ايران اكونوميست - حدود دو سال قبل بود که وزیر سابق رفاه، نخستین زنگ هشدار جدی درباره بیکاری فارغالتحصیلان را بهصدا درآورد که البته در آن سالها، کسی آن موضوع را جدی نگرفت. در اردیبهشت 91 بود که عبدالرضا شیخالاسلامی بهصراحت عنوان کرد که تعداد بیکاران لیسانس در کشور ده برابر زیر دیپلمهاست.
حالا جالب است که دیروز، وزیر علوم زنگ خطری مشابه را این بار برای دانشجویان ارشد و دکتری به صدا درآورد.
محمد فرهادی گفت: میانگین بیکاران در میان فارغ التحصیلان بالاتر از میانگین کشور است و دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری نیز در سال های آینده به تعداد بیکاران اضافه می شوند.
اضافه شدن دانشجویان ارشد و دکتری به صف بیکاران فارغ التحصیل، شرایطی را پیش می آورد که در این شرایط به گفته وزیر علوم «نخبگان، بهترین راه حل را خروج از کشور می دانند.»
یعنی وقتی می بینند که در داخل کشور نمی توانند شغلی متناسب با رشته تحصیلی شان پیدا کنند، در نتیجه بهترین راه حل را خروج از کشور می دانند، تا شاید در آن سوی آب ها، هم معیشت شان تامین باشد و هم بتوانند فعالیت علمی شان را از سر بگیرند.
اما سوالی که این وسط پیش می آید، این است که چرا تعداد فارغ التحصیلان بیکار ارشد و دکتری، در حال افزایش است؛ آن هم در حالی که تا همین یک دهه قبل، این فارغ التحصیلان کارشناسی بودند که آمار بیکاری در میان آنها در حال افزایش بود و معمولا کمتر فردی با مدرک دکتری بیکار می ماند؟
شاید پاسخ این پرسش را باید در مدیریت نشدن هرم آموزش عالی و فضای نامساعد اشتغال فارغ التحصیلان جستجو کرد.
این روزها هرم آموزش عالی به شکلی درآمده است که دیگر مدرک کاردانی و کارشناسی، آن اعتبار گذشته را ندارد و تقریبا به شکل مدرکی عمومی درآمده است که هر کسی اراده کند، می تواند وارد دانشگاه شود و لیسانس بگیرد.
نامساعد بودن بازار اشتغال برای فارغ التحصیلان کارشناسی باعث شده است که بسیاری از آنها برای پیدا کردن شغل هم که شده، تلاش کنند وارد مقطع تحصیلات تکمیلی شوند تا رقابت در بازار کار برای آنها کمتر شود.
اما با افزایش تعداد فارغ التحصیلان ارشد و دکتری ـ بدون آن که فکری به حال اشتغال آنها بعد از فارغ التحصیلی شود ـ شرایط طوری شده است که درس خواندن در مقاطع بالاتر دانشگاهی، برای خیلی ها بیشتر شبیه کاری شده است که هر چه باشد از بیکاری بهتر است.
یعنی خیلی از دانشجویان مقطع کارشناسی ـ بخصوص دانشجویان دختر ـ با خودشان فکر می کنند به جای آن که در خانه بنشینند و بیکار بمانند، بهتر است که حداقل تلاش کنند تا در مقطع ارشد و دکتری قبول شوند تا بتوانند با داشتن مدرک تحصیلی بالاتر، آینده شغلی بهتری داشته باشند.
چقدر دانشجوی دکتری بیکار داریم؟
براساس آخرین سرشماری که حدود سه سال قبل انجام شده، 768 هزار بیکار در کشور، تحصیــــلات دانشگاهی دارند و در این میان، 207 هزار و 310 نفر مدرک فوق دیپلم، 505 هزار و 10 نفر مدرک لیسانس، 52 هزار و 169 نفر فوق لیسانس و دکترای حرفه ای و 3388 نفر هم مدرک دکترای تخصصی دارند.
براساس سرشماری سال 90، از 52 هزار و 169 نفر بیکار فوق لیسانس و دکترای حرفه ای، 11 هزار و 886 نفر در رشته های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق تحصیل کرده اند و 12 هزار و 353 نفر نیز دارای مدرک رشته های مهندسی، تولید و ساخت هستند.
همچنین در این گروه از فارغ التحصیلان بیکار با مدرکی بالاتر از کارشناسی، 9607 نفر نیز در رشته علوم، ریاضی و کامپیوتر و 6781 نفر نیز در رشته علوم انسانی و هنر تحصیل کرده اند.
این آمار 3388 نفری از بیکاری فارغ التحصیلان دکتری، آمارهای سه سال پیش است و هنوز آمار جدید و دقیقی از بیکاری دانشجویان فارغ التحصیل دکتری در دسترس نیست، اما می توان براحتی پیش بینی کرد که با توجه به افزایش دانشجویان مقطع تحصیلات تکمیلی و افزایش رقابت شغلی در میان آنها به آمار بیکاری دانشجویان فارغ التحصیل دکتری در طول سه سال اخیر، اضافه شده است.
یکی از عمده انتقاداتی که به نظام آموزش عالی کشور می شود، بحث افزایش کمی تحصیلات تکمیلی بدون نگاه به ارتقای کیفیت آموزش عالی است.
در سال های اخیر و با بالا رفتن تقاضا برای دوره های دکتری، خیلی از دانشگاه ها به بهانه جلوگیری از خروج دانشجو از کشور، پذیرش در دوره های دکتری را افزایش دادند و در این بین، دانشگاه های پولی با بالا رفتن تقاضا برای تحصیلات تکمیلی، تلاش کردند تا حد امکان از این ظرفیت بالقوه برای درآمدزایی بیشتر استفاده کنند.
حتی به رشته های پزشکی هم رحم نشد و افزایش کمی تعداد دانشجویان دکتری در سال های اخیر افزایش پیدا کرد؛ طوری که چند وقت قبل معاون آموزشی وزارت بهداشت از افزایش کمی تعداد دانشجویان پزشکی در دانشگاه آزاد انتقاد کرد.
همین افزایش پرشمار تعداد دانشجویان دکتری در رشته های مختلف ، بدون آن که به آینده شغلی آنها نگاه شود و بدون آن که سعی شود کیفیت و کمیت آموزش عالی، همگام با یکدیگر رشد کنند، باعث شده که حالا با انبوهی از دانشجویان دکتری روبه رو باشیم که شغلی برای آنها تعریف نشده است حتی برخی از فارغ التحصیلان دکتری هم از سواد لازم برای حضور در بازار کار یا تدریس در دانشگاه ها برخوردار نیستند و صرفا دکترای مدرک به دست هستند.
در این میان هم به نظر می رسد که در این آشفته بازار، فقط دانشگاه ها هستند که از تب دکتر شدن دانشجویان تحصیلات تکمیلی، بهره لازم را می برند.