جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 13 - ۱۰ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۲۹ آبان ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۳

فرجام جدال گوترش و نتانیاهو

دبیرکل سازمان ملل با گفتن این که حمله حماس در خلا رخ نداده، خشم اسرائیل را برانگیخته است. اسرائیلی ها به عذرخواهی گوترش بسنده نکرده بلکه خواهان برکناری او شده و ورودش به اسرائیل را هم ممنوع کرده اند. من هر چه فکر می کنم، تناقض یا انگیزه سوئی در حرف دبیرکل نمی بینم!
فرجام جدال گوترش و نتانیاهو
کد خبر: ۶۶۵۷۷۴

به گزارش ایران اکونومیست، صلاح الدین خدیو در یادداشتی در روزنامه آرمان امروز نوشت: مقصود گوترش این است که اگر ستم و اشغالگری اسرائیل نبود، حمله هفت اکتبر اتفاق نمی افتاد. یا اگر اسرائیل قطعنامه های سازمان ملل را اجرا می کرد، دولت مستقل فلسطینی در مرزهای قبل از ۱۹۶۷ تشکیل می شد. طبعا دولتی رسمی و عضو سازمان ملل که بر اساس شناسایی متقابل با اسرائیل تاسیس شده، بعید بود از مرز غزه همسایه شمالی خود را مورد حمله قرار دهد. هم اکنون اسرائیل به تلافی حمله حماس و به بهانه وجود جنگجویان این گروه در غزه روزانه دستکم صد نفر زن و کودک و پزشک و پرستار و خبرنگار را می کشد! چرا اسرائیل مجاز است و حماس مجاز نیست؟

از منظر حقوق بین الملل و آموزه‌های اخلاقی نمی توان پاسخ این سوال را داد. چرا که روزگار سیاه دبیرکل سازمان ملل به عنوان نماد صلح جهانی و قانون بین المللی، گواه تناقض پیشگفته است.  بنابراین می توان به گونه ای دیگر به آن پاسخ گفت:بهای جان انسان سفیدپوست غربی از جان ساکنان جنوب جهانی بیشتر است!اگر یک اسرائیلی بمیرد، خونبهای آن حداقل ده نفر فلسطینی است! اگر بمبی ولو بدون تلفات در لندن یا پاریس و تل آویو منفجر شود، باید دستکم ده باب خانه در قندهار و بیروت و پیشاور ویران گردد! در زبان نزاکت سیاسی به این می گویند: بازدارندگی! بازدارندگی یک مقوله ذهنی بر مبنای ترساندن طرف مقابل است تا دست از پا خطا نکند. در مواردی ممکن است بازدارندگی دچار استهلاک و فرسودگی شود. در این صورت با بهای بیشتری از جان انسان ها آن را  روزامد می کنند.

در واقع نظام سلسله مراتبی و شهروندی لایه بندی شده‌ای که در کشورهای استبدادی وجود دارد، بازتاب آن به نوعی در نظام ناعادلانه جهانی هم دیده می شود. اسرائیل بخشی از جهان غربی است که دست تقدیر آن را در قلب شرق مسلمان قرار داده است. جنگ کنونی غزه بیش از هر مساله‌ای این تضادها و شکاف های سیاسی و فرهنگی ناشی از آن را برملا ساخته است. در حالی که افکار عمومی جوامع غربی عمدتا طرفدار اسرائیل است، جنوب جهانی از جهان اسلام گرفته تا کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین و روسیه و چین با فلسطینی ها همدردی می کند. این شکاف در درجه اول به زیان اوکراین است. شواهد نشان می دهد که همدلی بی سابقه کشورهای جنوب با اوکراین کم رنگ شدە است. این مساله صرفا به دلیل تحت الشعاع واقع شدن تهاجم روسیه به اوکراین نیست.

بلکه به خاطر پشتیبانی بی محابای اوکراین از اسرائیل در روزهای اول است. اکنون زلنسکی متوجه تبعات منفی آن شده و می کوشد با ایجاد توازن از قبیل اشاره به ضرورت تشکیل کشور فلسطین از میزان آن بکاهد.عامل دوم مخدوش شدن وجهه آمریکاست. واشنگتن که در راس جهان آزاد به مقاومت در برابر بربریت پوتین و جباریت حزب کمونیست چین برخاسته بود، اکنون در کنار یکی از خونین ترین تجاوزهای نظامی به مردم غیرنظامی قرار گرفته است.افکار عمومی جهان می داند تنها اراده آمریکا، انگلیس و برخی کشورهای اروپایی دیگر می تواند اسرائیل را برای برقراری آتش بس مجاب نماید.وقتی این کشورها صراحتا از ادامه بمباران ها و حمله زمینی به غزه دفاع می کنند، آیا نباید مسئولیت بخشی از فجایع آتی را هم بر عهده بگیرند؟

آمریکا در انتقام یازده سپتامبر به عراق و افغانستان هجوم برد، آیا اکنون مسئول وضعیت نابسامان این دو کشور نیست؟

همچنین آیا غرق شدن این کشور در جنگ های فرسایشی خاورمیانه به سود چین تمام نشد که با فراغ بال به اقتصادش پر و بال داد و نیم قرن است وارد هیچ جنگی نشده است؟

از این رو سیاست پشتیبانی بی قید و شرط از اسرائیل از هر نظر اشتباه است.  برای اسرائیل امنیت نمی آورد و بن بست سیاسی و راهبردی خاورمیانه را بسته تر می کند.

 

آخرین اخبار