به گزارش ایران اکونومیست به نقل از بنکر (Banker)، مقاومت ابوالحسن ابتهاج برای نصب نکردن عکس شاه به دیوار شعبههای بانک ایرانیان، خود یکی از چند بهانهای بود که او را روانه زندان کرد.
بعد از به زندان افتادن ابتهاج، آذر هر روز به بانک ایرانیان سر میزد.
این درخواست ابوالحسن بود که در غیابش آذر امور بانک را به دست گیرد؛ چراکه معتقد بود او زنی بادرایت و باهوش است که استعداد بالایی در مدیریت دارد.
آذر صنیع به پیروی از پدر به دانشکده دندانپزشکی رفت و در این رشته فارغالتحصیل شد.
او دوره کوتاهی به تدریس در دانشگاه مشغول بود و جزو اولین زنانی بهشمار میرفت که به تدریس در دانشگاه پرداخت.
آذرنوش نتوانست در حرفه دندانپزشکی مشغول شود، اما زندگی او طوری رقم خورد که در جریان ازدواج با همسر سوم خود وارد عرصه بانکداری، اقتصاد و مدیریت شد.
ابوالحسن ابتهاج، همسر آذر، در کتاب خاطرات خود جسته و گریخته به نقش آذر در زندگی خود اشاره کردهاست.
در جلد دوم در قسمت «درباره همسرم» مینویسد: «آذر زنی به تمام معنی برازنده بود به طوری که هرجا پا میگذاشت همه متوجه او میشدند و در نتیجه محسود دیگران واقع میگشت، او زنی قویالاراده و مهربان بود و در بعضی موارد کمکهای مالی او به دوستان و آشنایان دردسرهایی برای ما ایجاد میکرد».
«سرنوشت بر این بود که من برحسب اتفاق در یکی از مهمانیهای برادرم با آذر آشنا شدم و پس از بیست و شش سال از همسر اولم، مریم معزالدوله نبوی، جدا شدم و در سال ۱۳۳۵ با آذر ازدواج کردم، من از مریم اولادی نداشتم».
حسین فردوست در کتاب خاطرات خود حکایت دیگری نقل می کند: «آذر پیش از ازدواج با ابتهاج دو بار ازدواج کردهبود.
از همسر اولش مهندس عروضی که در سال ۱۳۲۹ ه.ش از دنیا رفته بود، دو فرزند به نامهای علیرضا و الهه داشت.
پس از او با مهندس ابوذر ازدواج کرد و درنهایت پس از ازدواج با ابتهاج، که تا آخر عمر ابتهاج ادامه داشت، او پدر خواندگی فرزندان آذر را پذیرفت. آنها صاحب دو فرزند به نامهای شهرزاد و داور شدند».
ابتهاج مینویسد: « پس از سازمان برنامه چون مستخدم دولت نبودم حقوق بازنشستگی به من تعلق نمیگرفت.
صد هزار تومان هم از سازمان برنامه وام گرفته و به آذر کمک کرده بودم چون مشغول ساختن خانهای در شمیران بود که زمین آن را ده سال قبل از ازدواج با من خریداری کرده بود.
این زمین، که در اول جاده اوین واقع شده بود، در آن موقع یعنی در سال ۱۳۳۷، بیابان بی آب وعلف و سنگلاخی بود که یک قطره آب نداشت.
ما اقدام به حفر چاه کردیم و به تدریج این زمین باغ مصفای بسیار زیبایی شد».
آذر زن باهوشی بود و در عرصه بانکداری، اقتصاد ومدیریت، هوش و استعداد خود را نشان داد.
از روی شواهد چنین بر میآید که اغلب وکالت ابتهاج، که به امر خرید و فروش املاک وسهام می پرداخت، به عهده او بود.