶، اسرائیل نتوانست این تعداد فرمانده عالی حزب الله را ترور کند و عماد مغنیه هم دو سال بعد از آن در دمشق تــــرور شد، اما در جنگ غیرفراگیر کنونی چند فرمانده کلیدی را ترور کرده است و این پرسش نیز مطرح میشود که آیا این امر به دستیابی تل آویو به بانک اطلاعاتی مهمی از طریق همان پیجرها و بیسیمها مرتبط است؟ به نظر میرسد که حزب الله با هدف جلوگیری از وقوع جنگ فراگیر از واکنشهای سنگین به ترورهای قبلی پرهیز میکرد و در کنار سطحی از واکنش میخواست با تداوم فرسایشی کردن جبهه شمال برای اسرائیل و به تبع آن انباشت تدریجی دستاوردهای میدانی راهبرد خود را پیش ببرد.
اما در مقابل دولت جعلی اسرائیل از یک طرف تداوم وضعیت فرسایشی بیسابقه در شمال را در آستانه یک سالگی برای خود به ویژه در سایه اعتراضات مستمر شهرکنشینان کوچ کرده از شهرکهای مرزی غیرقابل تحمل دانسته و تصویر تخلیه بخشی از مناطق شمالی بدون تغییر این معادله فرسایشی را مکمل هفتم اکتبر میدانست.
از دیگر سو، دولت اسرائیل پس از تداوم یک ساله بنبست در غزه و شکست مذاکرات، با دریافتن نگرانی طرف مقابل نسبت به وقوع جنگی تمام عیار و پرهیز آن از افزایش متقابل سطح تنش و همچنین وجود فرصتی برای کسب دستاوردهای امنیتی تصمیم گرفته که تمرکز خود را به جبهه شمالی برای متوقف کردن جنگ فرسایشی حزب الله منتقل کند.
اکنون حزب الله در کنار ادامه حملات فرسایشی، احتمالا خود را ناچار به پاسخ شدید به اسرائیل برای جلوگیری از تغییر تصاعدی قواعد درگیری و موازنه ببیند، اما جدا از این که با وضعیت پیش آمده تا چه اندازه چنین پاسخی هم اکنون میسر است، انجام آن ممکن است موجب شعلهور شدن همان جنگ تمام عیاری شود که حزب الله پاسخهای قبلی خود را معطوف به عدم وقوع آن تنظیم میکرد و اگر هم واکنشی درخور نشان داده نشود، اسرائیل جریتر از قبل شده و جلوتر میآید؛ در حالی که به گفته برخی ناظران اگر قبلا به اولین اقدام قاعدهشکن اسرائیل در جبهه شمالی همان پاسخی که اکنون حزب الله بیش از هر زمانی ناچار به آن است، داده میشد، احتمال این که موجب جنگی گسترده شود، کمتر از امروز بود و از سوی دیگر، احتمالا اسرائیل را در حرکت به جلو به درنگ و توقف وا میداشت. شرایط و لحظات خطیر و حساسی است.