به گزارش ایران اکونومیست، غم و اندوه پاسخ طبیعی به از دست دادن است. این رنج عاطفی است که وقتی چیزی یا کسی را که دوستش داریم از دست میدهیم درد زیادی متحمل میشویم. گاهی درد ناشی از فراق و دوری و از دست دادن میتواند طاقت فرسا باشد و ممکن است انواع احساسات سخت و غیرمنتظره را تجربه کنیم؛ از شوک یا عصبانیت گرفته تا ناباوری، احساس گناه و غم و اندوه عمیق.
چنین مشکلاتی و درد غم و اندوه ناشی از آنها میتواند سلامت جسمی ما را هم مختل کند و خوابیدن، غذا خوردن یا حتی درست فکر کردن را هم سخت کند. اینها واکنشهای طبیعی به از دست دادن هستند و البته هر چه این از دست دادنها مهمتر باشند، اندوه ناشی از آن هم شدیدتر خواهد بود.
متنی که میخوانید صحبتهای یک روان شناسی تربیتی و واقعیتدرمانگر در این باره است:
مواجهه اولیه با غم جدایی
کنار آمدن با از دست دادن کسی یا چیزی که دوستش داریم یکی از بزرگترین چالشهای زندگی است. ضمن آنکه هر گونه از دست دادن میتواند باعث اندوه شود.
این روان شناسی تربیتی در مورد اینکه چقدر زمان میبرد تا بتوانیم بر غم و اندوه ناشی از دست دادن عزیزان غلبه کنیم میگوید: در واقع هیچ پاسخ و مشخصی برای این سؤال وجود ندارد. برای بعضی افراد سال اول بسیار رنجآور و سخت است. اما عدهای دیگر میگویند هیچ وقت فرصتی برای سوگواری درست و کامل نداشتند.
بنابراین پیشبینی دقیق این زمان امکان پذیر نیست. اما معمولاً افراد کمشدن شدت بار احساس سوگ را هنگامی اعلام کردهاند که برای تحمل غم و اندوه ظرفیت روانی بیشتری بهدست آورده و راههای معناداری برای ادامه زندگی
پیدا کرده اند.
شرایط سوگ
به گفته این روان شناس، افسردگیهایی که ناشی از از دست دادن و سوگ عزیزان است معمولاً به گونهای است که باعث از بین رفتن هر گونه لذتی میشود و به همه ابعاد زندگی سرایت میکند؛ یعنی فرد دچار کم یا پر اشتهایی و اختلال خواب و دیگر علائم شایع افسردگی میشود.
البته فرآیند سوگواری فقط هنگام مرگ عزیزان اتفاق نمیافتد و بعضی افراد با قطع روابط نزدیک و عاطفی، طلاق، مشکلات جسمانی شدید مانند قطع عضو، از دست دادن کار و ... هم میتوانند چنین شرایطی را تجربه کنند.
چه مراحلی طی میکنیم؟
معمولاً در فرایند سوگ و از دست دادن باید مراحلی طی شود که برای هر فرد با توجه به عوامل مختلف میتواند متفاوت باشد. یعنی ممکن است بعضی افراد نتوانند از بعضی مراحل عبور کنند یا مدت زیادی آن را تجربه کنند.
اولین واکنش به از دست دادنها، انکار است یعنی نمیتوانیم واقعیت تلخ نبودن کسی را که دوست داریم بپذیریم چون پذیرش آن بسیار سخت است و در بعضی موارد مانند آن است که بخشی از وجود خود را گم کردهایم.
چه کسی مقصر است؟
این روانشناس میگوید: پس از مرحله انکار، نوعی خشم را تجربه میکنیم. یعنی هنگامی که فرد مجبور میشود واقعیت مرگ را بپذیرد نسبت به خود، شخصی که از دست داده، اطرافیان، پزشکان و حتی از خداوند و قوانین جهان نیز دچار خشم و گله و شکایت میشود و به دنبال آن میگردد که ببیند چه کسی مقصر است.
در واقع انگار او میخواهد با دلیل آوردن و توجیه دیگران یا التماس و چانه زدن کاری کند که دیگران متوجه غم و اندوه وبی گناهی او شوند شاید بتواند به نوعی شرایط را تغییر دهد.
افسردگی
به گفته این روان شناس در بسیاری مواقع نیز فرد دچار عذاب وجدان و آسیبهای روانی میشود چون فکر میکند شاید میتوانسته رفتار بهتری با شخصی که از دست داده داشته باشد و در واقع نمیتواند خودش را ببخشد.
چنین احساساتی معمولاً باعث میشود او با نوعی افسردگی مواجه شود. در این مرحله شخص تقریباً فقدان را پذیرفته و متوجه شده توانایی تغییر شرایط را ندارد. بنابراین دچار عجز و ناتوانی میشود که باعث بروز غمی عمیق و افسردگی خواهد شد.
پذیرش
وی میگوید: بسیاری افراد میتوانند در مدت کم یا زیادی بالاخره بپذیرند کسی را که دوست داشتهاند از دست دادهاند. البته این مرحله؛ مرحلهای است که ممکن است بعضی افراد یا خیلی دیر به آن برسند یا برای دستیابی به آن به گرفتن کمکهای تخصصی مانند گرفتن مشاوره نیاز داشته باشند.
در مرحله پذیرش، فرد دیگر در برابر واقعیت مقاومت نمیکند و ناچار به پذیرش درد و رنج خواهد بود.
بعد از جدایی
به گفته این روان شناس توجه داشته باشیم برای مواجهه و رویارویی با غم و اندوه جدایی هیچ قانون خاصی وجود ندارد و هر فرد به نوعی آن را تجربه میکند.
اما در هر صورت فرد سوگوار حق دارد خشم، غم، بیحسی، ترس، اضطراب و ناراحتی زیادی را تجربه کند. بنابراین اطرافیان باید به او حق بدهند که به راحتی خشم و اندوه خود را نشان دهد و نباید برای کمک کردن و به نوعی دلداری دادن به او، واردارش کنند این مراحل را نادیده بگیرد.
منبع: همشهری آنلاین