به گزارش ایران اکونومیست، خبرگزاری ایمنا نوشت، اواخر دهه ۸۰ بود که سریالهایی مانند قلب یخی و قهوه تلخ به صورت دیویدی و هفتگی پخش شد و موفقیت این سریالها (اگرچه بعضی از آنها هم در نیمه راه متوقف شدند) باعث شد کارگردانهایی که مدتها برای تلویزیون کار کرده بودند، سراغ این عرصه بروند.
با ساخت سریال شهرزاد و موفقیت آن، این شکل سریالسازی وارد مرحله جدیدی شد و به مرور در دهه ۹۰ توزیع دیویدی جای خود را به پلتفرمهای اینترنتی داد که در آن مخاطبان میتوانستند با خرید اشتراک این پلتفرمها بیننده سریالها و برنامههای مختلف باشند؛ این بستر ظرفیتهای فراوانی از جمله ظرفیت اقتصادی را نیز پدید آورد؛ با توجه به همین موضوع محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پیش از این عنوان کرده بود: «شبکه نمایش خانگی به عنوان یک ظرفیت و فرصت بهشمار میرود، همچنین شبکه نمایش خانگی در تقویت بخش مهمی از اقتصاد فرهنگ و هنر نقشآفرینی میکند و به همین خاطر باید حمایت شود.»
موضوع اهمیت حضور نمایش خانگی امری مشخص و قابل قبول است، چرا که مسئله اوقات فراغت و سرگرمی بحثی قابل توجه برای تمام گروههای جامعه بوده است و همه با آن سر و کار دارند و اگر برای این حوزه محتوای مناسب ایجاد شود، باعث ایجاد فضای آرامش و حتی تأثیرگذاری بر فرزندان میشود؛ در این میان یکی از بهترین راهها برای انتقال مفاهیم مدنظر به نسل جدید و از طرفی پر کردن اوقات فراغت رسانههای تصویری است؛ در این راستا سریالهای شبکه نمایش خانگی از بهترین ظرفیتها است که سهم قابل توجهی از سبد فرهنگی مورد استفاده مردم را شکل میدهد.
افت سریالهای نمایش خانگی در سال جاری
بر همین اساس سعید رجبی فروتن، کارشناس نمایش خانگی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با بیان اینکه منظور از نمایش خانگی تولیدات و محصولاتی است که بهطور اختصاصی توسط سکوها و رسانههای برخط ویدئویی تولید یا تأمین شده است و بر بستر اینترنت انتشار مییابد، اظهار میکند: آثار نمایش خانگی در دو شکل فیلم و سریال عرضه میشود که بهطور طبیعی سریالها به دلیل دنبالهدار بودن و زنجیرهای از اتفاقات و حوادث تماشاگران بیشتری دارند.
وی ادامه میدهد: سال جاری سریالهای نمایش خانگی عرضه شده نتوانستند موفقیت مجموعههای سالهای گذشته را تکرار کنند، در همین راستا این امر یا به خاطر ضعف فیلمنامهها یا تشدید سیاستهای انقباضی از سوی مرجع نظارتی بوده است که به نظر من عامل اول مهمتر است؛ چراکه سریالسازان برجسته و گزیدهکار، پرشمار نیستند و هر چند سال یکبار موفق به ساخت اثری میشوند، از اینرو در غیاب آنها خط تولید سریالهای متوسط و کممخاطب خلأ موجود را پر میکند.
کارشناس نمایش خانگی تصریح میکند: فیلمهای داستانی غیرسینمایی بخش دیگری از سبد محصولات نمایش خانگی هستند که در مقایسه با سریالها و فیلمهای سینمایی مخاطبان کمتری دارند، چراکه عموماً پروژههای ارزانقیمت است، ساختاری نیمهحرفهای دارد و قادر به جذب بازیگران شاخص نیست؛ اینگونه فیلمها در سکوهای درجه دو و کمتر شناخته شده بارگذاری و منتشر میشود.
وی میافزاید: شوراهای تولید و نمایش اینگونه آثار در سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر موسوم به ساترا به اندازه توانایی خود از محتوای آثار و کیفیت آنها مراقبت میکنند تا با معیارهای شرعی و عرفی مغایرت آشکاری نداشته باشد؛ اما با این حال مخاطب بسته به دیدگاه و سلیقه خود ممکن است کاری را بپسندند یا نمره قابل قبولی به آن ندهد.
رجبی فروتن میگوید: در تلویزیون، سینما و نمایش خانگی فیلمسازانی رستگار وجود دارند که بتواند مضامین و معانی بلند را در پس داستانهای جذاب، گیرا و غیرمستقیم مطرح کنند تا بر جان مخاطب بنشیند؛ اما کمبود چنین آثاری همواره مشهود بوده است و غلبه با فیلم و سریالهایی است که در بهترین حالت سرگرم کننده و بدون زیان هستند!
وی اظهار میکند: بیننده امروزی از رهگذر فناوریهای پیشرفته در حوزه ارتباطات به انواع محتواهای دیداری و شنیداری دسترسی دارد؛ در همین راستا اگر تولیدکنندگان و ناشران محتوایی نتوانند در محیط رقابتی موجود، ارزش افزودهای را خلق کنند، قافیه را به رقبا میبازند؛ مخاطبی که ذائقهاش با آثار دیگران تغییر کند به مشکل بتواند مصرفکننده محتوای ایرانی شود.
معاون سابق ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی ادامه میدهد: پویایی و باروری فرهنگی ما در گرو آن است که زمینه خلاقیت برای همه سینماگران مستعد فراهم شود و نسخههای شکست خورده قبلی را دوباره نپیچیم؛ از اینرو حضور گرایشهای فکری مختلف در این حوزه امری قابل توجه است و نقش مدیر فرهنگی تراز در ایران اسلامی آن است که همچون باغبانی دلسوز به تنوع و تکثر همه گونهها میدان رشد و شکوفایی دهد و مانع پیشروی علفهی هرز و آفاتی شود که حیات باغ و گلستان را تهدید میکنند.
ساترا، مرجع ناظر شبکه نمایش خانگی
وی تصریح میکند: مرجع ناظر در این زمینه ساترا وابسته به صداوسیمای جمهوری اسلامی است که البته در شوراهای مجوز تولید و نمایش آن نمایندگانی از دستگاههای دیگر نیز حضور دارند؛ البته مرجع یادشده از بهار امسال به استناد مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی سروشکل نسبتاً قانونی به خود گرفت و پیش از این به یکسری از مستنداتی که هنوز بهطور رسمی قانون مصوب مجلس شورای اسلامی برای آنها نوشته نشده بود، متوسل میشدند تا مبنای مشروعیت آن قلمداد شود؛ همچنین در متن قانون برنامه هفتم توسعه در ماده و تبصرهای به وظیفهمندی صداوسیما و نیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه تصریح شده است که در حال حاضر در مرحله تأیید شورای نگهبان و ابلاغ آن از سوی رئیس مجلس قرار داریم.
رجبی فروتن میافزاید: نمایش خانگی راه خود را همچون سینما و تلویزیون تا حد زیادی هموار کرده است و اگر در ادامه تلویزیون با آن به خاطر تعارض منافع تزاحم و اصطکاک پیدا نکند، میتواند موجبات سرگرمی و انتقال اندیشهها و افکار را در پوشش تولیدات تصویری جذاب فراهم سازد.
وی میگوید: یکی از انتقادات فعالان نمایش خانگی این بود که صداوسیما نمیتواند همزمان نقش بازیگر، داور و ناظر را ایفا کند و بهتر است نهاد مستقل و فراگیری نظیر آنچه که در کشورهای توسعهیافته دیده میشود، برای امر نظارت پیشبینی شود؛ در همین راستا تشکل صنفی شرکتهای نمایش برخط ویدئویی مرکز فضای مجازی را مستعد این کار میدانست.
کارشناس نمایش خانگی اظهار میکند: به موجب مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی نظارت بر همه محصولات بهجز سریال جهت عرضه و انتشار در فضای مجازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است؛ این وزارتخانه در شوراهای مجوز تولید، نمایش سریال و سایر برنامههای نمایشی مستقر در ساترا نیز در حال حاضر نمایندگانی دارد.
وی ادامه میدهد: تهیه مصوبات قانونی با مبانی حقوقی قابل دفاع میتواند مشکلات این بخش را تا حد زیادی برطرف کند؛ مشروط به آنکه تصمیمات در اتاقهای دربسته گرفته نشود و از حقوقدانان در حوزه رسانه و فعالان و دستاندرکاران نمایش خانگی در بخش خصوصی کمک گرفته شود و اصل بر حضور حداقلی دخالت دولت و نظارت توأم با حمایت باشد.
شبکه نمایش خانگی؛ رواج مفاهیم اخلاقی یا ضد اخلاق؟
با وجود این اهمیت، زمانی که نگاهی گذرا به محتواهای سریالهای اخیر میاندازیم شاهدیم که در این سالها شبکه نمایش خانگی گرهای به گرههای فرهنگی قبلی افزوده است، در حالی که این بستر میتواند یک فرصت استثنایی برای ترویج سبک زندگی اسلامی و ایرانی باشد؛ در این عرصه گاهی شاهد ترویج مسائلی دور از پیشینه اسلامی-ایرانی هستیم و بر همین اساس مواردی مانند عادی جلوه دادن ارتباط بین زن و مرد نامحرم، موسیقیهای مبتذل، آرایشهای غلیظ و پوششهای ناهنجار، نمایش زندگیهای اشرافی به نمایش گذاشته میشود که چنین مواردی در بلندمدت بهعنوان منابع فرهنگساز، سبک زندگی مردم را تغییر و جهت میدهند و میتواند در مصرفگرا شدن یک جامعه تأثیرگذار باشد.
این موضوع از نکات قابل توجهی است که انتقاد بسیاری از فعالان فضای مجازی و مخاطبان را نیز در پی داشته است.
سرویسها و پلتفرمهای اشتراک ویدئو و بهطور خلاصه ظرفیت نمایشهای خانگی در مقایسه با دیگر ابزارهای رسانهای مانند سینما مزیتهایی از جمله در دسترس بودن، ارزانقیمت بودن و نداشتن محدودیت زمانی در طول شبانهروز را دارند، اما امروزه این سرویسها در مسیری گام برمیدارند که بخشی از محتوای آن هویت دینی و تاریخی ما را تخریب و تضعیف میکنند؛ اگر متولیان امر دنبال آن هستند که این سبد فرهنگی که اوقات فراغت مردم را شکل داده، پربار و جذاب باشد، باید از ارتقای محتوای آنها حمایت کنند، چرا که شبکه نمایش خانگی و حوزه صوت و تصویر فراگیر بعد از ورود به ایران به دلیل نو بودن دچار نابسامانیهایی شده است و این حوزه تنها با قانونمند شدن و نظارت دقیق به سامان خواهد رسید.