کیف را چطور پیدا کردی؟
من نیروی شهرداری هستم و معمولا
ساعت پنج صبح سر کار میروم. پنجشنبه هفته پیش هم مثل هرروز کار خودم را
شروع کرده بودم که حدود ساعت شش کیف را در جوی آب پیدا کردم.
چه نوع کیفی بود و آیا داخل کیف را دیدی؟
کیف
جیبی مردانه بود. داخل آن را نگاه کردم. یکچک سفیدامضا، یکچک
37میلیونتومانی حامل، یکچک 32میلیونی و یکچک 20میلیونی با هشتکارت
عابربانک و یککارتملی داخل کیف بود.
بعد از آنکه داخل کیف را دیدی چه کردی؟
کیف را بردم و به خود آقای شهردار تحویل دادم.
وسوسه نشدی چکهای حامل و سفیدامضا را برای خودت برداری؟
نه. من از این کارها بلد نیستم. یکبار هم همسرم در بازار یکمیلیونو600هزارتومان پیدا کرده بود که آن را هم به صاحبش پس دادیم.
آن ماجرا چه بود؟
همسرم
به بازار رفته و دیده بود کیسه پلاستیک سیاهی روی زمین افتاده است، آن را
باز کرد و دید داخل آن پر از اسکناس است. بعد که به خانه آمد چند نوشته
اطراف جایی که پول را پیدا کرده بود، چسباندیم و صاحبش که پیدا شد و نشانی
داد ما پول را پس دادیم.
این دفعه صاحب کیف پول را دیدی؟ آیا به شما مژدگانی داد؟
من
کیف را به شهردار دادم و او خودش صاحب کیف را پیدا کرد. من اصلا صاحب کیف
را ندیدم، فقط میدانم مرودشتی بود و با وانتش برای ماهیفروشی به شهر ما
آمده بود که کیفش گم شد و من آن را پیدا کردم. مژدگانی هم به من نداد.
شهرداری از تو تقدیر و تشکر کرد؟
یکلوح تقدیر و 50هزارتومان پاداش به من دادند.
وقتی این کار را کردی چه توقعی داشتی؟
هیچ توقعی نداشتم. فقط کیف را پیدا کردم و خواستم به دست صاحبش برسد. اگر باز هم چیزی پیدا کنم، همین کار را میکنم.
از زندگی خودت بگو.
تا
دوم راهنمایی درس خواندهام و ششسال است ازدواج کردهام. یکبچه دارم و
مستاجر هستم و 650هزارتومان دستمزد میگیرم. بیمه هم نیستم.
با یکی، دو فقره از چکهایی که پیداکردی، میتوانستی تکانی به زندگیات بدهی.
نه، نمیتوانستم. با پول حرام که نمیشود. ما پول حلال خودمان را بهزور میخوریم.
درخواستت از مسوولان چیست؟
هیچ. فقط میخواهم بیمهام کنند. الان دو، سهسال است در شهرداری کار میکنم اما هنوز بیمه نیستم.