به گزارش ایران اکونومیست، نگاه به حوادث محرم ۱۴۰۲ یک روز بعد از پایان دهه اول محرم قابل توجه است.
حوادث ناگوار عاشورای ۶۱ هجری قمری چنان بر خاندان پیامبر اسلام (ص) عظیم و مصیبتبار بود که همچنان با گذشت بیش از ۱۴۰۰ سال از آن تاریخ دل انسانهای آزاده و زجر کشیده را به درد میآورد. جنایتی که توسط دینداران دنیاپرست بر امام حسین (ع) و خاندان و یاران ایشان در روز عاشورا روا داشته شد و چنان تلخ و مصیببار بود که اکنون در قرن پانزدهم هجری شمسی نیز دل هر انسان آزاده از هر قوم و نژاد و ملتی را به درد میآورد.
داغی که در دل دوستداران و عزاداران سیدالشهدا (ع) در سراسر جهان وجود دارد به شکلی است که گویی عزاداران حسینی یکی از عزیزترین عزیزانشان گرفتار بلا و مصیبت شدهاند و به این شکل با این امامِ زجر کشیده ارتباط قلبی و معنوی پیدا میکنند.
ریشه عزا
گرامی داشتن نام و یاد امام حسین (ع) و رشادت خاندان و یاران ایشان در روز عاشورا مرهون شجاعت، رشادت و خوندل حضرت علی بن حسین (ع) فرزند دوم امام حسین و زینب کبری (س) خواهر گرامی ایشان است که این راه بعدا توسط فرزند ایشان یعنی امام محمدباقر (ع) ادامه یافت و نسل به نسل به دست شیعیان و دوستداران غیر شیعه امام حسین در سراسر جهان رسید و البته نقش حکومتهای شیعی در در تروج و گسترش آن بیاثر نبود.
و صد البته از همان زمان و طی قرنهای متمادی دشمنان این فرزند رسول خدا به شیوهها و رفتارها و با استفاده از همه ابزارهای زمانه خود، سعی در کم اهمیت جلوه دادن حرکت سیاسی – اجتماعی امام حسین داشتهاند. حتی برخی از فِرَق تندروی اسلامی، عزاداری برای امام حسین و زیات ایشان در کربلا را که مورد تاکید نوادگان امام حسین (ع) قرار گرفت و دارای اجر و برکات بسیار است را سرکوب یا بایکوت میکردند و زائران امام حسین در کربلا را از سنخ مشرکان و کافران میدانستند و خون آنان را به دست مزدوران و مامورانِ سنگ دل خود میریختند.
استمرار آلودگیها
آلوده کردن نهضت و راه امام حسین به انواع انحرافاتی مذهبی و سلایق سیاسی در قرن پانزدهم هجری شمسی همچنان در دستورکار اتاقهای فکر ضد دینی و دشمنان دین و اهل بیت قرار دارد، نمونه آن برگزاری کمپینهایی برای القاء دشمنی و مخالفت مردم با امام حسین و عزاداری برای ایشان است.
این کمپینها که در محرم ۱۴۰۲ پر رنگتر از سالهای قبل، تبلیغ شد با موضوعاتی چون «تحریم محرم»، «سیاه نپوشید»، «نذری ندهید»، «نذری نخورید»، «به حسینیه نروید» و «در هیاتها دیده نشوید» دست و پا زد تا بین مردم باوفا و دوستدارِ امام حسین و خاندان و یاران وفادارش، جدایی و دشمن بیندازند.
این کمپینها با تبلیغات گسترده شبکههای ماهوارهای و اینترنتی همه تلاش خود را کردند تا فضای هیجانآمیز و ملتهب اجتماعی ناشی از آزادیِ پوشش بخشی از دختران و زنان کشورمان را به مخالفت و دشمنی با عزای سالار شهیدان حضرت اباعبدالله حسین (ع) القا کنند و چنین نتیجه بگیرند که اعتقادات مذهبی به خصوص وفاداری مردم ایران به امام حسین (ع) رنگ باخته اما به گواه دوربینهای تلویزیونی و هزاران برنامه پخش مستقیم در اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی داخلی و خارجی، حضور میلیون نفری زنان و دختران و مادران و خانوادههای غیر مذهبی با پوشش ضعیف شال و روسری حتی دختران و زنان غیر مسلمان در خیابانها و میدانهای اصلی و فرعی کلانشهرها، شهرهای بزرگ و کوچک و حتی روستاهای دور افتاده در اقصی نقاط کشور، در کنار زنان و دختران محجبه، بلوف، لاف یا دروغ نیست بلکه عین حقیقت است.
گزارشهای میدانی فیلمبرداران و عکاسان رسانههای بینالمللی و داخلی از مراسم عزاداری تاسوعا و عاشورای ۱۴۰۲ به وضوح شکست این خط باطل ضد دینی را نشان داد.
حاشیههای محرم ۱۴۰۲
در ایام عزاداری سالار شهیدان که از ۲۷ تیر تا ششم مرداد سالجاری در سراسر کشور برگزار شد. فیلمها و عکسهای انگشتشمار زنان و دختران نیمه عریان با آرایشهای تحریک کننده از سوی شبکههای معاند ماهوارهای و اینترنتی به گونهای مخابره شدن که گویی انتخاب اکثریت زنان و دختران هموطن نیز همان است. این تصاویر که با دوربین موبایل ثبت یا فیلمبرداری شده بود با منبع انتشار شبکههای اجتماعی و به سفارش شبکههای ماهوارهای ضد دینی و معاند در سر خط خبری رسانههای بیگانه قرار گرفت و در شبکههای اجتماعی خارجی وایرال شد.
تصاویری حاوی حضور دختران نیمه عریان و زنان در حال رقاص در مجالس عزاداری ایام محرم. انتشار این بیحرمتیها در قالب فیلمهایی با پوششهای زننده از دختران و زنان نیمه عریان با آرایش تحریک کننده پای دیگهای آش، عدسی و حلیم نذری که در حال همخوانی با خوانندگان ایرانی خارجنشین یا خوانندگان غربی بود، فضای توییتر و اینستاگرام و کانالهای غیر خبری تلگرام و واتساپ را پر کرد.
با وجودی که این تصاویر مصداق توهین آشکار به مقدسات مسلمانان و شیعیان است اما مالکان این شبکهها هیچ ارادهای برای اجرای قوانین معمول خود که در حالت عادی در سایر نقاط جهان با هدف حفظ حریم خصوصی و عمومی جوامع مختلف به اجرا میگذارند، در ایران هیچ واکنشی به آن نشان ندادند.
وقاحت تحریف
همزمان با انتشار این قبیل فیلمها و عکسها، تصاویری از تعدادی ایرانی سلطنتطلب از مسجد رفاعی مصر در کنار مزار محمدرضا شاه پهلوی منتشر شد که تعدادی زن و مرد به جای خواندن صلوات معمول مسلمانان با حذف نام «محمد و آل محمد» واژه «پهلوی و آل پهلوی» را جایگزین آن کردند. این فیلم چند ثانیه نیز موجب تعجبِ توام با خشم دوستداران اهل بیت پیامبر شد.
نام بردن از پهلویها به این شکل، یاد جملهای تاریخی از کتاب هشت جلدی «تاریخ ۲۰ ساله» به نویسندگی حسین مکی سیاستمدار عصر قاجار و پهلوی را تداعی کرد.
مکی در این مجموعه کتاب به تشریح حوادث سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران در سالهای ۱۲۹۹ تا ۱۳۲۳ یعنی از دوره کودتای سیاسی – نظامی رضا خان پهلوی و سید ضیاءالدین طباطبایی تحت حمایت پادشاهی انگلستان تا اخراج رضا شاه از ایران توسط انگلیسیها، پرداخت.
براساس این سند مهم تاریخی رضا خان در سفر ۳۸ روزه به ترکیه و دیدار با آتاتورک و مشاهده الگوبرداری پادشاه ترک از غرب، پس از بازگشت به ایران بدون توجه به باورها و اعتقادات مذهبی مردم خود و خواسته اکثریت آن روزگار، تصمیم به برداشتن حجاب از سر زنان و دختران گرفت.
او همچنین با حمایت و پشتیبانی مزدوران لات و ماموران نوکیسه شهربانی به شدت از برگزاری مجالس عزاداری امام حسین (ع) جلوگیری کرد و برپایی عزاداریها را قدغن کرد تا شاید بتواند جلوی این سنتِ هزار ساله دوستداران امام حسین (ع) را بگیرد اما محبان و دوستداران سیدالشهداء مراسمهای کوچک عزاداری را به داخل خانههایشان بردند و شهر و روستایی نبود که مراسمهای هفتگی و ماهانه روضه امام حسین را برپا نکند.
طبق روایت حسین مکی، رضا شاه به بزرگان اصناف و بازاریان دستور اکید داده بود تا همزمان با محرم ۱۳۱۹ در خیابانهای تهران کارناوال شادی راه بیندازند و مزدورانش نیز این اقدام وقیح و دشمن شادکن را در تاسوعا و عاشورا آن سال انجام دادند.
ضربه وزارت اطلاعات به شبکه خرابکارانی تروریستی که قصد حمله به هیاتهای مذهبی را داشتند
دوم مرداد ۱۴۰۲ مصادف با ششم محرم وزارت اطلاعات کشور خبر از شناسایی و دستگیری اعضای شبکه گسترده تروریستی که قصد انجام اقدامات متعدد خرابکارانه در استانهای تهران، کرمان، اصفهان، کهگیلویه و بویراحمد، کردستان و مازندران داشتند، داد.
وزارت اطلاعات در بیانیهاش نوشت: «اعضای این شبکه که به واسطهی کانونهای تروریستی مستقر در کشورهای دانمارک و هلند به سازمان جاسوسی رژیم اشغالگر قدس متصل هستند و توسط آن رژیم حمایت مالی و تجهیزاتی میشدند در آستانه ماه محرم قصد انجام چندین عملیات تروریستی در استانهای یاد شده را داشتند.
از جمله برنامهریزی اقدام انفجاری در محل مزار سپهبد مجاهد شهید حاج قاسم سلیمانی و نیز در برخی مراکز تجمعات مردمی و اماکن سوختگیری، همچنین انفجار دکلهای برق و ایستگاههای گاز به منظور اخلال در تأمین نیازهای داخلی و صادراتی و اهداف دیگری از این قبیل.
از این هستهها تعداد ۴۳ بمب با قدرت تخریب بالا و قابلیت کنترل از راه دور، کشف و خنثی گردید. از بمبهای پیشگفته، ۲۰ بمب ویژگی پرتابی دارند که به قصد استفاده از آنها علیه هیات و تکایا آماده شده بودند.
علاوه بر آن چند خانه تیمی، انواع سازههای فلزی انفجاری، چاشنیهای مربوطه، انواع مواد شیمیایی صنعتی و مواد پیشساز انفجاری، کیتهای الکترونیکی، ریموتهای کنترلی برای هدایت انفجار از راه دور، فیتیلههای انفجاری، چندین قبضه کلت کمری، سلاحهای شکاری ساچمهزن و مقادیر فراوانی سلاح سرد و ابزارهایی صرفا با کاربرد دراغتشاشات خیابانی کشف و ضبط شد.
اعضای هستههای بازداشت شده، پیش از این نیز بهعنوان اقدامات آزمایشی و توانسنجی برای ارائه به کارفرمایان مستقر در دانمارک و هلند، چندین عملیات ایذایی انجام داده و عکس و فیلم آنها را برای رسانههای تروریستی مستقر در اروپا و آمریکا ارسال کرده بودند؛ همچون پرتاب کوکتلمولوتف به ساختمانهای دولتی، حملاتی به پایگاههای بسیج، آتشزدن چند بانک، چندین دستگاه عابربانک، اتوبوسهای شهری، آنتنهای مخابراتی، ایجاد انفجار در مقابل دفتر یکی از مراجع عظام در ساری، نصب پرچم رژیم موقت صهیونیست و پرچمهای منتسب به گروهکهای سلطنتطلب در محلهای مختلف.
این تروریستها اخیرا قصد ورود به فاز عملیات وسیع خرابکارانه را داشتند که با هوشیاری و تلهگذاری جان برکفان گمنام و فداییان ایران اسلامی، از عملیات تروریستی آنها پیشگیری شد.
در پایان از هیات، تکایا و سایر مجالس عزاداری و از کلیهی عزاداران حسینی استدعا دارد که در این ایّام ضمن دعا برای شکست توطئههای دشمنان وموفقیت مرزداران و حافظان امنیّت کشور، همچون گذشته با هوشیاری کامل، ضمن همکاری با خادمان جان برکف خود و حافظان امنیت کشور، هر مورد مشکوک را به ستاد خبری وزارت اطلاعات شماره ۱۱۳ یا نیروهای امنیتی، انتظامی و بسیجی حاضر در محل گزارش نمایند.»
خاطره پیرغلام
رمضانعلی حاجی قربانی متخلص به شیدا نیشابوری، پیرغلام حسینی که بیش از ۵۰ سال است نوحههای مداحان عزای حسینی را میسراید در خاطرهای از عمق محبت مردم ایران نسبت به امام حسین و یاران وفادارش، گفت: «اغلب مردان روستای عبدالله آباد نیشابور ازجمله اقوام مادری خودم، تعزیهخوان یا بهاصطلاح آن روزها، شبیهخوان بودند و به همین دلیل آن منطقه معروف شده بود به عبدالله آبادِ شبیهخوانها.
محرم که از راه میرسید، مردم از تمام روستاهای اطراف میآمدند و در محوطه میدانگاهی روستای ما به تماشای مجلس شبیهخوانی مینشستند. هنوز هم این مجالس با شکوه بسیار زیاد در آنجا برگزار میشود. من در آن فضا و با این عشق بزرگ شدم که یک روز بتوانم به همان زیبایی شبیهخوانی کنم اما با این حال، از همان اول هم شاعری و نوحهخوانی در دستگاه امام حسین (ع) را بیشتر دوست داشتم.»
خاطرات غربی
برپایی عزا از ابتدای محرم تا اربعین امام حسین در بیستم ماه صفر در دوران قاجار در تهران و شهرهای بزرگ به امری معمول و آیینی تبدیل شد. در آن روزگار مردم با بر پا کردن چادرهای بزرگ عزاداری و نصب علم و کُتل، به سوگواری میپرداختند حتی حاکمان قاجار «تکیه دولت» را راه انداختند تا نشان دهند به اعتقادات مذهبی مردم احترام میگذارند و با آنان همراهی میکنند.
اوژن فلاندن دانشمند و جهانگرد فرانسوی که در زمان محمد شاه قاجار در سال ۱۲۱۸ به اتفاق هنرمند هموطن خود پاسکال به ایران آمد و آثار تاریخی ایران به خصوص تخت جمشید را به دقت، مطالعه و بررسی کرد، در آرامگاه شاهزاده حسین قزوین با سینهزنی پر شور مردم روبهرو شد، به توصیف آن پرداخت و از برپایی مراسم تعزیه در معابر عمومی و تکیهها، حیاط مساجد و درون قصرهای بزرگ تهران خبر داد.
او در سفرنامهاش نوشت: «عدهای با مشت سخت به سینه کوبیده و در نتیجه سایرین را برانگیخته، شورش در جمعیت و بازیگران برپا مینمودند... د. در مدت عزاداری عده ای از مقدسین در شهر به راه افتاده از اعماق وجود مَنقَبَت حسین و علی - علیهم السلام - را مینمایند.
بعضی زنجیرهای آهنی را بر روی سینهِ لخت میزنند و خود را مجروح میسازند. برخی پا برهنه و خونآلود با چهره سیاه شده در کوچه ها دم از حسین –ع- می زنند و ادعا میکنند که تشنگی و گرما را بر خود هموار خواهند ساخت.
کنت دوسرسی، سفیر فوقالعاده فرانسه که در سال ۱۲۱۷ به ایران آمد در خصوص مراسم محرم نوشت: «مردم ایران ایام عزاداری ماه محرم را با تشریفات رسمی و زیاد انجام می دهند.
... هر کس در حد توان خود سعی میکرد در عزاداری نقشی درخور توجه ایفا کند. افراد عادی با شرکت خود و افراد متمول و صاحب منصب به منظور اظهار عقیده و نشان دادن مراتب ارادت خود به خاندان رسالت و ائمه، بساط مفصلی در خانههای بزرگ یا هیاتها و تکیههای عمده شهر بر پا میکردند، عزاداری مفصلی را اقامه می نمودند.
... افرادی که از جثه قوی برخوردار بودند عَلَمهایی را که کمتر کسی قادر به حرکت درآوردن آنها بود، جلوی دسته بر سینه و شکم خود به طور عمودی قرار میدادند و با شال مخصوصی بسته و حمل میکردند.»
ماساهارو یوشیدا اهل کشور ژاپن وقتی در دوران ناصرالدین شاه وارد اصفهان شد که در شهر، عزاداری برپا بود و وضعیت عزاداری شیعیان بسیار توجه او را به خود جلب کرده بود.
او در توصیف این عزاداری نوشت: «نزدیک مسجد شاه رسیدم ایوان و در ورودی مسجد مشرف به میدان بزرگ بود... د. انبوه مردم از پیر و جوان در مسجد جمع شده بودند. شمار این جمعیت دو یا سه هزار نفر میشود. آنها در صحن مسجد چند حلقه ساخته، بعضی از آن میان پیراهن را درآورده و شانه و سینهشان را برهنه کرده بودند. آنان به آهنگ منظمی و با هر دو دست به سینهشان میکوفتند و فریاد ماتم و بلند «حسین حسین» میگفتند.
آنان میایستادند، روی پا میچرخیدند و بلند و با فریاد و اندوه عزاداری میکردند... د. این صحنه رفتارِ آنان را با هیچ چیز نمیتوانم قیاس کنم. البته ما ژاپنیها هم در تابستان مراسم بون - مراسمی که ژاپنیها به یاد و آرامش روح نیاکان و درگذشتگان خود در تابستان برگزار میکنند - را برگزار میکنیم اما در اینجا گروهی از عزاداران پیدرپی قمه به سرشان یا زنجیر به سینه و پشت خود میکوبیدند و خون به وضع بدی از سر و سینه آنان سرازیر بود و از آنان منظره رقتانگیز و دردآور میساخت.
نمی دانم که آن ها چه دلی داشتند، همه دکانهای شهر بسته بود و کسی کار نمیکرد، هیچ نمیدانستم از که بپرسم و چه بکنیم.»
چارلز جیمزویلز مورخ انگلیسی در تشریح مشاهداتش از مراسم عزاداری مردم اصفهان در کتاب «تاریخ اجتماعی ایران در عهد قاجاریه» نوشت: وقتی که ماه محرمالحرام یعنی ماه عزاداری وارد میشود تمام ساکنین ایران اناثا و ذکورا حتی فقرای آنجا به لباس سیاه ملبس میشوند... د. در مجالس روضهخوانی مرد و زن بسیار جمع می شوند... د. علاوه بر روضهخوانی زیاد، بعضی از حکام ولایات، محض احترام و تقویت تعزیهداری و عزاداری شهدا مبلغ کثیری از جیب خود خرج نموده و مجلس تعزیهخوانی بسیار خوبی فراهم می آورند.
واکنش حکومتها به عزای حسینی
عزاداری حسینی در دوران پادشاهی آل بویه و صفویه گسترش یافت و با روی کار آمدن سلسله قاجاریه نهادینه شد و به صورت امری عمومی و مردمی درآمد اما در دوران سلطنت ۵۷ ساله پهلویها ورق برگشت و مردم مجبور بودند برای برگزاری عزای حسینی باتوم و کتک بخوردند و به زندان بیفتند و به صورت مخفیانه عزاداری کنند.
عزاداری در عصر پهلویها
به محض آنکه رضا خان سردارسپه، تاج پادشاهی بر سر گذاشت و رضا شاه شد با مراسم عزای حسینی مخالفت کرد.
بهبودی، پیشکار رضا شاه چنین تعریف کرد: «سابقا در تهران، در ایام محرم و صفر مجالس سوگواری زیاد بود. حتی بیشتر روزها عزاداران، دسته عزاداری مخصوص راه میانداختند. نظامیها هم به رقابت یکدیگر دسته راه میانداختند. ژاندارمری و بریگاد سرباز و همچنین قزاقها، هر کدام در محل مخصوص خود حسینیه داشتند و عزاداری میکردند.
قزاقها در میدان مشق عزاداری میکردند. دسته که راه میافتاد معمولا سران دسته، پیاده در جلو دسته به طور جمعی در حرکت بودند.
احمد قوامالسلطنه - حضرت اشرف - و سایر درجهداران ارشد از قبیل سرتیپ و میرپنج جلو دسته قزاق بودند و شخص معینی که در دامن خود کاه داشت، به طور پراکنده بر سر دیگران کاه میپاشید و موزیک عزا هم مترنم بود. یکی از روزها که از سمت بازار دسته قزاق خیلی مفصلی به خیابان ناصریه در حرکت بودند و سینهزنهای قزاق نوحهخوانی میکردند و مجتمعاً سینه میزدند و دم گرفته بودند، این نوحه را میخواندند:
اگر در کربلا قزاق بودی حسین بییاور و تنها نبودی
بین مردم که کنار خیابان برای تماشا ایستاده بودند، تعدادی از اهالی رشت که در زمان میرزا کوچکخان در زد و خورد قزاق و متجاسرین مورد غارت و چپاول هر دو طرف قرار گرفته و ناراضی بودند، در جواب نوحهخوانی قزاق، آنها هم نوحه ساخته و میگفتند: اگر در کربلا قزاق بودی چادر از سر زینب ربودی.»
با اخراج رضا شاه از ایران در شهریور ۱۳۲۰، پسرش محمدرضا راه پدر را با قدرت بیشتری ادامه داد:
عباس منظرپور تهرانپژوه در کتاب «در کوچه و خیابان» وضعیت عزاداری مردم در دوره پهلویِ پسر را اینگونه نوشت: «خبر شدیم که بچههای پا ماشین» روز عاشورا در سید ملک خاتون سینهزنی میکنند... د. مدتها بود که سینهزنی، آن هم در یک مکان مذهبی ندیده بودیم، چون ممنوع بود.
اگر یک دسته سینهزنی به راه میافتاد بلافاصله پاسبانهای شهربانی به آن حمله میکردند. سینهزنها را متواری و سردستههای آنها را دستگیر میکردند... د. وقتی سینهزنی شروع و صدای مرثیه بلند میشد، هنوز از یکی دو کوچه عبور نکرده بودیم که پاسبانها حمله میکردند و ما هم منتظر همین لحظه بودیم و اصولا منظورمان همان جنگ و گریز بود. البته بعضیهایمان یکی دو باتون هم میخوردیم. به محض پیدا شدن سر و کله پاسبانها، که معمولا دو تا سه نفر بیشتر نبودند، ما مرثیه عزاداری را ترک و شروع بر خواندن این بیت میکردیم: از آسمون کوفته میاد آجان پدر سوخته میاد. معلوم بود، پاسبانها بیشتر عصبانی میشدند و بیشتر ما را تعقیب میکردند.»
منابع:
ناصر نجمی، دارالخلافه تهران، صص ۳۴۸ و ۳۴۹
ماساهارو یوشیدا، سفرنامه یوشیدا ماساهارو، ص ۱۳۷
ر. ک: اوژن فلاندن، سفرنامه اوژن فلاندن به ایران، ص ۱۱۸
کنت دوسرسی لوران، ایران در ۱۸۳۹ ـ ۱۸۴۰م، ص ۱۵۷
چارلز ویلس، تاریخ اجتماعی ایران در عهد قاجاریه، ص ۲۶۵
ر. ک: مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۴، ص ۱۰۰ ـ ۷۸۱۲.