اتفاق ویژهای که در استیضاح روز یکشنبه وزیر صمت رخ داد این بود که از شخص رییس جمهوری که آمده بود تا نگذارد وزیر بیفتد تا خود رضا فاطمی امین که از اسب وزارت افتاد همچنین نمایندگان مجموعا 27 بار کلمۀ "مافیا" را به کار بردند و مشکلات را گردن مافیای خودرو انداختند. آقای رییسی البته گفت وقتی قیمت خودرو بالا باشد طبیعی است که مافیا شکل گیرد! این در حالی است که پس از احمدینژاد دیگر این اصطلاح را به صورت رسمی نمیشنیدیم چون بلافاصله این پرسش را به ذهن متبادر میکند که چرا مقابله نمیشود؟
هر چند در دو یادداشت و هم ساعاتی قبل و هم دقایقی پس از استیضاح وزیر صمت (صنعت، معدن، تجارت) در این باره نوشتم اما نمیتوان آن را تمام شده پنداشت و به انتظار معرفی وزیر جدید نشست که قاعدات با جدایی وزارت بازرگانی در قالب دو وزیر صنایع و بازرگانی خواهد بود. چرا که اتفاق ویژهای که در این استیضاح رخ داد این بود که از شخص ابراهیم رییسی که آمده بود تا نگذارد وزیر بیفتد تا خود رضا فاطمیامین که از اسب وزارت افتاد و نیز نمایندگان مجموعا 27 بار کلمۀ "مافیا" را به کار بردند.
این در حالی است که پس از محمود احمدینژاد دیگر این اصطلاح را به صورت رسمی نمی شنیدیم چون بلافاصله این پرسش را به ذهن متبادر میکند که چرامقابله نمیکنید؟
چه دولتِ پنچرشده ابراهیم رییسی (بی وزیران صنعت و آموزش و پرورش و جهاد کشاورزی و درگیر انواع ناکامیها) را دولت سوم احمدینژاد بدانیم و چه با این تعبیر موافق نباشیم مافیاگویی یادآور محمود احمدینژاد است و ما را ازبهار 1402 خورشیدی به 15 سال قبل در بهار 1387 می برد که رییس جمهور اصولگرایی که هنوز از چشم اصولگرایان نیفتاده بود به مافیا اشاره کرد و گفت:
"فردی که به ظاهر سالم بود درخواست داد در چارچوب ضوابط سیگار وارد کند اما فرد دیگری که جزء آن دو شبکه- یکی رسمی و قانونی و دیگری غیررسمی و قاچاق- بود و اتفاقاً زیاد هم مصاحبه می کند این فرد را صدا زده و به او گفته بود اگر می خواهی سیگار وارد کنی باید ۵ میلیارد به فلانی بدهی وگرنه اجازه واردات به تو نخواهیم داد. رئیس دخانیات میگفت این فرد از او درخواست کرده اجازه واردات سیگار را به شخص دیگری ندهد.»
او البته نام نبرد اما مدام از مافیای اقتصادی سخن میگفت و لحن او در جایگاه رئیس دولت همان لحنی بود که در آغاز سال ۸۴ انتخاب و اتخاذ کرده بود؛ آنگاه که با عنوان شهردار تهران عَلَم مبارزه با مافیای نفت را برداشت و اینجا و آنجا از مافیا میگفت.
در آغاز تابستان همان سال او دیگر نه کاندیدای ریاست جمهوری که «رئیس جمهوری منتخب» خوانده میشد چرا که هنوز ریاست جمهوری را از محمد خاتمی رسماً تحویل نگرفته بود.
قبلتر و در بعدازظهر دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۴ به مجلس شورای اسلامی رفته بود تا در فاصله مرحله اول و دوم انتخابات ریاست جمهوری بار دیگر با صراحت تمام از آوردن پول نفت بر سر سفره مردم سخن به میان آوَرَد.
بعدتر که به ریاست جمهوری رسید و قدرت به او سپرده شد همه میخواستند بدانند با نفت و مافیای نفت چه خواهد کرد و پول نفت را چگونه بر سر سفرهها می آورد. هر چند تعبیر «پول نفت بر سر سفره ها» را تکذیب کرد اما گزارش دیدار او با نمایندگان مجلس هفتم در همان ۲۷ خرداد کافی است تا روشن شود چنین وعده ای داده شده است یا نه.
او سه سال بعد از وعده مقابله با مافیای نفت چنین توضیح داد:
«اگر به یاد داشته باشید برای تصدی وزارت نفت چهار نفر را معرفی کردم. اولین نفر برادر حزب اللهی و ضدفسادی بود که علیه او شب نامه منتشر کردند. قرار بود برادری در وزارت نفت با فساد و مافیای نفت مقابله کند اما با شب نامه او را متهم به مافیا کردند. دومی و سومی هم همین طور شد. ما مجبور شدیم عقب برویم تا کار وزارت نفت متلاشی نشود. اما بدانید خادم شما پای حرف خود ایستاده است و در مبارزه با تبعیض ها از پا نمی نشیند و به یاری خدا در سال ۸۷ دست مافیارا از بیتالمال قطع خواهیم کرد».
وقتی احمدی نژاد در یکی از نطق ها از سازمان ثبت اسناد و املاک کشور هم نام برد چون این سازمان تابع قوه قضائیه است و نه دولت واکنش نشان داد در حالی که دستگاه های اجرایی نمیدانستند چگونه می توانند به رییس دولت پاسخ دهند.
همان زمان حسینعلی امیری رییس وقت ثبت اسناد و املاک در نامهای خطاب به رییس جمهوری نوشت:
"متاسفانه بیان نام سازمان ثبت اسناد و املاک کشور به عنوان یکی از سازمانهای وابسته و پیوسته به قوه قضائیه در کنار سایر دستگاه های دولتی به عنوان عامل تبعیض و بیعدالتی یا تحت عنوان مافیا مایه تعجب، تاسف و گلایه هزاران همکار ثبتی شده که با حداقل حقوق و مزایا به خاطر بلامتصدی بودن چند هزار پست سازمانی هر یک ناگزیر و بیش از حد کار طاقت فرسا و مضاعفی را برعهده دارند. به کار بردن عنوان مافیا در مجامع عمومی قطع نظر از مفهوم و بار حقوقی بینالمللی آن اثرات سوء و جبران ناپذیری بر نظام اداری و قضایی کشور خواهد گذاشت. به ویژه آنکه مخاطبان و مستمعان با اعتماد به بیانات جناب عالی به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور مستدل و مستند بودن ادعا را امری یقینی و موثق می پندارند.»
رییس سازمان ثبت که در عین حال عضو حقوقدان شورای نگهبان نیز بود از احمدینژاد خواست «پیش از آنکه این سخنان دستاویز و مستمسک شایعات و تشویش اذهان عمومی و ایجاد جو بدبینی و تهمت هایی ناروا به کارکنان و مسوولان شود» مدارک و دلایل و مستندات خود را ارائه کند تا موضوع در دستگاه قضایی پیگیری شود.
احمدینژاد البته پیش از آن ذهنها را آماده کرده بود. کما اینکه در فروردین 87 و دو ماه قبل از آن سخنان روزنامه دولت به نقل از او این تیتر را بر پیشانی خود نشاند: «دولت در مبارزه با فساد مصمم ولی تنها است.»
در همان فضا محمد نیازی رئیس سازمان بازرسی کل کشور هم گفت: «هیچ گزارشی درباره وجود مافیای اقتصادی به این سازمان نرسیده است.» دولتیها اما چنانچه اشاره شد نمیدانستند چگونه تکذیب کنند.
با این همه مافیا مافیاگویی احمدی نژادی که مدعی بود از بیرون خود را به ساختار تحمیل کرده و با رفتارهای بعد از سال 90 و تشدید آنها بعد از 96 و سپس تحریم انتخابات در سال 1400 کوشید آن را تثبیت کند، نزد برخی پذیرفتنی بود حال آن که به رییسی و فاطمیامین نمیآید و اتفاقا یکی از دلایلی که نمایندگان را در سلب اعتماد به وزیر صمت مصمم کرد همین مافیا مافیا بود چرا که این نقش به آنها نمیآید! چون یا مافیایی در کار نیست و به موجودی موهوم نسبت می دهد یا هست و مأموریت آن مقابله با همین مافیا بوده است.
د ر چند سال اول دولت احمدی نژاد آن قدر که مقامات دولت او مافیا مافیا کردند که شاید در ادبیات سیاسی، اقتصادی و رسانهای ایتالیاییها هم به کار نرفته بود و منحصر به احمدینژاد هم نبود و در همان زمان وقتی در راه اندازیِ بورس نفت تاخیر شد رییس کمیسیون انرژی مجلس هفتم گفت: مافیا مخالف تشکیل بورس نفت در ایران است و بیش از این توضیحی نداد.
کار به خارج از دولت هم کشید و مافیا ورد زبان همه شد. در یک نمونه حتی بهزاد فراهانی بازیگر سرشناس تئاتر و سیما و سینما هم جایی گفت: «سینما را یک محیط مافیایی و کج قواره میدانم.»
همان موقع مرتضی تمدن که در آن زمان عضو کمیسیون برنامه و بودجه بود درباره سیمان و صادرات آن گفت: «ما رسماً صادرات سیمان به عراق نداریم و از طریق راه های غیررسمی و تحت نظارت گروه ها و باندهای مافیایی به صورت قاچاق از مرزها خارج می شود.»
البته در همان فضا اما این هم بامزه بود که وزیر وقت نفت (نوذری) گفت: «به نظر من در میان کارکنان صنعت نفت عنوانی به نام مافیا وجود ندارد. سخنگوی دولت هم دو مرتبه بر این موضع تاکید کردهاند».
تفاوت احمدینژاد 15 سال قبل با ابراهیم رییسی امروز البته در این است که اولی میخواست خود را قهرمان مبارزه با فساد و مافیا نشان دهد و در دل لایههایی از جامعه جا باز کند اما رییس جمهور فعلی ادبیات اختصاصی و گفتمان مهیج ندارد و تنها تکرار کننده گفتمان رسمی است و هر گاه می خواهد ابتکاری به خرج دهد و از خود سخنی بگوید درنمیآید مثل مافیای اخیر که گفت:" طبیعی است که چون قیمت خودرو بالاست مافیا شکل می گیرد". اما اگر طبیعی است چرا میخواهید مقابله کنید؟ اگر به خاطر قیمت بالاست خوب قیمت را پایین بیاورید! مگر فرمان نداده بودید؟
با توجه به اشارات آقای رییسی و وزیر او به مافیا اما بد نیست به فلاش بک احمدینژاد بسنده نشود و بدانیم و ببینیم مافیا چیست؟
«مافیا» در تعریف کلاسیک آن که به زیباترین شکل در سهگانه «پدرخوانده» به نمایش درآمده گروه تبهکاری سازمان یافته و بزرگی است که براساس سلسله مراتب و تقسیم کار عمل میکند.
این البته تعریف کلاسیک و ایتالیایی «مافیا»ست حال آنکه در دوران کنونی «مافیا» به «اقتصاد زیرزمینی» اطلاق میشود و هر قدر عنوان «مافیا» رازآلود و رمزگونه است «اقتصاد زیرزمینی» چندان مهآلود و مبهم نیست و با قدری تسامح میتوان گفت آنچه در دهه های اخیر مافیا خوانده میشود در واقع همان اقتصاد زیرزمینی است که با فرارهای مالیاتی و پول شویی یا با توجیه دور زدن تحریمها و به سبب انحصار اقتصادی به لطف انسداد سیاسی و ارتقای اداری وفاداران درآمدزایی میکند و الزاماً پدرخوانده ندارد.
مثلاً وقتی از مافیای دارو سخن می گوییم الزاماً قرار نیست یک «مایکل کورلئونه» بر سر آن حضور داشته باشد. ضمن اینکه همه قبول دارند بخشی از اقتصاد زیرزمینی از قوانین و مقررات دولتی و امتیازها و نابرابری ها ناشی میشود. به بیان دیگر هنگامی که می خواهند جماعت را از اقتصاد زیرزمینی به هیجان آورند واژه «مافیا» را به کار میبرند که سابقه تاریخی حساسیتزایی دارد اما داستان این است که دیگر مثل قبل هیجان هم نمیآفریند!
واژه مافیا اما از کجا آمده؟ میگویند شوالیههای سیسیلی که در قرون وسطی با فرانسویها میجنگیدند این شعار را سر میدادند؛ «مرگ بر فرانسه، زنده باد ایتالیا». این عبارت به ایتالیایی این گونه نوشته میشود؛ Morte Ai Francesi Italia Anela هنگامی که حروف اول این ۵ کلمه را کنار هم قرار می دهیم واژه «مافیا» به دست میآید و در واقع سرواژه است (مثل برجام که از حروف اول این کلمات ساخته شد: برنامه جامع اقدام مشترک) اما برخی بر این باورند که چنین توضیح و توجیهی بعدها ساخته شده و اصالت ندارد و حتی آن را همان «مافیها»ی عربی میدانند. (به معنی آنچه در آن است).
با این همه در این امر اتفاق نظر وجود دارد که مافیای اولیه در واقع همان مافیای سیسیل بوده؛ انجمن مخفی خلافکاران که اواسط قرن نوزدهم تشکیل شد. در فیلم پدرخوانده هم مافیا به درختی تشبیه میشود که شاخههای مختلف دارد و در عین حال به یک تنه متصل اند. شبیه تعبیر اژدهای هفتسر که دربارۀ فساد به کار میرود.
مافیایی ها بی سروصدا آدم میکشند و از این رو دست های آنان آلوده است. در تعریف کلاسیک، مافیا یک خانوادۀ گسترده است که به منبع هویتبخش اعضای خانواده بدل می شود. در واقع آنچه مافیای کلاسیک و فیلمی چون پدرخوانده را برای خوانندگان جذاب میسازد پارادوکس رفتارهای خلاف قانون و زیرزمینی با تعهدات و علاقههای خانوادگی آنان است. حال آن که در اقتصاد زیرزمینی الزاماً این روابط برقرار نیست ولی باز مافیا خوانده میشود.
واژه «مافیا» را همچنین اداره کل دفتر امور رسانههای ریاست جمهوری در دوران احمدینژاد در جوابیه ای که یک بار برای روزنامه ای -و به گمانم اعتماد- فرستاده بود، اینگونه تعریف کرد:
«مداخله غیرقانونی شبکههای فرصتطلب در اقتصاد کشور و همسو با آن مخفی شدن در پشت تبلیغات سیاسی».
در این متن سخنان احمدینژاد نیز اینگونه توصیف شده بود: «مردم انقلابی ایران اسلامی سالها بود که از فقدان اراده در برخورد با مافیای اقتصادی رنج میبردند اما اکنون با نمایش ارادۀ رئیس جمهور و در ادامه این کارشکنیها و بلندشدن صداها اتفاقاً نشانۀ مبارکی از راستیآزمایی عملکرد دولت نهم در مبارزه قاطع با مفاسد است.»
هر چه باشد و هر اتفاقی که رخ دهد «مافیا» عنوانی جذاب است؛ روابط پنهان و پشت پرده و ما چقدر دوست داریم که هر اتفاقی را به پشت پرده نسبت دهیم. حال هر چه این روابط پیچیدهتر و اصطلاحاً مافیایی تر باشد برای سکوت یا واردنشدنمان نیز میتوانیم توجیهی بیابیم.