آیا برنامه و راهبرد نسل اول انقلاب این بود که به جایی برسیم که یک گروه اقلیت برای کل کشور ودر باره مسایل تاریخی ، سیاسی و اجتماعی تصمیم هایی بگیرند که به کوچکتر شدن جمعیت خودی و حذف نمادهای این سرزمین منجرشود؟ به نظر میرسد چنین ارادهای در اوایل انقلاب چهره نشان نداده بود.
نسل دوم انقلاب اسلامیاکنون بیشترین سهم را در مدیریت های کلان سیاسی و اقتصادی در سطوح گوتاگئن برعهده دارند و از نسل اول انقلاب شمار اندکی در نهادهای قدرت باقی ماندهاند. اکثریت آن گروه از مقامهای سیاسی باقی مانده درقدرت نیزبه جناح سیاسی اصولگرایان تعلق دارند. می توان برآورد کرد از اصلاح طلب های ایرانی ونیز حتی از گروه میانه رو نیز در نهادهای قدرت وبه ویژه در نهاد دولت چیزی باقی نمانده است. بهاین ترتیب است کهاین روزها و ماههای خبرهای شگفت انگیزی از تصمیمهای بهت آور در هر حوزه به گوش میرسد و هیچ نیروی بازدارندهای هم در برابر این گونه تصمیم های عجیب وجود ندارد. در حوزه سیاسی میبینیم فردی که به طور قانونی ودر یک انتخابات آزاد ودر برابر دیدگان همه ناظران رای اکثریت را به دست اورده است را در بدترین شرایط قراردادهاند.
در حوزه فرهنگ میشنویم که وزیر آموزش وپرورش اصراردارد کتابهای درسی برای دختران وپسران باید جداسازی شود. این اراده وخواسته وزیر معنایش این است که در کنابهای درسی قرار نیست علم نهفته باشد چون علم که تفکیک ناپذیر است. بازهم در حوزه فرهنگ میشنویم که یک نهاد فرهنگی که وظیفه اش پرشمار ویکی از انها ناب سازی زبان فارسی است اراده کرده است دو نام ایران باستان را از یک روز ویک شب برداشته و اسامی عجیبی را هم پیشنهاد کرده است. در حوزه سیاست میشنویم دهها عضو مجلس فعلی درگام نخست انتخاب گزینشی نهاد نظارتی برای حضوردر انتخابات مجلس دوازدهم احراز صلاحیت نشدهاند. ناظران اگاه باورداند یک ارتباط زیر پوستی سازمان یافته در پس پردهاین تصمیم ها وجود دارد که هدف نهایی آن خالص سازی مدیران ویکدست سازی شهروندان ونیز ایرانی زدایی است.
این درحالی است که شهید مرتضی مطهری با نوشتن کتاب خدمات متقابل اسلام وایران کوشش کرد تضادهای ذهنی ونیز کینه ورزی افراطیون بهایران را از نهادهای دینی ونیز از دین داران دورسازد. آیا این گونه تصمصیم ها و ایران زدایی کامیاب خواهد شد؟ بدون چون وچرا چنین چیزی وچنین پیروزی ناممکن است. تنها برای اینکه رفتارهای شگفت انگیز واکاوی ونسبت کامیابی آنها راستی آزمایی شود کافی است به اسامی نسل نوجوان ایرانی وکودکانی که در دهه 1390 زاده شدهاند توجه شود. اسامیبیشتر نوجوانان وکودکان ایرانی اکنون بیشتر اسامیاست که پدران ومادران با جستجو در کتابهای گوناگون انها را می یابند وبیشتر ایرانی هستند و نامهای شهروندان با سن وسال بالا اکنون کم تکرار شده است.
اسلام شیعی ایرانی گمراه ترین تفکر است که با صفات رذیله دروغ و ریا و ربا و ظلم و خشونت و قتل بیگناهان معترض به ظلم مشکل ندارد اما حجاب را که یک توصیه دینی غیرقابل تعمیم و تحکیم و تحمیل بر مسلمانان و دگرکیشان است، به اصل ضروری دین تبدیل و بطور غیرقانونی و غیرشرعی، جریمه و مجازات تعیین میکند.