به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از فوربس، یکی از مسائلی که تحلیل گران انرژی جهان علاقه زیادی به بحث کردن در موردش دارند، گلوگاه های دریایی است. چندین سال پیش مسئله حضور دزدان دریایی در تنگه مالاکا که بعد از تنگه هرمز مهمترین شاهراه حمل و نقل دریایی نفت محسوب می شود، موضوع بحث بسیاری از تحلیل گران بود؛ تنگه ای که روزانه نزدیک به 15 میلیون بشکه نفت را به سوی آسیا روان می کرد. تنگه بسفر نیز باریکه آبی است که دریای سیاه را به دریای مرمره متصل می کند و مدتی به محل نگرانی تحلیل گران تبدیل شده بود. کانال سوئز نیز طی انقلاب مصر وضعیتی مشابه داشت؛ درگیری ها در این کشور امنیت انتقال روزانه چهار و نیم میلیون بشکه نفت به دریای مدیترانه را به خطر می انداخت.
اما مطمئناً شریان اصلی انتقال نفت که مادر تمام این گلوگاه ها محسوب می شود، تنگه هرمز است که «خط حیات» عبور روزانه 17 میلیون و 500 بشکه نفت جهانی است. این تنگه را ببندید و بعد از آن دیگر تلاش نکنید که قیمتی برای نفت متصور شوید.
همانطور که همه می دانند این همان اهرمی است که ایران در تقابل برنامه هسته ای خود و اوج گیری قیمت نفت، در دست دارد. تا زمانیکه ایران قادر به بستن این تنگه باریک است، برگ برنده آخر برای مسدود کردن گلوگاه عرضه نفت جهانی را در دست دارد.
حتی تهدید بدون عمل به اجرایی کردن چنین اقدامی باعث شده هر زمان که تهران بخواهد قیمت نفت افزایش بیابد، و از این جهت باید ممنون تاجران نفتی بی سواد در لندن و نیویورک باشیم که با توجه به عوامل ژئوپلتیک دست به خرید می زنند و تحت تاثیر جهت وزش باد از ایران هستند. اما بحث اصلی اینجا است که آیا این روند در آینده نیز ادامه خواهد داشت، به خصوص با توجه به اینکه تولیدکنندگان منطقه ای «نقشه شماره 2» هرمز که شامل ارسال نفت به بازارهای جهانی به دور از دسترس ایران می شود را در دست اجرا دارند.
دو بازیگر اصلی این نقشه عربستان و امارات هستند. سعودی ها به شدت خود را مشغول خط لوله «شرق به غرب» به طول یک هزار و 200 کیلومتر از ابقیق در شرق عربستان تا بانبو در دریای سرخ کرده اند. این خط لوله که طی جنگ ایران و عراق در دهه هشتاد میلادی ساخته شد، خط لوله 48 اینچی بود که برای انتقال روزانه دو میلیون بشکه نفت صادراتی به جای گاز بازسازی شد.
ریاض سه خط لوله نفتی و گازی دیگر هم دارد که می توانند تنگه هرمز را دور بزنند. امارات نیز پس از یک دوره توقف طولانی در پروژه نفتی در نهایت با راه اندازی نخستین تانکر خود طی روز یکشنبه هفته جاری از یک خط لوله 370 کیلومتری که از ابوظبی در خلیج فارس مستقیماً به فوجیره در دریای عمان کشیده شده، توانست بخشی از روند دور زدن تنگه هرمز باشد. این خط لوله می تواند روزانه یک میلیون و 500 هزار بشکه نفت که تقریباً 65 درصد از صادرات این کشور است را منتقل کند.
به نظر فوق العاده می آید، حتماً حالا برگ برنده هرمز ایران دیگر ارزشی ندارد. دریغا که خیر. اگر تمام ظرفیت خطوط لوله عربستان و امارات را جمع کنید، جوابش انتقال روزانه شش میلیون و 500 هزار بشکه نفت خواهد بود که این رقم کمتر از 40 درصد از مجموع 17 میلیون و 500 هزار بشکه نفتی است که روزانه از طریق تنگه هرمز منتقل می شود. در شرایط بازار، این امر ذره ای از خطر تهدید ایرانی ها کم نمی کند. حذف شدن روزانه 11 میلیون بشکه نفت از تولیدات جهانی که دیگر امکان عبور از تنگه هرمز را ندارند، قیمت نفت را به اوج می رساند؛ و در نهایت روند حرکتی اقتصاد جهان متوقف می شود.
این حقیقت محض بیانگر بحث خسته کننده ای است که «کارشناسان امنیتی» در مورد طول زمانی که ایران می تواند از نظر نظامی یک انسداد را هدایت کند، به راه انداخته اند. بحث اصلی در مورد حجم نفت مصرفی در مقابل افزایش ناگهانی قیمت نفت است که کشتی اقتصاد جهان را سوراخ می کند، نه بر سر تعداد کشتی هایی که ایران می تواند جمع آوری کند. هیچ اهمیتی ندارد که ریاض چقدر از مسیرهای شرق به غرب سخن بگوید یا امارات تا چه اندازه از گزینه های اقیانوس هند بگوید، مقامات هر دو کشور به خوبی می دانند که عبور روزانه 11 میلیون بشکه نفت از تنگه هرمز خیلی بیشتر از حدی است که ایران برای فدا کردن اقتصاد جهان به آن نیاز دارد.
بحث واقع بینانه
البته اینکه آیا ایران دست به چنین اقدامی می زند یا خیر، بحثی کاملاً متفاوت است. علیرغم ادعاهایی که از افت بازده نفتی ایران به پائین ترین سطح طی 20 سال گذشته خبر می دهند، ارقام بیشتر بازتابی از «مسائل سیاسی» هستند تا حقیقت عینی. گزارش ماهانه اوپک اشاره ای به تحریم ها نداشت اما اداره اطلاعات انرژی آمریکا مدعی است که بازده نفت ایران تا سال 2013 به روزانه دو میلیون و 400 بشکه در روز کاهش خواهد یافت. آژانس بین المللی انرژی ارقام مربوط به سال 2013 در این زمینه را به دو میلیون و 700 هزار بشکه نزدیک تر اعلام می کند اما معتقد است که بازده نفتی جاری ایران سه میلیون و 200 هزار بشکه در روز است که این رقم قابل مقایسه با دو میلیون و 900 هزار بشکه ای است که از سوی اداره اطلاعات انرژی آمریکا اعلام شد.
رقم دقیق تولیدات ایران هر چه هم که باشد، اهمیت چندانی ندارد. ایران حتی با تولید روزانه دو میلیون و 500 بشکه نفت باز هم بیش از حد لازم تولیدات خواهد داشت و همچنان به برنامه های غنی سازی خود ادامه خواهد داد. دستکم در این مرحله، ایران اصلاً نیازی ندارد که اقدامی جدی صورت دهد. اگر تمام بزرگنمایی های تبلیغاتی را کنار بگذاریم، درمی یابیم که واقعیت اصلی، زیبایی هرمز برای ایران است. این واقعیت که تنگه هرمز گزینه قدرتمندی است باعث می شود ایران آن را همچنان به عنوان آخرین سلاح برای جلوگیری از حمله احتمالی بین المللی حفظ کند.
نکته اصلی این است که خطر واقعی بسته شدن تنگه هرمز اندک است اما تاثیرش بی شک بسیار گسترده خواهد بود.