تصورش از پیروزی این بود که روزی در کشور خود شهروند درجه یک باشد؛ حقوق و درآمدش با نیازهایش برابری کند؛ پس از 30 سال فعالیت و خدمت، از بازنشستگیاش لذت ببرد. هر روز یک شهر برود و روزگارش را در مسافرت بگذراند. اما حالا کاری جز روزشماری برای واریز مستمریاش ندارد.
مستمریای که یا دیر به دستش میرسد یا اگر در زمان خودش هم واریز شود حتی کفاف هزینههای یک هفته را هم نمیدهد. اما آخر هر هفته فرزندان و نوههایش به دیدارش میآیند و نباید سفرهاش خالی بماند. گویا او برای میزبانی از خانوادهاش چارهای ندارد جز اینکه روزهای هفته را در صفهای مختلف سپری کند؛, یک روز در صف مرغ و روز دیگر در صف گوشتهای تنظیم بازاری که دولت وعده عرضه ارزان آن را داده است.
با این حال خرید همین گوشت هم برای خود مکافاتی دارد. نه در ساعت مشخص عرضه میشود و نه مکان معلومی دارد. حتی این احتمال وجود دارد که پس از ساعتها چشمانتظاری برای رسیدن کانتینر گوشتهای منجمد، در نهایت بازار میوه و ترهبار تعطیل شود و او فقط گذر یک روز دیگر از عمر خود را در این صفها به تماشا نشسته باشد.
اگر گوشتی هم به بازار برسد، برای در اختیار گرفتن آن باید سر و دست شکست. گویی که جنگی سرد میان ایستادگان در صف جاری باشد. جنگی بدون سلاح که پیروزی در آن دستکمی از برندهشدن در لاتاری گرینکارت آمریکا ندارد. اما او چارهای جز شرکت در این بلیت بختآزمایی ندارد. اگر خوششانس باشد ران و راسته گوسفندی به او میرسد و اگر شانسش نزند، ممکن است دست خالی به خانه بازگردد.
او شاید در دهه 40 و 50 که اوج جوانیاش بود برای به دست آوردن خانه و خودرو شانسش را با خرید بلیتهای بختآزمایی امتحان میکرد، اما حالا در سال 1402 و در زمان بازنشستگی برای اینکه موفق به خرید یک کیلو گوشت شود هر روزش را در صفهای میوه و ترهبار میگذراند.
خودش را اردشیر معرفی میکند و میگوید همه اردشیرخان صدایش میزنند. حدود 20 سال از بازنشستگیاش میگذرد و پس از ازدواج فرزندانش، با همسرش تنها زندگی میکنند. میگوید که پس از سالها خدمت به کشور دیگر زورش به خرید گوشت 600 هزار 700 هزار تومانی نمیرسد. به همین دلیل است که برای خرید گوشت تنظیم بازاری که 300 هزار تومان قیمت دارد، به هر بازار و مغازهای سرک میکشد.
او که پس از ساعتها انتظار در صف گوشت در نهایت موفق به خرید شده، میگوید: ابتدای هفته به بازار میوه و ترهبار فرجام مراجعه کرده، اما متصدی آنجا گفته که مشخص نیست گوشت در این بازار عرضه شود یا خیر! ممکن است که فقط گوشت گوساله عرضه شود. بنابراین پس از دو ساعت انتظار ( تا ساعت ۲ بعد از ظهر) و ناامیدی از عرضه گوشت به بازار دلاوران مراجعه کرده است.
در این بازار هم متصدی تاکید کرده که مشخص نیست گوشت عرضه شود یا خیر. اما پس از یک ساعت انتظار، کانتینر انتقال گوشت به بازار میوه وترهبار رسیده و خریداران یک ساعت دیگر هم در انتظار تخلیه و خرد شدن گوشت ماندهاند. در نهایت ساعت چهار بعد از ظهر گوشت بین مشتریان عرضه شده است.
کمبود گوشت مردم را به صف کشاند
در ماههای اخیر با توجه به روند صعودی قیمت گوشت قرمز، وزارت جهاد کشاورزی روزانه ۲۰۰ تا ۲۵۰ تن گوشت گرم گوسفندی و گوساله در میادین میوه و ترهبار و برخی فروشگاههای زنجیرهای عرضه میکند.
گزارشهای میدانی حاکی از آن است که با توجه به افزایش قیمت گوشت قرمز در بازار، بسیاری از شهروندان ساعتهای طولانی در میادین میوه و ترهبار منتظر توزیع گوشت تنظیم بازاری میمانند.
طبق بررسیها قیمت هر کیلو گوشت گوساله تنظیم بازاری حدود ۲۹۸ هزار تومان، گوشت گوسفندی ۳۵۰ هزار تومان و مخلوط ۲۵۸ هزار تومان است. البته در برخی فروشگاهها ممکن است قیمتها، اختلاف جزئی با این ارقام داشته باشند.
این در حالی است که قیمت گوشت قرمز در سطح خردهفروشیها ۶۰۰ هزار تا ۷۰۰ هزار تومان است. وضعیتی که باعث کاهش شدید تقاضای گوشت قرمز در کشور شده است. از طرف دیگر، وزارت جهاد کشاورزی به دلیل قیمت بالای گوشت، در مقاطع مختلف اقدام به عرضه گوشت تنظیم بازاری در میادین میوه و ترهبار و فروشگاههای زنجیرهای میکند و طبیعی است که به دلیل اختلاف قیمت زیاد، تقاضای زیادی به این بخش سرازیر شود.
تعیین سقف برای خرید گوشت
در صفهای لاتاری گوشت، سقف خرید گوشت گوساله دو کیلوگرم است و ران گوسفند هم که طرفداران زیادی دارد، فقط به افراد ابتدای صف میرسد. همچنین اگر فردی ران گوسفند را خریده باشد، دیگری خبری از قسمتهای دیگر گوشت نخواهد بود.
مردی که روز گذشته از فروشگاه شهروند حکیمیه تهران گوشت تنظیم بازاری خریده، میگوید پیش از این ساعت شش بعد از ظهر به فروشگاه مراجعه کرده، اما گوشت تمام شده بود. بنابراین روز بعد ساعت سه به فروشگاه مراجعه کرده، اما باز هم گوشت ساعت چهار رسیده و بیشتر از نیم ساعت هم در انتظار تخلیه و قطعهبندی گوشت بوده است.
صفهای 100 متری برای گوشت ران
او همچنین یادآور میشود که وقتی به فروشگاه رسیده فقط ۹ نفر در صف بودند، اما بعدا مشخص شده که هر کدام برای اعضای خانواده خود هم نوبت گرفتهاند و صف به ۳۰ نفر رسید. بنابراین با زیاد شدن جمعیت بر سر قسمتهای پرطرفدار گوسفند هم جدال برقرار شده است.
بنا به اذعان وی طول صف گوشت به حدود ۱۰۰ متر رسیده بود و به کسانی که آخر صف حضور داشتند گوشت کمتری میرسید.
از طرف دیگر کسانی در صف حضور داشتند که قدرت خرید همین گوشتها را هم نداشتند و صرفاً نظارهگر عرضه گوشت تنظیم بازاری بودند.
نکته قابل توجه اینجاست که گوشت یا ساعت ۹ تا ۱۰ صبح یا ساعت ۲ تا ۳ ظهر در میادین عرضه میشود و هیچ کس هم به مشتریان اطلاعات درستی در این رابطه نمیدهد. این وضعیت باعث میشود شهروندان، بهویژه افراد از قشر ضعیفتر یا در سنین بالاتر مجبور باشند ساعتها منتظر خرید گوشت بمانند و گاه از ساعت 6 صبح در صف بایستند.
متوسط مصرف گوشت در جهان، ۱۵ برابر سه دهک ضعیف ایران
در شرایطی که مردم برای خرید گوشت ارزانتر مجبور به انتظار در صفهای طولانی هستند و بخشی از جامعه هم توان خرید گوشت را ندارند، آمار نگرانکنندهای هم در صدا و سیما در این رابطه اعلام شده است.
به گفته مهدی سروی، کارشناس اندیشکده اقتصاد مقاومتی و از مشاوران اقتصادی دولت، میانگین مصرف گوشت خانوادهها در کشور هشت کیلوگرم و در سه دهک پایین جامعه دو کیلوگرم در سال است. همچنین سرانه مصرف گوشت قرمز برای هر نفر در سه دهک پایین جامعه، حدود ۷۰۰ گرم در یک سال است.
این در حالی است که بر اساس سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد (فائو)، میانگین مصرف سرانه گوشت قرمز (شامل گوشت گاو، گوسفند و بز) در جهان ۱۰.۹۴ کیلوگرم بوده است.
بر این اساس متوسط سرانه مصرف گوشت قرمز در جهان بیش از ۱۵ برابر مصرف سه دهک پایین جامعه در ایران است.