می گویند وقتی یکی انتخابی می کند باید به انتخابش احترام گذاشت.مثل ازدواج،انتخاب رشته تحصیلی،خانه،خودرو یا هر چیز دیگری.یک سری از انتخاب ها هستند که اگر یک درصد اشتباه از آب در بیایند فقط یقه صاحب آن تصمیم و آن انتخاب را می گیرند.یعنی گزندی به بقیه نمی رسد و بیشتر خود فرد متضرر می شود اما یک سری تصمیم ها و انتخاب ها هستند که روی نتایج،افکار،احساسات و ...میلیون ها آدم تاثیر می گذارند.مثل تصمیم گرفتن برای جنگیدن،تخصیص یارانه،افزایش قیمت بنزین و ...
به نظرم انتخاب سرمربی برای تیم امید هم از آن دسته انتخاب هایی است که میلیون ها نفر را درگیر خودش می کند.سال هاست که رسانه های مختلف از ناکامی این بچه سرراهی فوتبال ایران نوشته اند.سال هاست که همه تیترها فقط حسرت بوده و حسرت و اینکه ۴ سال بعد همه چیز جبران می شود!سال هاست که پس از هر ناکامی و عدم صعود به المپیک خیلی ها نوشته اند که از همین امروز شروع کنید و تیم جدید را بسازید اما هیچ گوش شنوایی نیست؛شاید هم هست و نمی خواهند بشنوند،مثل خیلی چیزهای دیگر در این مملکت که هی می زنیم پشت دست های مان و می گوییم:«آخر کار به این سادگی!مگر می شود که انجام نشود؟»
بگذریم؛حالا تیم را دو دستی تقدیم رضا عنایتی کرده اند.، فردی متشخص که بازیکن خوبی با آمار و عنلکردی درخشان هم بوده؛ البته بیشتر در رده باشگاهی.او فروغ زیادی در رده ملی نداشت و همان زمان که به تیم ملی دعوت نمی شد خیلی ها می گفتنند پشت امثال علی داییها مانده!
با این حال او رضا عنایتی است،آقای گل در استقلال و ابومسلم خراسان و البته آقای گل تاریخ لیگ ایران با ۱۴۷ گل زده اما مگر خودعنایتی قرار است برای تیم امید بازی کند و برای این تیم گل بزند؟ عنایتی تیم هوادار را از لیگ دسته اول به لیگ برتر آورد اما آیا این اتفاق دلیل متقنی است برای اینکه هدایت تیم امید را به او بدهند؟
خیلی ها می گویند در بین همه گزینه هایی که مطرح بوده اند عنایتی بهترین گزینه است.گزینه هایی مثل ربیعی،حسینی،درخشان،سعید دقیقی،رسول خطیبی،محمود فکری و ...اما اساسا سوال اصلی این است که چرا گزینه بهتری و حتی گزینه خارجی را سرمربی تیم امید نکردید؟چرا و چطور تیم امید برایتان بی اهمیت است که همیشه همه چیزش را پشت گوش می اندازید و طوری رفتار می کنید که باری به هر جهت و هر اتفاقی که افتاد،افتاد! هر بار که تیم امید نتیجه نمی گیرد و به المپیک نمی رسد نسلی از جوانان با استعدادش می سوزند و از بین می روند،حسرت ها بیشتر و بیشتر می شوند و کار می رسد به جایی که مقابل نرفتن تیم امید به المپیک می نویسند " ۵۰ " سال!
مشکلی نیست،انتخاب تان را کرده اید و ما هم به عنوان رسانه از آقا رضای عنایتی حمایت می کنیم،برایش آروزی موفقیت داریم و می دانیم که کار سختی در پیش دارد اما آقا رضا نگران چیزی نباشد،چرا که اگر باز هم تیم امید نتیجه نگیرد همه آن تیترهای کلیشه ای که حتی نیاز نیست فونت شان را عوض کنیم را خرج می کنیم،از امیدی که ناامید شد می نویسیم و یک چهار سال دیگر می گذاریم روی حسرت هایی که به آن عادت کرده ایم.آقایان،دوستان،رفقا!زیدان و مورینیو نخواستیم اما...شما می مانید و تیم امیدتان!