پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 12 - ۹ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۰۶ آبان ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۵

رانت‌خوار اصلی جنگ غزه کیست؟

در حالی که اسرائیل برای تهاجم زمینی به نوار غزه آماده می‌شود، توجه‌های زیادی به نحوه واکنش مصر در روزها و هفته‌های آینده معطوف است.
رانت‌خوار اصلی  جنگ غزه کیست؟
کد خبر: ۶۶۳۲۳۲

آنچه که می‌توان آن را «رانت بحران» نامید، بسیاری از رژیم‌ها را برای مدت طولانی در خاورمیانه در قدرت نگه داشته است. بسیاری از دولت‌ها آماده هستند تا هرآنچه را که در لحظه لازم باشد را در ازای تضمین کاهش بدهی و رضایت غرب از سرکوب داخلیشان، ارائه دهند.

  به هر حال، دولت مصر یکی از طرفین محاصره 16 ساله غزه توسط اسرائیل بوده و کنترل‌های شدیدی را بر آنچه که از طریق گذرگاه مرزی رفح وارد و خارج می‌شود، اعمال کرده است. این گذرگاه اکنون تنها مفر افرادی است که سعی در فرار از غزه دارند و تنها نقطه دسترسی برای ارسال کمک‌های بشردوستانه بسیار حیاتی برای 2.2 میلیون ساکن این منطقه محاصره شده است. توافقی با میانجیگری سازمان ملل این امکان را فراهم کرد که برخی از کامیون‌های حامل کمک‌های بشردوستانه از مصر به غزه وارد شوند – که با توجه به بزرگی بحران و تعداد آوارگان به هیچ وجه کافی نیست. کامیون‌های زیادی در سمت مصری مرز منتظر هستند، اما مشخص نیست اسرائیل چه زمانی با ورود آن‌ها موافقت خواهد کرد. بسته به مقیاس حمله اسرائیل، بسیاری از فلسطینیان در غزه ممکن است به دنبال خروج از محاصره از طریق رفح باشند. اما مصر ممکن است در را باز نکند.


سیسی، نه چندان ناراضی

به نوشته فارن‌افرز، آشوب در غزه برای رژیم عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر کاملاً چیز بدی نیست. از بسیاری جهات، دولت او خوشحال خواهد شد اگر اسرائیل حماس را قلع‌وقمع کند، سازمانی که از اخوان‌المسلمین نشأت گرفته است - گروه اسلام‌گرایی که سیسی طی یک کودتا قدرت را از آن گرفت. در حالی که اقتصاد مصر در بحران است، سیسی ممکن است در این وضعیت، فرصتی ببیند برای کاهش بدهی‌ها و کسب سایر امتیازات از کشورهای غربی و نهادهای بین المللی، در ازای موافقت با ایجاد کریدورهای کمک‌های بشردوستانه و تسهیل خروج اتباع خارجی از غزه.

اما سیسی با همراهی با نابودی حماس توسط اسرائیل، مخالفان را در داخل تحریک می‌کند. مردم مصر از بمباران مداوم غزه و حمله زمینی احتمالی توسط اسرائیل خشمگین هستند. اعتراضات در حمایت از فلسطینیان، از گذشته، فرصتی برای ابراز نارضایتی سرکوب‌شده علیه خود دولت مصر بوده است -و آن‌ها می‌توانند دوباره این کار را انجام دهند. سیاستگذاران ایالات متحده مدتهاست که منافع رژیم و منافع ملی را در تعاملات خود با کشورهای خاورمیانه در هم آمیخته‌اند، اما این دو در واقع از هم جدا هستند. دولت مصر مانند بسیاری از همتایان خود در سراسر منطقه، یک حکومت خودکامه است. این رژیم نه نماینده مردم است و نه محبوب آن‌ها، و ثبات را مهمتر از پاسخگویی داخلی می‌داند. و با این حال، این عدم پاسخگویی ممکن است اکنون حکومت سیسی را تضعیف کند، زیرا مصریان خشمگین به طور فزاینده‌ای از دولتی ناراضی می‌شوند که هم آن‌ها را فقیر کرده و هم نمی‌تواند به وضعیت ناامیدکننده همسایه‌شان رسیدگی کند.


سایه سال 2011

سیاست کنونی در این درگیری، تا حد زیادی مرهون چیزی است که پس از قیام‌های عربی در سال 2011 به وجود آمد. در آن زمان، یک تلاش ضدانقلابی هماهنگ و تا حد زیادی موفقیت‌آمیز، عمدتاً با هماهنگی عربستان سعودی و امارات متحده عربی، برای شکست و در نهایت نابودی رهبری گروه‌هایی که با شورش‌های منطقه‌ای مرتبط بودند، وجود داشت. اگرچه نارضایتی، همانطور که معترضان مکرراً اصرار داشتند، درباره «نان، آزادی و عدالت اجتماعی» بود، رژیم‌هایی که تمایلی به پذیرش چنین مطالباتی نداشتند، مخالفت‌ها را به دلیل سیاست‌های هویتی معرفی می‌کردند. دولت‌های تحت محاصره به وفاداری‌های فرقه‌ای و پیوندهای خویشاوندی متوسل می‌شدند تا هم حمایت از خود را تقویت کنند و هم مخالفان را بی‌اعتبار کنند. در مصر، انتخابات ریاست جمهوری پس از قیام به رقابت بین ارتش و اخوان‌المسلمین خلاصه شد. در آن زمان، اخوان‌المسلمین -که در سال 1928 در مصر به عنوان یک جنبش ضداستعماری در مخالفت با نفوذ بریتانیا تأسیس شد- نه تنها طرفداران زیادی در مصر در میان مخالفان دولت‌های سکولار پس از استقلال کسب کرده بود، بلکه نفوذ فراملی قوی در سراسر جهان اسلام داشت و شاخه‌های سیاسی اغلب سرکشی از الجزایر تا خلیج فارس ایجاد کرده بود.

در سال 2012، اخوان‌المسلمین، با نمایندگی محمد مرسی، رهبر خود، در تنها انتخابات ریاست جمهوری مصر که رقابت آزادانه داشت، به پیروزی دست یافت. اگرچه دولت مرسی نشان‌دهنده انکار خودکامگی نظامی بود که از سال 1952 بر مصر حاکم بود، اما ثابت شد که دولت مرسی بی‌تجربه و بی‌کفایت است و به راحتی توسط مخالفان داخلی و خارجی تضعیف می‌شود، به‌ویژه از سوی دولت‌های خلیج‌فارس. دولت مرسی در طول یک سال کوتاه خود در قدرت، حمایت فوق‌العاده‌ای از فلسطینیان در غزه نشان داد. مرسی خواستار رفع محاصره توسط اسرائیل، میانجیگری آتش بس پس از آغاز درگیری‌ها با اسرائیل در نوامبر 2012، گشودن گذرگاه رفح به صحرای سینا، و ترویج تجارت بین مصر و غزه شد. برکناری مرسی از قدرت در تابستان 2013 توسط سیسی، وزیر دفاع وقت، و متعاقب آن قتل عام بیش از 900 حامی مرسی در اعتراض به یک کودتای نامشروع، نه صرفاً نابودی حکمرانی اخوان‌المسلمین، بلکه پایان تنها حکومت منتخب مردمی در تاریخ مصر را رقم زد.

سیسی در کودتای خود توسط عربستان سعودی و امارات متحده عربی حمایت شد و در تثبیت قدرت خود به حمایت مالی و عملیاتی این دولت‌ها متکی بود. این آغاز تلاش یک دهه‌ای بود که توسط اماراتی‌ها رهبری می‌شد و به زودی محمد بن سلمان، ولیعهد جوان و جاه طلب عربستان سعودی به آن ملحق شد؛ برای نابودی اخوان‌المسلمین و همه احزاب سیاسی، جنبش‌ها و رهبران مرتبط با اسلام سیاسی در سراسر منطقه و جهان. برای مصر، این تلاش به معنی ده‌ها میلیارد دلار سپرده‌گذاری بانک مرکزی و سرمایه‌گذاری‌های بلاعوض در پروژه‌های بزرگ خلیج‌فارس مانند پایتخت اداری جدید مصر بود. در مجموع، این کمک‌ها به سیسی اجازه داد تا از طریق حمایت، به ویژه از بخش‌های نظامی و اطلاعاتی، حکومت خود را تضمین و تثبیت کند. ایالات متحده نیز در مبارزات ضد اسلامی در سراسر منطقه شرکت کرد. واشنگتن نبرد خود را با القاعده گسترش داد تا مبارزه با دولت اسلامی و شاخه‌های مرتبط، از جمله گروه‌های شبه‌نظامی اسلام گرا در شبه جزیره سینا که با دولت مصر در تضاد هستند را در بر بگیرد.


رانت‌‌طلبی از بحران

امروز حماس یکی از آخرین تجسم‌های زنده اخوان‌المسلمین است و دولت سیسی آن را شاخه و متحد رژیم مرسی می‌داند که یک دهه پیش آن را سرنگون کرد. هم برای سیسی و هم برای حامیانش در خلیج فارس، تهدید اسرائیل برای نابودی حماس مورد استقبال قرار می‌گیرد: اسرائیل به آن‌ها لطفی خواهد کرد که آن‌ها واقعاً، حتی اگر در خلوت باشد، از بابت آن سپاسگزار هستند. در حالی که تظاهرکنندگان در میدان‌ها و میادین بسیاری از پایتخت‌های جهان عرب، از جمله قاهره، در اعتراض به تهاجم اسرائیل، سیل انسانی به راه می‌اندازند، دولت‌های عربی تنها با خاموشی و مواضع محتاطانه به اعلان جنگ اسرائیل در غزه پاسخ می‌دهند. در 21 اکتبر، مصر میزبان نشستی برای بحث در مورد خشونت در حال گسترش در غزه بود و فرصتی را فراهم کرد که قدرت‌های غربی و همسایگان عرب مصر اظهارات قابل پیش‌بینی و بدون تعهد عملی خود را تکرار کنند.

با این وجود، دولت سیسی تلاش خواهد کرد تا این بحران را به نفع خود تبدیل کند و تا آنجا که می‌تواند از این آشفتگی کمک‌های خارجی استخراج کند. اگرچه این کشور پناهندگان غزه را نمی‌پذیرد، اما وعده انواع امتیازات بشردوستانه مانند باز کردن کریدورهای کمک به غزه و معاملات ویژه مانند اجازه تخلیه اتباع خارجی را خواهد داد. تخفیف بدهی‌ها در لیست سیسی قرار دارد و ایالات متحده می‌تواند انتظار داشته باشد که رئیس‌جمهور مصر خواسته‌هایی اساسی را به میز مذاکره بیاورد. کمک‌های مالی آمریکا به مصر از ماه سپتامبر تحت فشار قرار گرفته است، اما برای حفظ همکاری در وضعیت فعلی، سیسی خواستار باز ماندن این خطوط مالی خواهد شد. او اصرار خواهد کرد که سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و دیگران به ارائه کمک‌های بشردوستانه برای مردم غزه ادامه دهند و مصر از صندوق بین المللی پول درخواست وام امتیازی دیگری خواهد کرد و اتحادیه عرب را ترغیب خواهد کرد تا سرمایه گذاری‌های بیشتر را در توسعه زیرساخت‌ها را در این کشور تسهیل کنند.

آنچه که می‌توان آن را «رانت بحران» نامید، بسیاری از رژیم‌ها را برای مدت طولانی در خاورمیانه در قدرت نگه داشته است. بسیاری از دولت‌ها آماده هستند تا هرآنچه را که در لحظه لازم باشد -آماده‌سازی زمان جنگ، اقدامات دیپلماتیک، میزبانی از پناهجویان و البته همکاری اطلاعاتی- را در ازای تضمین کاهش بدهی و رضایت غرب از سرکوب داخلی‌شان، ارائه دهند. این لحظه دیگری است که در آن رژیم مصر، و احتمالاً رژیم‌های اردن، لبنان و شاید حتی سوریه، تلاش خواهند کرد تا تأیید و حمایت دولت ایالات متحده را جلب کنند، و واشنگتن با آرزوی ناامیدانه برای رهایی از مشکلات ظاهراً همیشگی ناشی از خاورمیانه، احتمالا با آن‌ها موافقت خواهد کرد.
خشم و کینه

تا زمانی که ایالات متحده و اروپایی‌ها حمایت از این رژیم‌ها را انتخاب می‌کنند، خود را به طور کامل در کنار حکومت‌هایی قرار می‌دهند که با خشم فزاینده‌ای از سوی شهروندان خود روبرو هستند. قدرت‌های غربی در دهه گذشته با تعدادی از حکومت‌های خودکامه عربی، از جمله مصر، روابط آرامی را سپری کرده‌اند، اما نارضایتی مردم در حال افزایش است. حماس ممکن است در نگاه اکثر مصری‌ها  و در واقع برای اکثر عرب‌هایی که از بی‌رحمی حماس وحشت زده‌اند محبوب نباشد، اما این گروه شبه‌نظامی در جذب کردن تماشایی توجه جهان در مواجهه با سرکوب‌های اسرائیل و بی‌توجهی جهانی، قیام‌های مردمی سال 2011 را نیز تداعی می‌کند. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، اسرائیل را در اردوگاه مستبدان عرب ضد اخوان‌المسلمین قرار داد و این دیدگاه عمومی را در سراسر جهان عرب تشدید کرد که دولت‌های آن‌ها بیشتر به فرصت‌های تجاری سودآور و نظارت بر مردم با فناوری‌های پیشرفته و قراردادهای امنیتی اهمیت می‌دهند تا به خیر مردمی که بر آن‌ها حکومت می‌کنند. رژیم مصر کاملاً در کنار این مستبدان ایستاده و مانند همه آنها، از نابودی حماس توسط اسرائیل استقبال خواهد کرد.

با این حال، مردم مصر شرایط خود را بسیار متفاوت می‌بینند: مانند مردم غزه، آنها در دام فساد و غفلت در مارپیچ ظاهراً بی پایان فقر و انقیاد گرفتار شده‌اند؛ و نان، آزادی و عدالت به طور فزاینده‌ای دور از دسترس به نظر می‌رسند. این نوع ناامیدی فقط تلخی و خشم ایجاد می‌کند. دولت سیسی ممکن است بتواند اعتراضات علیه سیاست‌های خود را منحرف و مهار کند، اما فقط به قیمت سرکوب بیشتر، زیرا پژواک محلی نارضایتی و ناامیدی فلسطینیان در تظاهرات همبستگی که در سراسر مصر گسترش یافته است، کاملا قابل تشخیص است. مصری که در چرخه آشفتگی و استبداد گرفتار شده به هیچ کس خدمت نمی‌کند -نه به مردمش، نه به همسایگانش، و نه به حامیانش. انتخاب نادیده گرفتن آسیب‌های ناشی از پذیرش استبداد توسط ایالات متحده ممکن است در خدمت دولت بایدن یا حتی دولت بعدی باشد، اما بذر خشم و رنجش نسل‌های بعدی را می‌کارد.

آخرین اخبار