به گزارش ایران اکونومیست، در روز ۱۵ آبان ۱۴۰۱ اتفاقی در مدرسه دخترانه حضرت معصومه در شهرستان نور رخ میدهد و دانشآموزی برای به تعطیلی کشاندن مدرسه از اسپری گاز فلفل استفاده میکند که در اثر این اتفاق، ۳۵ نفر از دانشآموزان به دلیل مشکل تنفسی به بیمارستان منتقل میشوند. مسئول اداره آموزش و پرورش شهرستان نور در همان روز تصریح میکند که شایعات مربوط به اینکه این اقدام توسط فردی خارج از مدرسه رخ داده صحت ندارد.
جرقه جدیدی برای توطئه در ایران توسط دشمن شکل گرفت
اما این خبر از چشم سرویسهای دشمن پنهان نمیماند و جرقهای برای یک توطئه جدید برای ناامنی ایران شکل میگیرد. در سالگرد میلاد حضرت زینب، خبر انتشار گاز در هنرستان دخترانه نور در قم منتشر میشود. ۱۸ دانشآموز با علایم مسمومیت راهی بیمارستان میشوند اما پرستاران متوجه میشوند که هرچند دانشآموزان آثار مسمومیت دارند ولی آثار هیچگونه ماده سمی خاصی در آنها یافت نشده است بنابراین با استفاده از سرم، اکسیژن و داروهای آرام بخش این دانشاموزان مرخص می شوند.
سه هفته بعد در این هنرستان این اتفاق تکرار شد و این بار ۵۱ دانشآموز به بیمارستان رفتند. تکرار این اتفاق مسئولان آموزش و پرورش قم را نگران کرد. نمونههای مورد بررسی در به آزمایشگاه استان ارجاع شد اما هیچ گونه آثاری از مواد سمی در بدن دانش آموزان پیدا نشد. از ۲۲ آذر که واقعه مسمومیت دوم در هنرستان نور قم رخ داده بود تا ۲ ماه بعد هیچ گزارشی از مسمومیتهای مرموز وجود نداشت.
دشمن به دنبال ساخت روایت خود از وقایع مدارس ایران بود
از سویی گروههای ضدانقلاب تحت حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی تصمیم گرفته بودند در شب سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با برگزاری نشست خبری اعلام کنند که گروهکی شبیه نوعی شورای سرکردگی برای هدایت ضدانقلاب تشکیل دهند. برای همین سرویسهای جاسوسی غربی در آستانه برگزاری این نشست، یک سری اقدامات برای ایجاد موج جدیدی از اغتشاشات آغاز کردند تا کشور در ورطه آشوب غرق شود. از هشتم بهمن عملیات جنگ روانی با نام مسمویت سریالی در مدارس دخترانه آغاز میشود. سپس هر روز اخبار از مدارس عمدتا دخترانه از مدارس قم منتشر میشود. این اخبار در روزهای نهم، دهم، دوازدهم، شانزدهم و هفدهم یهمن و بعد از مدتی توقف، در روزهای ۲۳،۲۵ و ۲۶ بهمن بهمن و اول اسفند و سوم اسفند این اخبار در رسانههای ضدانقلاب پخش میشود.
در واقع دشمن در حال ساخت یک روایت است. رسانههای ضدانقلاب اینگونه روایت میکنند که جمهوری اسلامی یا نیروهای مذهبی در حال حمله به دانش آموزان دختر شهر قم است. هدف آنها این است که جرقه اغتشاشات را روشن کنند تا والدین دانشآموزان هم وارد صحنه شوند اما این اتفاق نمیافتد بنابراین عملیات را گستردهتر میکنند.
دو کاربر سلطنتطلب، شبکهای از نیروهای همراه در میان دانشآموزان قم ایجاد کرده بودند
همزمان در مراکز امنیتی ایران، تحقیقات گستردهای درباره منشا این اتفاقات ادامه دارد اما در این تحقیقات هیچ ردی از مواد سمی و شیمیایی پیدا نمیشود اما پرسش اصلی اینجاست که با توجه به اینکه هیچ آثاری از مواد سمی در مدارس وجود ندارد چرا دانش آموزان بدحال میشوند؟ نکته قابل توجه این است که یک حساب کاربری مربوط به سلطنتطلبان پیشنهاد میکند که موادی از عطاریها تهیه شود و آن را در مدارس و ادارات روی زمین بیندازید و با کفش رو ی آن بزنید تا پودر شده و آن مکان برای یک هفته تعطیل شود. تاریخ این توییت ششم آذرماه یعنی سه روز قبل از اولین حادثه در قم است.
فعالیت این کاربر نشان میدهد تلاش زیادی برای تعطیلی مدارس کرده بود و از مخاطبان خود خواسته بود فرزندان خود را در روز ۱۳ آبان به مدارس نفرستند. این کاربر ارتباط نزدیکی با رژیم صهیونیستی داشت. سرنخ بعدی در توییتهای یک کاربر دیگر به نام امین پیدا شد. صبح روز واقعه او اشاره به دختر دبیرستانی قم کرد و کاربر دیگری همین محتوا را که به قم و به یک دختر دبیرستانی مربوط بود را منتشر کرد. امین این پیام را در ساعت ۲:۴۱ بامداد منتشر کرده و کاربر دیگر در ساعت ۶:۵۴ صبح یعنی قبل از وقوع حادثه، آن را بازنشر کرده بود.
تحقیقات بیشتر در گفت وگو با دانشآموران و معلمان نشان داد این دو کاربر توانستهاند که شبکهای از نیروهای همراه در میان دانشآموزان خصوصا در یکی از مناطق قم بوجود آورند. یکی از این کاربران در کانال خود به زبان عبری نوشته بود من یک جسد هستم. این گروه برای اولین بار در اوایل آبان با یکدیگر هماهنگی و از حضور در کلاسهای درس امتناع کرده بودند و در ماههای اغتشاش هم ارتباطات وسیعی با ضدانقلاب خارج از کشور گرفته بودند. گروههای مختلفی از ضدانقلاب، برانداز و سلطنتطلب در شبکههای اجتماعی با دانشآموزان شبکهسازی کرده بودند.
هشتک حمله شیمیایی و حمله بیولوژیکی ایجاد شد
در این بین قرار بود که فاطمه رضایی که در قم به علت بیماری درگذشته بود، به این وقایع ارتباط داده شود. موج هشتکسازی برای او شکل گرفته بود اما با اظهارات خانواده او، این هشتک از بین رفت. در مرحله بعد، هشتک حمله شیمیایی و حمله بیولوژیکی ایجاد شد. این هشتکها برای ایجاد خشم جهانی در داخل و اجماع جهانی علیه کشور ایجاد شده بود در حالیکه هیچ مدرکی برای این حملات وجود نداشت. اکسیژن دانش آموزانی که بیماری زمینه ای نداشتند، بالای ۹۵ درصد بود. نوار قلب و عکس ریه کاملا طبیعی بود اما افراد دچار سرگیجه، تنگی نفس، سوزش چشم، سرفه، سردرد، درد قفسه سینه ، ضعف، بیحالی و استفراغ شده بودند در حالیکه هیچ آثار مسمومیتزا وجود نداشت.
هیستیری جمعی در کشورهای مختلف سابقه داشت
مشابه این این اتفاق در دهههای پیشین در کشورهای مختلف وجود داشت. از دهه هفتاد میلادی احساس مسمومیت و تهوع در مدارس رواج گسترده یافته بود. در سال ۱۹۷۴ دانشآموزان در مدارس مختلفی در آمریکا با احساس خارش شدید از مدارس خارج شده و ادعای مسمومیت با گازهای مسموم مسموم شدند. در ۱۹۹۰ میلادی در کوزوو تعدادی نوجوان دچار احساس بیماری شدند بدون اینکه از نظر پزشکی هیچ دلیلی برای ایجاد بیماری وجود نداشت. نمونهای مشابه در کویت، تانزاینا، فلسطین، پرتغال، برزیل، برونئی، انگلیس و سریلانکا تکرار شده بود. در گزارش متخصصین انگلیسی آمده بود هیچ نشانی از آلودگی در عذا یا هوا پیدا نشده و دختران جوان در برابر این حملات آسیبپذیر ترند و به نظر میرسد با نوعی هیستیری روبرو هستیم. منظور از هیستری نوعی هراس و وحشت زدگی است که ریشه در واقعیت ندارد. افراد جدا جدا به هیستری مبتلا میشوند اما متخصصان به تدریج متوجه شدند در شرایط خاص اجتماعی، نوعی هیستری جمعی نیز شکل میگیرد که نام بدحالی روان زاد جمعی یا MPI دارد. این هیستری جمعی نوعی بدحالی بدون عوامل بیماری است. دختران نسبت به این نوع بدحالی روانی و جمعی، آسیبپذیرتر هستند.
آخرین نمونه بدحالی جمعی در سال ۱۳۹۵ در سفارت آمریکا در هاوانا رخ داد و به همین دلیل نام آن را سندورم هاوانا گذاشتند. کارمندان سفارت آمریکا در هاوانا بدون وجود عامل بیماری، دچار سردرد سرگیجه و تهوع شدند و به تدریج علایم مشابهی در بین کارکنان سفارت امریکا در روسیه، چین و کشورهای اروپایی پیدا شد. البته در تحقیقات سازمان سیا هیچ ردی از مسمومیت پیدا نشد ولی این دیدگاه در سازمان سیا وجود داشت که ممکن است از امواج ماکرویوو برای ایجاد سردرد ایجاد شده است اما تحقیقات سری آمریکا نشان داد این آثار ربطی به دستگاه فرستنده امواج ندارد.
فضای کشور برای ایجاد بدحالی روانزاد جمعی مناسب بود
فضای بعد از اتفاقات سال ۱۴۰۱ فضای مناسبی برای وقوع این نوع از بدحالی بود. آمریکا که پیش از این چنین تجربهای را داشت، سعی کرد با دامن زدن به این وقایع، نارضاتی گسترده را ایجاد کند. برای شروع از هر بویی میتوانست استفاده شود. در برخی موارد از بوی ایزوگام پشت بام در ساختمان مجاور مدرسه تا بوی تانکری در نزدیکی مدرسه استفاده شد. دو اتفاقی که در هنرستان قم رخ داد، تست دشمن برای امکان ایجاد این بدحالی جمعی بود اما عملیاتهای سریالی در مدارس با نزدیک شدن به تشکیل شورای ضدانقلاب آغاز شد.
در سه ماه، ۳۰۰ نفر بمبک بدبو خریده بودند
تحقیقات افسران اطلاعاتی نشان داد که در برخی موارد با تعمد و همکاری شبکههای ضدانقلاب در داخل مدارس انجام شده است. البته همه دانش آموزانی که تعمدا وارد این عملیات شده بودند، انگیزه سیاسی نداشتند و عده زیادی با انگیزه فرار از درس و امتحان اقدام به تمارض میکردند. تحقیقات نشان میداد در فاصله زمانی سه ماهه، سیصد نفر اقدام به خرید بمبک بدبود کرده بودند که شناسایی آنها نشان داد برخی از آنها با مدارس که حوادث در آن رخ داده است، مرتبط بودند. افشانههای اشک آور و گاز فلفل نیز مورد استفاده قرار گرفته بود. این مواد عامل شروع کننده استفاده می شد و بعد از اینکه چند نفر به علت استشمام این مواد دچار بدحالی می شدند، شیوع روانی کلید میخورد. سن افرادی که این نشانهها را داشتند زیر ۲۰ سال و هشتاد درصد هم دختر بودند. در خوابگاه دانشجویی دختران احتمال کمتری برای بدحالی جمعی وجود داشت و فقط یک درصد دانشجویان دختر دچار این بدحالی بودند که همه آنها هم دختر بودند.
سازمان ملل یک برگ سند از حمله شیمیایی در اختیار نداشت
اما این بدحالی به جنگ رسانههای هم نیاز داشت. حتی سیاستمداران خارجی هم پا به میدان گذاشتند. سیمون شرکلیف سفیر انگلیس ادعاهای اثبات نشده ای را مطرح کرد و این وقایع را مسمومیت سریالی نامید و پیشگویی کرد که پایان ناپذیر است. وزیر خارجه آلمان وارد میدان شد و این اتفاقات را حمله با گاز شیمیایی اعلام کرد. رئیس کمتیه روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا این واقعه را عمدی داست و مدعی استفاده از گاز سمی شد. پارلمان اروپا قطعنامه ای صادر کرد و سعی کرد بین این اتفاقات و ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ ارتباط برقرار کند و این اتفاقات را مسمومیت برای ساکت کردن دختران و زنان ایران دانست در حالیکه سازمان ملل یک برگ سند درباره مسمومیت در ایران نداشت.
رسانههای فارسیزبان دنبال ایجاد هراس عمومی بودند
عناصر ضدانقلاب در خارج از کشور آشکارا از شیوههای مسومسازی در مدارس گفته و نام آن را خرابکاری شرافتمندانه میگذاشتند. آنها میگفتند هر چیزی در جمهوری اسلامی درست کار می کند را باید خراب کنیم. آمران و عاملان ایجاد بدحالی جمعی در مدارس تحت پوشش و حمایت مالی، امنیتی و روانی رژیمهای اروپایی و آمریکا بودند. رسانه های فارسی زبان که به جنگ روانی دامن می زدند هم دنبال ایجاد هراس عمومی بودند.
دشمن به مدارس و نوجوانان حمله ترکیبی و رسانهای کرد
در این بین فراخوانهای متعدد به بهانه حملات شیمیایی به مدارس به شکست انجامید اما برخی چهرههای داخل کشور شبهات را دامن میزدند و همین ادعاها برای رسانههای خارج کشور سوخت تهیه میکرد. با این حال سربازان گمنام امام زمان(عج) ضمن کشف غیرسمی بودن وقایعی که در مدارس رخ داده است و ماهیت روانزاد این اتفاقات، عوامل انسانی و شبکههایی که زمینه وقوع این اتفاقات را فراهم کرده بودند را متلاشی کردند. اکثر این افراد یا با گروههای ضدانقلاب خارج کشور در ارتباط بوده یا هوادار رژیم صهیونیستی بودند یا با انگیزه شیطنت و فرار از مدرسه در برنامه ایجاد هراس جمعی شرکت کرده بودند. این حمله را باید حمله ترکیبی و رسانهای دشمن به مدارس دانست که عامل آن نه یک ماده شیمیایی بلکه فضای مجازی و ارتباط نوجوانان با شبکههای جاسوسی غرب بود.